الف آب، بعد گلخانه ...
مهدی میرزایی (کارشناس توسعه آب)در سالهای اخیر دغدغههای متنوع، متعدد و بعضاً پیچیدهای در مقابل جوامع به وجود آمده که برآمده از انتظارات بیننسلی، تغییرات اقلیمی، توسعهی نامتوازن و امثالهم است. این دغدغهها زمانی که ژرف شود و بُعد اجتماعی و فراگیر پیدا کند، میتواند مُبدل به بحرانهای آسیبزا گردد. درجات و سطوح مختلف این دغدغه¬ها، زنگ خطر را برای تصمیمگیران به صدا درآورده است. یکی از این دغدغهها، امنیت غذایی است که مدیران همواره برای تأمین آن، برنامهریزی و اقداماتی دارند.
آنچه در سالهای اخیر توجه ویژهای به آن شده و سرمایهگذاریهای قابلتوجهی برای توسعهی آن گردیده، احداث گلخانه در قالب شهرکها و مجتمعهای گلخانهای است. بهمنظور ساماندهی اقدامات و هدفمند کردن سرمایهگذاریها، وزارت جهاد کشاورزی اقدام به تأسیس شرکتی در زیرمجموعه خود جهت توسعه شهرکهای کشاورزی کرده است. اصلیترین کارکرد این شرکت، هدایت، راهبری و توسعه زیرساختها و حمایت و پشتیبانی از توسعه بازار و همکاریهای فنی، اقتصادی و فناوری بین شهرکهای گلخانهای و سایر بخش¬های ذیربط است.
یکی از دلایلی که سیاست توسعهی گلخانهها در وزارت جهاد کشاورزی مورد تأکید واقعشده است، تولید واحد وزن محصول بیشتر به ازای واحد حجم آب ثابتی میباشد. بهعبارتیدیگر با 200لیتر آب در فضای باز یک کیلو و در شرایط گلخانهای حدود چهار کیلو گوجهفرنگی میتوانیم تولید کنیم. فلذا درست است که در یک هکتار میشود تولید چهار برابری داشت، ولی باید توجه داشت که همان حجم آب مصرف میشود. اینجاست که تصمیمگیران باید یک تصمیم مهم بگیرند کدام ناحیه حفاظت از منابع آب از تولید ارجح و ارزشمندتر است؛ بنابراین برخلاف تصور، فنّاوری گلخانه، الزاماً معطوف به مصرف آب کمتر نیست، بلکه تولید بیشتر است؛ بنابراین مزیت اصلی مساحت تحت پوشش گلخانهها مقدار بهرهوری بالاتر یا میزان تولید بیشتر به ازای مقدار حجم تقریباً یکسان آب است.
آنچه در این فرضیه به دست میآید، ارائه سیاستی است که وزارت جهاد کشاورزی بهجای تمرکز بر رسالت تولید بیشتر، حفاظت از منابع آب (بهویژه در دشتهای بحرانی) را توأمان اعمال کند.
آنچه در سالهای اخیر دیدهشده است، اکثر شهرک¬های گلخانهای در اراضی منابع ملی احداثشده یا در حال برنامهریزی و احداث میباشد. نتیجه نخست که از احداث گلخانه در اراضی نوآباد میتوان گرفت، بارگذاری بیشتر بر منابع آب (سطحی یا زیرزمینی) میباشد. برای همین امر این مقاله بر این منظور متمرکز است که توسعه سطوح گلخانهای نه در اراضی نوآباد که در اراضی که دارای سابقه کشت دارند، باید ترویج و توسعه یابد؛ و الا احداث مکرر شهرکهای گلخانهای در اراضی غیردایر در اقصی نقاط کشور، قطعاً میتواند به تولید بیشتر کمک نماید، ولی باید در نظر داشت که همزمان بیلان آبی آن دشت یا حوضه آبریز را منفیتر و بحران آبی را تشدید میکند؛ بنابراین پیشبینی نگارنده این است که سیاست توسعه شهرکهای گلخانهای با این رویه کنونی، به ناپایداری دامن خواهد زد و سالهای آینده منابع آب بستانکار جدیدی مقابل خود خواهد دید که دیگر ظرفیتی برای تأمین آن را ندارد.
ازآنجاییکه یادداشت بر محور اولویت اعمال مدیریت منابع موجودِ آب نسبت به بهرهبرداری از منابع جدید (سطحی یا زیرزمینی) نگاشته شده، پیشنهاد میدارد، شهرکهای گلخانهای در اراضی که در حال حاضر آبی میباشند، برنامهریزی گردد تا بتوان از حقابه آنها– که در شرایط کنونی در فضای باز در حال کشت میباشند - برای تولید بیشتر استفاده کرد و نه بر انتقال آب به اراضی موات.