دلبستگی به عکسبرداری از جزییات
آیا مهاجرانی درباره براهنی راست میگوید؟
فیض شریفی (منتقد و پژوهشگر ادبیات)چند روز پیش در کلاب هاوس بنیاد مولانای افغانستان، پس از صحبت اين نگارنده (فيض شريفی) درباره براهنی، عطاالله مهاجرانی وارد میدان شد و به نحوی سخنهای مرا درباره رمان «رازهای سرزمین من»، براهنی را دستپخت خودش در زمان وزارتش دانست. مهاجرانی میگفت:«منزل من در خیابان پاسداران با منزل براهنی هفت دقیقه فاصله بود و همواره همدیگر را میدیدیم و من اجازه دادم که این رمان در دهه شست (۶۰)مجوز بگیرد.» وزیر ارشاد دولت خاتمی دوست داشت براهنی را زیر بلیت خود بگیرد و به رمان رازهای سرزمین من جایزه بدهد و طيف بزرگی از دوستداران براهنی را زیر چتر خود بنشاند اما مخالفان دولت خاتمی با چند ناقد مثل عبدالعلی دستغیب، محمدرضا سرشار و ابراهيم حسن بیگی دستبهیکی کردند تا مهاجرانی و براهنی را سر جای خودشان بنشانند. حسن بیگی نقدی نوشت به نام کينه ازلی و دو کتاب براهنی مثل در انقلاب ایران و رازها را موردحملههای سخت قرار داد. حسن بیگی براهنی سوسیالیست را متهم کرد چهره انقلاب را مخدوش میکند و موازین اخلاقی و اسلامی را در این کتاب زیر سؤال میبرد و موجب گرایش به سرشتهای جانورخویانه بشری شده است. متعاقب آن مطلب محمدرضا سرشار همراه با عبدالعلی دستغیب رازهای این رمان را باز کردند و باعث شدند براهنی پانزده روز پنهان شود تا آبها از آسیاب بیفتد.دستغیب به من گفت:«براهنی به سراغ من آمد و گفت الان وقت نوشتن این نقد نيست و من در جواب او گفتم:اکنون بهترین وقت است که دستت رو شود.» دستغیب و سرشار افتخار میکردند توانستهاند مشت براهنی را دراین کتاب باز کنند.
واقعیت این است رمان رازهای سرزمین من از شلوغترین و پرجمعیتترین رمانهای فارسی است که بهجز یکی دو پرسناژ همگی گوشت و پوست و مغز درستوحسابی ندارند.این رمان،تحقیق تاريخ یا تحقیق روانشناسی تاريخ است و داستانی پیوسته نیست. گلشیری بر این باور بود پنجاه صفحه این رمان اضافی است و در جای دیگر از براهنی گله میکند که یک شخصیت ساواکی به نام هوشنگ را پرورده که شکل و شمایل مرا دارد!
در این رمان مدرن چند صحنه جذاب وجود دارد، مثل صحنه کشته شدن سروان کرازلی با رگبار مسلسل گروهبانها، صحنه آشنایی هوشنگ با سرگرد شادان انقلابی در مهاباد و صحنه قتل او به دست هوشنگ و رؤیاهای دیوانهوار بیلتمور در سایگون و ارائه آدمهای مختلف از طبقات مختلف اجتماع مثل افراد فاسد، مستبد، قدرتطلب،آرمانخواه،خیرخواه و...براهنی با شناختی که از نظرات باختین دارد بهخوبی توانسته است الحان اشخاص را به بیان درآورد و بروز دهد. براهنی مثل صادق چوبک، دلبستگی خاصی به عکسبرداری از جزییات واقعیت و تسلیم و ورود به اعماق روانی و ناخودآگاه و پلشتیها و بیان سوبژکتیویسم آشوبگرانه و وسواسهای جنسی اشخاص داستان دارد.براهنی در این کتاب اسرار مهمی از وابستگیها و کجروییهای سران حزب توده مثل کامبخش،کیان نوری،قاسمی وامثالهم را لو داده و بعد حساب خود را با حکومتهای شاهنشاهی تسويه کرده است: «سلطنت را مختومه اعلام کردند.دوهزاروپانصدسال گذشته را مختومه اعلام کردهاند.کوروش، داريوش،آقا محمدخان و...»
عبدالعلی دستغیب و سرشار(رهگذر) تنها به لحن و تصویرهای زشت این رمان بسنده نکردهاند؛آنها و پیشازاینها نادرپور و مشیت علائی به مواردی از نارساییهای زبانی و دستوپاشکسته و مضحک براهنی اشاره میکنند که آمیزهای از فارسی- ترکی- انگلیسی بلغور کردن است. عبدالعلی دستغیب در کتاب از دریچه نقد مینویسد: «اگر قرار میبود «غلطنامه» ای برای نوشتههای او سامان میدادیم، کار به درازا میکشید و مثنوی هفتاد من کاغذ میشد: چاشنی بوی نفسهای متعفن، دهنهای بیات (۲۵۶) مردم با لبهای قیقاچ شده تعجب میکردند (۲۵۷) روزنامهها پر است از آدمهایی که چپ و راست دربارهی عقاید خود صحبت میکنند(۸۶۹) بهجای اینکه بنویسد «پراز سخنان...» و مضحک تراز همه این عبارت «فاضلانه» است: بچه که تا ابد نمیتواند بیخ ریش این زن بماند (۲۵۴) نویسنده دراینجا «ریش» را بهجای «گیس» گرفته است. دندانهای وحشی (!؟) گرگ اجنبی کش. (۴۳/۱)» (دفتر اول،از دریچه نقد،ص۴۴۹)
معلوم است که رازهایی در این سخنان و گفتارها هست که باید باز شود. لحن تندوتیز و هیز براهنی نشان میدهد او با رژیم شاهنشاهی سر سازگاری نداشته و ندارد. نویسنده به لونی برای رژیم شاهنشاهی شمشير از رو کشیده است ولی از وضعیت فعلی هم دلخوشی ندارد.او سال ۵۸ از دانشگاه تهران اخراج شد.در فقر فاقه زیست.شاید او میخواست با دولت اصلاحات مماشات کند اما دولت ارشاد و مهاجرانی مستعجل بود. ناقدان حکومتی و مخالفان براهنی هم به دلیل تندرویهای این شخصیت تندوتیز و بیتاب او را روی دف و دایره ریختند و داد خود را از کهتر و مهتر ستاندند. در آخر میخواهم بگویم براهنی شخصیتی بهغایت پارادوکسیکال بود اما هیچوقت با هيچ حکومتی سازش و همکاری نکرد. در مورد غلطهای نگارشی هم بگویم این چند موردی که دستغيب بهعنوان عیب آورده غلط نیستند چون این موارد عمدتاً مجاز و کنایهاند و مفاهیمی دوپهلو دارند. بیخ ریش کسی یا زنی گیرکردن هم کنایه است و اشتباه نیست.کنایهها و مجاز عمدتاً دوپهلو هستند.