مجازستان
بچه بودم دست خطم خیلی بد بود تا اینکه عمهم ازم پرسید این چه دست خطیه! منم گفتم کلمات میرقصند، امیدوارم زیباترین رقص دنیارو کنن که با پس گردنی بابام رفتم کلاس خوشنویسی. (استاد هستم خیر سرم)
به همین شیرینکام میرفتم دانشگاه به بابام زنگ میزدم بیاد دنبالم میگفت یکم دیر میام تو با دوستات تو حیاط دانشگاه بازی کنی اومدم :)))). ( Rezvan)
این سوییسیا دیگه چرا فوتبال بازی میکنن؟ بابا شماها که پول دارین، طبیعت دارین، پول دارین و آزادی، پول دارین و آرامش.بتمرگین تو خونهتون و از زندگیتون لذت ببرین. (مارتین تایلر)
جدی چهجوری میشه هم کار کرد، هم درس خوند، هم ورزش کرد، هم روابط اجتماعی داشت، هم غذا درست کرد و هم خوابید. من ۳تا از این کارا رو انجام بدم شده فردا. (هتریک)