دیدگاههای چند پزشک درباره موج روزافزون مهاجرت کادر درمان از کشور
پزشکان مهاجر
همدلی| جمعیت کشور تا ۲۰سال آینده دو برابر میشود و نیاز به خدمات پزشکی افزایش پیدا میکند؛ با این وجود نظام سلامت ایران کماکان با معضل کمبود پزشک دست و پنجه نرم میکند؛ کمبودی که اگر مرتفع نشود، ایران را مجبور به واردات پزشک از سایر کشورها خواهد کرد. نمودار پراکندگی سنی پزشکان موجود در کشور نیز حاکی از آن است که اکثر پزشکان فعلی، در بازه سنی 45 تا 60سال هستند و در 15سال آینده، بیش از 50هزار پزشک از چرخه خدمترسانی خارج میشوند. این خود نیاز به تربیت پزشک را چند برابر میکند. مضاف بر این کمبود، باید نگاهی نیز به پزشکانی انداخت که به خواست خود از چرخه خدمت در کشور جدا میشوند و به چرخه خدمت در کشور دیگری در میآیند. مهاجرت پزشکان؛ امر جدیدی نیست و شاید از زمان ورود علم پزشکی در ایران وجود داشته است، اما آمارهایی که اخیرا در این باره منتشر شده تکاندهنده است.
صندوق بینالمللی پول سال ۲۰۰۹ در گزارشی اعلام کرده بود که ایران از نظر مهاجرت نخبگان، از بین ۹۱کشور در حال توسعه یا توسعه نیافته جهان، رتبه نخست را دارد. به گفته این صندوق سالانه ۱۵۰ تا ۱۸۰هزار نفر از ایرانیهای تحصیل کرده برای خروج از ایران اقدام میکنند که معادل خروج ۱۵۰میلیارد دلار سرمایه کشور است. مجله اکونومیست هم مدعی است که از اختراعات ایرانیها در سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲، ۹۶درصد آنها توسط ایرانیهای خارج از کشور به ثبت رسیده است. تا چندی پیش گفته میشد سالانه 700پزشک از کشور جدا میشوند، اما دی ماه سال گذشته نظام پزشکی اعلام کرد که طی 10 ماه سه هزار پزشک از کشور مهاجرت کردهاند.
آمار پزشکان مهاجر بیشتر از این حرفهاست
البته آنطور که پیداست آماری که از سوی این سازمان اعلام شده، یک عدد حدودی و حداقلی است. علی تاجرنیا، مشاور عالی رئیس سازمان نظام پزشکی کشور میگوید: «آمار دقیقی از پزشکان مهاجر ایرانی وجود ندارد، چراکه همه کسانی که مهاجرت میکنند، رسما چیزی به ما اعلام نمیکنند که ما قصد مهاجرت داریم. این آمارهایی که مطرح میشود نیز مربوط به همان تعداد افرادی است که برای دریافت رضایتنامه کاری به سازمان نظام پزشکی مراجعه میکنند. همچنین بعضا اخبار پراکندهای درباره تعداد پزشکان مهاجر شنیده میشود. وگرنه آمار دقیق پزشکان مهاجر میتواند بیشتر از اعدادی باشد که گفته میشود. چراکه فقط در یک ایالت آنتاریو واقع در کانادا قریب به 400 دندانپزشک ایران مشغول به کار هستند.»
در جامعهشناسی مهاجرت، معمولا دو علت برای مهاجرت قائلند؛ یکی جاذبه مقصد و دیگری دافعه مبدأ؛ چیزی که تاجرنیا آن را به گونه دیگری بیان میکند: «پزشکان به سبب تخصص و مهارتی که دارند در همه جوامع جزو مشاغل پردرآمد هستند. این در حالی است که متاسفانه طی سالیان اخیر به ویژه بعد از شیوع بیماری کرونا اقتصاد درمان دچار چالشهای زیادی شد. مضاف بر اینکه میزان درآمد پزشکان متناسب با میزان تورم نبوده تا عملا شرایط اقتصادی پزشکان تضعیف شود.»
مشاور عالی رئیس سازمان نظام پزشکی همچنین عامل شخصیت را یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار در مهاجرت پزشکان میداند و میگوید:«مشکلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ... رفته رفته باعث شده تا علاقهمندی بخشی از شهروندان کشور نسبت به ادامه فعالیت در کشور کم شود. طبعا در چنین شرایطی که پزشکان به سبب تخصص و مهارتی که دارند، شرایط بهتری برای مهاجرت داشته و از این حیث نیز بخشی از همین مهاجرین هستند.»
چرا مهاجرت؟
در این میان تجربه شخصی افرادی که دست به مهاجرت زدهاند بیش از هر تحلیل دیگری میتواند ما را به حقیقت نزدیک کند. دکتر فواد تقدیری و امیرحسین تکیان پزشکانی هستند که تجربه مهاجرت دارند.
یکی از آنها همچنان در خارج از ایران زندگی میکند، اما دیگری به کشورش بازگشته است. نظرات این دو پزشک که میهمان برنامهای به نام مدوتاک در جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران بودهاند را در ادامه میخوانید.
دکتر فواد تقدیری سال دوم رزیدنتی در کانادا است. او بدون کنکور به دانشگاه علوم پزشکی تهران رفت و از خدمت سربازی و طرح نیز معاف شد. دلیل همه اینها کسب مدال طلای المپیاد کشوری و مدال نقره المپیاد جهانی بود.
او که عاشق شیمی بود میخواست رشته پزشکی و شیمی را به طور همزمان بخواند، اما بر اساس قانون به او چنین اجازهای داده نشد.
تقدیری پس از پایان دوره پزشکی در سال ۲۰۱۵ برای زندگی به کانادا میرود و پس از پایان دوره مسترز در دانشگاه تورنتو، به کار تحقیقات ادامه داد و سال ۲۰۱۹ برای رزیدنتی (تخصصص پزشکی) اقدام کرد. او اکنون سال دوم رزیدنتی نورولوژی است.
او میگوید: «همیشه از زمان دبیرستان دوست داشتم بروم جای جدید را تجربه کنم. از همان زمان المپیاد صحبتهای مهاجرت بسیار زیاد بود. پزشکی را که شروع کردم بیشتر به آن فکر میکردم.
در همان دوران به خاطر اقامت خانوادگی در کانادا چند بار به کانادا آمده بودم و شرایط اینجا را دیده بودم. با دوستانم هم که جلوتر از من بودند و به آمریکا و کانادا رفته بودند بیشتر حرف زدم و به همین صورت مهاجرت جدیتر و جدیتر شد. هیچ وقت به این فکر نکردم که رزیدنتی را در ایران بخوانم.»
تقدیری درباره اینکه چه چیزهایی باعث میشود فارغالتحصیلانی که مهاجرت کردهاند به کشورشان برگردند، میگوید: «به نظرم بیشترین چیزی که میتواند باعث برگشتن شود، فراهم بودن شرایط کاری و زندگی مطلوب است. اینکه آدم بتواند پیشبینی کند و برنامهریزی کند که در پنج سال آینده میخواهد چه کند؟ اما پیشبینی کردن چنین چیزی در ایران خیلی سخت است. اگر این پیشبینی ممکن بود، این احتمال وجود داشت که با خودت بگویی حالا که خانواده من در ایران هستند حاضرم با درآمد کمتری کار کنم اما کنار آنها باشم. با این وجود وقتی همین هم قابل پیشبینی نباشد، عاملی میشود که نمیگذارد آدمها برگردند.»
رزیدنتها با ۳۰ سال سن دو سه میلیون تومان درآمد دارند
دکتر امیرحسین تکیان، استاد تمام و مدیرگروه سلامت جهانی و سیاستگذاری دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران است. او سال 2004 با هدف تحصیل در رشته سیاستگذاری سلامت که آن زمان در ایران وجود نداشت، همراه با همسرش به انگستان مهاجرت کرد. او میگوید ابتدای زندگی در انگلستان بسیار سخت بود، اما رفتهرفته زندگی روی خوشش را به آن دو نشان داد؛ کار پیدا میکنند و سال دوم زندگیشان فرزند آنها به دنیا میآید.
او ادامه میدهد: «به تدریج کار پیدا کردیم. زندگیمان بهتر میچرخید و من به تدریج تصمیم گرفتم که نمیخواهم به ایران برگردم چون هردویمان موقعیت خوبی داشتیم؛ جای خوبی زندگی میکردیم و در دو دانشگاه خوب لندن مشغول به تحصیل بودیم تا اینکه پسرم به سن سه چهار سالگی رسید. در این زمان ما با دو مسئله مواجه شدیم. اول اینکه امیرعلی پسرمان به سن اول دبستان رسید. آنجا بچهها از پنج سالگی به کلاس اول میروند.
قبل از اینکه به مدرسه برود تا سه سالگی برای اینکه فارسی یاد بگیرد و فرهنگ ایرانی فرهنگ او شود با او اصلا انگلیسی کار نکردیم؛ همه داستانهایی که میخواند، همه فیلمهایی که میدید و … فارسی بودند. دیدم اگر بچه من کلاس اول را آنجا برود بازگشت خیلی سخت است و فرهنگ آنجا را به خود میگیرد.»
دکتر تکیان با بیان دومین دلیل خود برای بازگشت به کشور میگوید:«با خودم فکر کردم اگر دو سه سال دیگر بمانم استاد تمام میشوم و با این پول و گرنت دلم را خوش میکنم که از بسیاری از دانشجویان ایرانی حمایت و به کشورم خدمت کردهام.
اما کشورم این رشته را ندارد. شاید من بتوانم به کشورم خدمت کنم. ضمن اینکه در آستانه بازنشستگی ممکن است پسرم از من بپرسد چرا برای کمک به کشورت برنگشتی؟»
دکتر تکیان دلیل دیگر بازنگشتن مهاجران به کشور را جایگاه شغلی پزشکان در ایران میخواند و برخلاف اینکه گفته میشود پزشکان درآمد نجومی دارند معتقد است: «فرد در آستانه ۳۰ سالگی حقوق رزیدنتیاش دو سه میلیون تومان است. اما درآمد رزیدنتی در کشورهای دیگر به اندازهای هست که متخصصین میتوانند با آن راحت زندگی کنند. برای همین در دانشگاه علوم پزشکی تهران صندلیهای خوب رزیدنتی خالی میماند. برخلاف اینکه گفته میشود پزشکان درآمدهای نجومی دارند شاهد این هستم که درصد بسیار کمی از آنها این گونه هستند.»
بیمه قرضی برای رزیدنتها
با این اوضاف مجموعه تجربیات پزشکان مهاجر را میتوان در دافعه مبدأ و جاذبه مقصد خلاصه کرد، اما نکته آنجاست که اگر نتوان جاذبه مقصد را کاست دست کم میتوان دافعه مبدأ را کاهش داد. همین چندی پیش بود که چهار رزیدنت دانشگاههای علوم پزشکی در تهران دست به خودکشی زدند. این موضوع باعث شد هریک از پزشکان در توئیتهایی به تجربیات دوران سخت خود از رزیدنتی بپردازند و تنها واکنش وزارت بهداشت بیمه این دسته افراد بود که البته مشخص شد صندوق رفاه دانشجویان حق بیمه رزیدنتها را به صورت قرض پرداخت میکند و رزیدنتها در نهایت باید حق بیمه خود را پرداخت کنند.