آیا رقبای دولت سیزدهم هم تشکیلات موازی ایجاد میکنند؟
دولت در سایه مستدام
همدلی| جلیلی درگفتوگویی مجازی با جمعی از بانوان انقلابی گفته است: «اگر من هم منتخب مردم بودم، حتما از ایده دولت سایه استقبال میکردم تا در شناخت مسائل، راهحلها و ارائه پیشنهادهای اجرایی به دولت کمک کنند. خود دوستان بر ایده دولت سایه تاکید دارند و از این استقبال دارند که چنین حرکتی به کمک دولت منتخب بیاید.»
قبل از انتخابات ریاست جمهوری هم در گفتوگو با بخش خبری 20:30 گفته بود:«سال ۹۲ که رای نیاوردم در ستاد انتخاباتی خود اعلام کردم که کار ما برای کمک به دولت منتخب تازه آغاز شده است و بر همین مبنا دولت سایه را بهوجود آوردیم.» وی همچنین گفته بود:«یکی از برکات هشت سال دولت سایه، شناخت جوانان متخصص، اساتید صاحبنظر و مدیران موفق و پاکدست بود؛ مجموعهای افراد برای مسئولیتهای مختلف را شناسایی کردیم که میتوانند بار مسئولیت دولت آینده را به دوش بکشند.» حال این پرسش مطرح میشود که دولت در سایه اساسا چیست؟
جلیلی رئیسجمهوری در سایه؟
واقعیت این است که دولت در سایه اصولا شیوهای است که در برخی کشورهای اروپایی مخصوصا بریتانیا رایج بوده و هست، اما نه به شکلی که آقای جلیلی بیان میکنند. دولت در سایه در معنای اصلیاش، به انتظار و تلاش حزب رقیب یا شکست خورده در انتخابات، برای لغزش حزب حاکم و گرفتن جای اوست. یعنی نه تنها دولت برنده را رصد میکنند، بلکه از هر فرصتی برای زمین زدن او هم استفاده میکنند و اساساً به این ترتیب است که عبارت «دولت در سایه» وجه تسمیه پیدا میکند.
اما روشی که آقای جلیلی مطرح میکند در ظاهر روشی است بسیار اخلاقی و صرفاً برای کمک و مشورت و ارائه راهکار مخصوصا در مواقعی که دولت مستقر با گرههای کور مواجه میشود که اگر این چنین باشد، اولاً چراهیچ آماری از کمکها و مشاورههای آقای جلیلی و همکارانش به دولت روحانی که مدام با گرههای کور مواجه میشد در دست نیست. ثانیاً چرا باید برای چنین پروژهای از کلمه «دولت» استفاده کرد؟
سوال بعدی و مهمتر اینکه رابطه این دولت در سایه و مهربانِ آقای جلیلی با موازی کاریهای مرسوم که تقریباً هر رئیس جمهوری سرکار آمد به نوعی از وجود آن گله کرد چیست؟ شاهد نامهربانیهای این دولت در سایه، اظهارات محسن هاشمی در مصاحبهای با روزنامه ایران در سال 97 است؛ او در این مصاحبه از موازیکاری و دخالتهای مکرر که برخی در کار روسای جمهور اختلال ایجاد میکنند با عنوان دولت در سایه یاد میکند.
آثار و هزینههایی که دولت سایه از خود برجای میگذارد، بحث به مراتب مهمتری است که باید به آن پرداخت. مثلاً آنجا که دولت از طریق وزارت خارجه سیاست خارجی کشور را دنبال میکند، اما گروه دیگری در جای دیگری که معلوم نیست کجاست و در سایه چه کسی و دور از انظار نشستهاند، مقابل تصمیمات دولت میایستند و هزینه سنگینی را نه تنها بر دوش دولت، بلکه ملت تحمیل میکنند!
این همان دولت در سایه است که تصمیم میگیرد کاری بکند تا روابط میان ایران و دیگری را به نفع منافع شخصی و جناحیاش بر هم بزند. وقتی در آستانه سفر رئیس جمهوری به فلان کشور اروپایی خبر میرسد سه ایرانی در کشور مقصد بازداشت شدهاند، باید ردپای دولت سایه را در ماجرا جست. البته موارد تاریخی از فعالیت دولت سایه به امروز و دیروز محدود نمیشود؛ در دولت مرحوم آیتاللههاشمی رفسنجانی میتران، رئیس جمهوری وقت فرانسه قصد سفر به ایران را داشت که اتفاق مشابهی رخ داد و این سفر انجام نشد. این دست رفتارها در سیاست خارجی مشهود است، اما در سیاست داخلی هم میتوان نمونههای مشابهی یافت. لغو سفرهای استانی رئیسجمهوری یا اختلال در آن در پی حوادث پیشبینی نشده یا حمله و برهم زدن آن سفر از مصادیق آن است؛ موضوعی که دولت دوازدهم کم با آن دست و پنجه نرم نکرده است. جمیع این موارد، ردپای دولت در سایه است، به این معنی که گروهی، همه مسائل یک وزارتخانه یا وزیر را زیر نظر دارند و هر جا موافق عملیات و رویکرد آن وزارتخانه نیستند، با یک روش عملیاتی یا تبلیغاتی، آن عمل و برنامه وزارتخانه مذکور را بههم میزنند یا با دادن اطلاعات متناقض به مراجع بالاتر به گونهای عمل میکنند که دولت نتواند در این زمینه خاص تصمیم بگیرد و عمل کند. این همان دولت در سایه است. اینجاست که دولت فلج شده و در اذهان عمومی ناکارآمد به نظر میرسد.
همتی: دولت سایه هر کاری کرد تا تحریمها برداشته نشود
در اظهار نظری جدیدتر، عبدالناصر همتی، حین تبلیغات انتخاباتی، در مصاحبه با خبرگزاری آناتولی ترکیه گفت: «دولت سایه؛ خود آقای جلیلی اعلام کرد 8 سال است برنامه مینویسند. اینها هر کار توانستند کردند تا تحریمها برداشته نشود. هر کاری کردند FATF تصویب نشود. اگر قرار باشد این کارها را بکنند، حتما با آنها برخورد خواهد شد.» عباس آخوندی عضو پیشین کابینه روحانی نیز، در مصاحبهای که سال 99 با ایسنا داشت گفته بود: «در ایران تقریبا پنج دولت داریم و وقتی کشوری پنج دولت داشته باشد کارآمدی و کارآیی در آن بیمعنی است. آیا مجلس الان به وظیفه قانونگذاریاش عمل میکند؟ یا کاملا به عنوان دولت رقیب عمل میکند؟ هر روز مقررهای میگذارد و میگوید اگر این کار را نکنی نقره داغت میکنم و امکان اینکه دولت بتواند در صحنه اجرا عمل کند را از او میگیرد... یا مجمع تشخیص مصلحت نظام که به صورت دولت مستقل عمل میکند. دولت کارآمد دولتی است که وقتی مسئله را تشخیص داد بتواند منفعت عمومی را از مجاری قانونی ایجاد کند. فرض کنید دولت تشخیص داده باید مسئله FATF را حل کند. این را به لایحه تبدیل میکند. مجلس آن را تصویب میکند و شورای نگهبان هم میگوید مغایرت قانون اساسی ندارد، اما کسی از جایی دیگر وارد میشود و کل عملیات دولت را متوقف میکند، پُر واضح است که کارآمدی محقق نمیشود.»
دولت سایه؛ سهمخواهی یا همراهی!
جلیلی پیشنهاد داده است که دولت سایه در زمان فعالیت دولت دوست وانقلابی سیزدهم هم مانند گذشته فعالیتش را ادامه دهد. از این اظهارنظر او میتوان دو برداشت متفاوت ارائه کرد؛ هرچند در ظاهر بهنظر میرسد، این بار منظور او همان مشورت و همراهیست. چرا که اگر قرار باشد در این شرایط که تمام ارکان و دستگاهها با هم همسو و به قول دوستان «انقلابی» هستند، باز هم از گوشه و کنار عدهای دست به موازیکاری بزنند که دیگر وااسفاست! البته معنی دیگری هم میتوان از صحبتهای او استنباط کرد و آن هم سهمخواهی از سیدابراهیم رئیسی در تشکیل کابینه و استفاده از همان متخصصان پاکدستیست که در این هشت سال، به هر طریقی در دولت سایه خودنمایی میکردند.