مردم به‌مثابه ریشه‌ها
محمدعلی نویدی (استاددانشگاه)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2467
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


از مخالفت‌های سیاسی تا دغدغه‌های خانوادگی

چالش‌های نامگذاری معابر تهران

همدلی|  در حالی که شورای اصلاح‌طلب شهر تهران در چند سال گذشته نامگذاری معابر پایتخت به اسم بزرگان فرهنگ و هنر ودانش کشور رادر دستور کار قرار داد‌ه است، اما برخی برداشت‌های سیاسی پیرامون برخی از این بزرگان، موضوع نامگذاری را وارد حاشیه‌هایی کرد. چندی پیش بود که برخی از گروه‌های تندرو با محوریت پدر یکی از شهدای هسته‌ای اقدام به کندن تابلوی نام استاد شجریان و جایگرین کردن آن با نام شهبد فخری‌زاده کردند که البته با واکنش خانواده این شهید وبرخی از فعالان سیاسی و اجتماعی این موضوع پایان پذیرفت. در روزهای گذشته نیز طرح نام «صمد بهرنگی» نویسنده ایرانی برای نامگذاری یک خیابان در پایتخت نیز حاشیه‌ساز شد. روزنامه کیهان در این رابطه نوشت:«در جلسه روز یکشنبه شورای شهر، تنها دو روز بعد از سیزدهمین انتخابات ریاست‌جمهوری، نام یک نویسنده مبلغ اندیشه‌های مارکسیستی را برای کوچه‌ای در تهران انتخاب کردند. هر چند که آثار «صمد بهرنگی» به دلیل فضای آزاد بعد از پیروزی انقلاب امکان انتشار یافتند، اما جای سؤال است که چرا اعضای شورای شهر نام وی را که از نویسندگان محبوب گروهک‌های مارکسیستی بود را برای یک معبر انتخاب کردند. همین رفتارها باعث سرخوردگی مردم از جریان حاکم بر شورای شهر تهران شد و در دوره اخیر انتخابات، این گروه از مردم جواب منفی گرفتند.»امااین همه چالش‌های نامگذاری معابر تهران نبوده است. برخی از خانواده‌ها ونزدیکان افراد فرهنگی نیز دغدغه‌هایی دارند که معتقدند در جریان این نامگذاری‌ها به انها بی توجهی شده است. ایسنا در گزارش در این باره نوشت: انتشار لیستی بلند بالا از سوی شورای شهر در رابطه با نامگذاری تعدادی از خیابان‌های تهران به نام چهره‌های علمی، فرهنگی و هنری بیش از آنکه خوشحال کننده باشد، تامل برانگیز است. چندی پیش در نشست شورای شهر تهران اعلام شد چندین خیابان در تهران به نام چهره‌های ملی کشورمان خواهد شد. این اتفاق در ذات خود، مثبت و خشنود کننده است ولی تجربه‌های قبلی نشان می‌دهد بیش از خوشحالی، باید بررسی کنیم که این نامگذاری‌ها بر چه اساس و با چه کیفیتی رخ می‌دهد. در یکی دو سال گذشته به صورت پراکنده انتقادهایی از جانب خانواده، شاگردان یا دوستداران هنرمندان گوناگون مطرح شده که ترجیع‌بند مشترکی دارند؛ خیابانی که برای نامگذاری آن شخص بخصوص در نظر گرفته شده، مناسبتی نداشته یا ‌این‌که این نامگذاری به شکل درستی رخ نداده است. در بحث نامگذاری خیابان معمولا این انتظار وجود دارد که خیابان محل زندگی آن هنرمند یا خیابان دیگری که به نوعی به حرفه و هنر او مربوط باشد، در نظر گرفته شود یا دست کم در انتخاب آن خیابان با خانواده او یا اطرافیانش مشورت صورت بگیرد اما در اغلب این نامگذاری‌ها می‌بینیم که چنین اتفاقی رخ نداده و نه تنها مشورتی انجام نشده بلکه وقتی خانواده یا اطرافیان آن هنرمند در زمینه نامگذاری آن خیابان خاص، اعتراض و انتقادی داشته‌اند، کوچک‌ترین ترتیب اثری داده نشده است.به این نکته هم آگاهیم که گاه محدودیت‌هایی در این زمینه وجود دارد، مثل ‌این‌که خیابان محل زندگی یا محل کار آن هنرمند به نام یکی از شهیدان عزیز کشورمان باشد که طبیعتا باید خیابان دیگری را در نظر گرفت. با این همه آنچه در چند وقت اخیر شاهد بوده‌ایم، نشان می‌دهد اتفاقا خیابان‌هایی که از این نامگذاری‌ها کنار گذاشته شده‌اند، هیچ یک به نام هیچ شهیدی نبوده‌اند.به گزارش ایسنا، حدود یک سال پیش و همزمان با زادروز داود رشیدی در بیست و پنجم تیر ماه، احترام برومند همسر این هنرمند گله‌هایی را نسبت به نامگذاری خیابانی به نام او در محله سعادت آباد مطرح کرد.برومند گفته بود که از طرف سازمان زیباسازی و بخش فرهنگی شهرداری که موضوع نامگذاری خیابان به نام هنرمندان را پیگیری می‌کنند، درباره نامگذاری خیابانی به نام داود رشیدی سوال کرده‌اند و خانواده این هنرمند هم چند خیابان  را پیشنهاد کرده‌اند و نهایتا قرار بوده با نظر خانواده، خیابانی را نامگذاری کنند اما متاسفانه چنین نشده است.او تاکید کرده بود که وقتی خیابانی را به نام کسی می‌کنند، باید ارتباط و شأن نزولی داشته باشد؛ یا منزل آن فرد در آن خیابان یا محلی هنری باشد، ولی متاسفانه در انتخاب خیابانی که برای نامگذاری داود رشیدی در نظر گرفته‌اند، به این موضوع توجهی نشده است. این هنرمند که پیگیر حل این مشکل بوده است، اعلام کرده بود که چندین ماه تلاش کرده مسئله را از طریق گفت‌وگو با محمد جواد حق‌شناس، رئیس کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای شهر تهران پیگیری کند ولی این تلاش‌ها بی‌ثمر بوده است.برومند البته تاکید داشت که اطمینان دارد در این زمینه سوءنظری نبوده و گفته بود به هر حال زحمت کشیدند و با وجود مخالفت‌هایی که برای این نامگذاری‌ها وجود دارد، این کار را به انجام رساندند ولی نباید تنها به نامگذاری بسنده کنیم بلکه لازم است تناسب و شأن نزول این نامگذاری را هم مورد توجه قرار بدهیم. به فاصله کمتر از یک سال بعد افسانه ماهیان، کارگردان تئاتر و یکی از شاگردان حمید سمندریان که مجوز نشر آثار و تاسیس بنیاد این هنرمند را دارد، اعتراض مشابهی را مطرح کرد. زمستان سال 99 از سوی شورای شهر تهران اطلاعیه‌ای منتشر شد با این مضمون که قرار است معابر دانشگاه تهران به نام هنرمندانی همچون حمید سمندریان، جمیله شیخی و ... شود. این خبر البته بازتاب چندانی نداشت تا ‌این‌که چند روز اخیر مشخص شد در سکوت خبری، کوچه‌ای در خیابان ایرانشهر به نام استاد حمید سمندریان شده است و دوباره همان پرسش تکراری مطرح شد که چرا خیابان محل زندگی یا محل کار این هنرمند برای این نامگذاری انتخاب نشده. این نامگذاری البته نقطه ضعف دیگری هم داشت، کوچه نامبرده که قبلا به نام مهاجر بوده است، همچنان چهار تابلو به نام مهاجر داشت و تنها یک تابلو که چندان هم قابل دید نبود، به نام حمید سمندریان بر دیوار کوچه، بالای سقف کاذب مغازه‌ای دو نبش، نصب شده بود. افسانه ماهیان هم ضمن اعتراض به این شیوه نامگذاری، تاکید کرد که پیگیر این ماجرا خواهد شد. بخصوص که پیش‌تر شورای شهر، خود اعلام کرده بود یکی از معابر دانشگاه تهران به نام سمندریان خواهد شد که نامگذاری مناسبی بود چراکه معابر دانشگاه تهران، محل پیاده‌روی‌های همیشگی این هنرمند بود و دوستداران و شاگردان او در چند نسل گوناگون همواره او را در حال پیاده‌روی از منزلش در خیابان ایتالیا تا دانشگاه تهران و تالار مولوی دیده بودند و جالب‌تر ‌این‌که اغلب دانشجویان نیز در این پیاده‌روی‌ها با استاد خود همراه می‌شدند و بحث و گفت‌گوی آنان در باب تئاتر در همین طی مسیرها ادامه پیدا می‌کرد . هنوز چند روزی از گله‌های افسانه ماهیان نگذشته بود که ناگهان شورای شهر لیست بلند بالایی را درباره نامگذاری خیابان‌های دیگری به نام هنرمندانی مانند خسرو شکیبایی، محمد نوری، علی اکبر صادقی، حسین گل گلاب و ... منتشر کرد. از آنجا که جزئیات بیشتری درباره شکل و شمایل این نامگذاری‌ها نمی‌دانیم، پیش داوری نمی‌کنیم اما آنچه در گذشته رخ داده، این شایبه را در ذهن هنرمندان و عموم مردم جامعه ایجاد می‌کند که گویی این نامگذاری‌ها جنبه انجام وظیفه‌ای پیدا کرده و برای رفع تکلیف است چراکه تجربه چند نمونه اخیر آن هم در مورد هنرمندانی همچون داود رشیدی و حمید سمندریان که جایگاه هنری‌شان بی‌نیاز از توضیح است، نشان می‌دهد مسئولان شهری چندان در فکر کیفیت این نامگذاری‌ها نیستند و بیشتر به دنبال آن هستند تا این اتفاق به هر شکل و با هر کیفتی رخ بدهد تا به بیلان کاری‌شان این را هم اضافه کنند که در زمان مدیریت‌شان چند خیابان به نام چند هنرمند نامگذاری شده است. این ذهنیت زمانی بیشتر وقت می‌گیرد که می‌دانیم تا پایان کار شورای شهر فعلی زمان زیادی باقی نمانده است. همچنانکه از یاد نبرده‌ایم در همین یک سال گذشته ساخت سردیس بسیاری از چهره‌های هنری همچون عباس کیارستمی، علی نصیریان، داود رشیدی و ... بازتابی آن چنان منفی داشت که مسئولان امر از خیر نصب آنها گذشتند و بار دیگر این پرسش مطرح شد که در انتخاب سازنده سردیس‌ها، ملاک و معیار چیست چراکه سردیس‌های ساخته شده هیچ نشان و رنگ و روحی از آن چهره‌های هنری نداشتند و ساخت آنها علاوه بر بازتاب منفی خود، موجب هدر رفتن بخشی از بودجه فرهنگی کشور شد که در دوران دشوار اقتصادی فعلی، ضایعه کمی نیست.