جزئیات سعدی
مبر طاعت نفس شهوت پرست
که هر ساعتش قبله دیگر است
مبرای برادر به فرمانش دست
که هر کس که فرمان نبردش برست
قناعت سرافرازدای مرد هوش
سر پر طمع بر نیاید ز دوش
طمع آبروی توقر بریخت
برای دو جو دامنی در بریخت
چو سیراب خواهی شدن ز آب جوی
چرا ریزی از بهر برف آبروی؟