تفکراثربخش ممیزه نفاق از وفاق
محمدعلی نویدی (استاد دانشگاه)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2484
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


تفکراثربخش ممیزه نفاق از وفاق

محمدعلی نویدی (استاد دانشگاه)

تفکراثربخش  ممیزه نفاق از وفاق

محمدعلی نویدی (استاد دانشگاه)

پرسش بنیادین در باره چرایی و چگونگی اتحاد و انسجام یک ملت و کشور برای تغییر اساسی در وضعیت خود و بهبودی اوضاع اسفناک اجتماعی و زندگانی جاری، با شناخت و درک و فهم نحوه‌ی اتفاق و اختلاف و مصادیق آن ارتباط دارد. یعنی، تا جان و جوهر و کیفیت نفاق و وفاق شناخته نشود، تحقق و تحصل اتحاد واقعی و نافع امری محال و در سطح و مرتبه سخن باقی خواهد ماند. بنابراین، اول اندیشه وانگهی گفتار. با استدلال و منطق و برهان و مشاهده و معاینه واقعی می‌توان اثبات کرد وفاق و اتحاد حقیقی در تمام سطوح اجتماعی و مدیریتی یک جامعه بدون دقت نظر و شناخت نحوه عمل، نه تنها شدنی نیست، بلکه از نفاق و ناسازگاری و اختلاف و تباهی سر در می‌آورد. چنان که ریشه شناسی و تباردانی این مقوله و دعوت به وحدت و یکپارچگی و سیر تطور و تحول آن،خود دلیل مبرهن و روشن برای این مدعا ست. ظهور و بروز فرقه‌‌های  مختلف و متخاصم، حتی در درون یک پارادایم معرفتی و مدیریتی باز دلیل دیگری بر همین موضوع است. و اوضاع و احوال اسفناک کشورهای خاورمیانه دلیل دیگری است بر اختلافات روز افزون. لذا، تا مادامی که درون مایه نفاق و وفاق را باز نشناسیم، اصرار بر آن اتلاف عمر و سرمایه ملی و اجتماعی خواهد بود. به تصور بنده جان مایه و جوهر اصلی تشخیص و تمییز نفاق از وفاق از طریق ورود به ساحت تفکراثربخش میسور و ممکن می‌باشد. وقتی از تفکر بحث می‌کنیم از منشأ و سرچشمه آگاهی و آزادی و اندیشیدن و فهمیدن و تشخیص و تأمل و تأنی و تعمق سخن می‌گوییم؛ هنگامیکه که از تفکر حرف می‌زنیم در واقع از قدرت و منبع معنابخشی و تولیدمحتوا و متد سازی و راهبردها و تصرف عقلانی و اندیشگی سخن می‌گوییم، زمانیکه در باب تفکر اظهار نظر می‌کنیم، از سنجش، سنجیدگی و سختگی و ورزیدگی و اندازه‌گیری و حساب و کتاب و دقت در امور و مسائل و مشکلات خبر می‌دهیم. وقتی وارد قلمرو و سپهر تفکر می‌شویم، در اصل، به ساحت و صحنه «رنج خردورزانه و اندیشمندانه و مجدانه » ورود پیدا می‌کنیم که میدان خلاقیت و آفرینش و نوآوری و شکوفایی و بالندگی و پیشرفت و ترقی و کار و کوشش و تلاش و تقلای پیوسته محسوب می‌شود. آری، مرتبه تفکر، مرحله گذر و عبور از تسلیم و تقلید و تبعیت مطلق و نگرش محض ایدئولوژیک است. در چنین وضعیتی آدمی از حالت تحجر و تعصب و دگم و جزم اندیشی رهایی پیدا می‌کند و میل و رغبت و تصمیم و اراده اتفاق و اتحاد بروز می‌کند و از آثار و علائم نفاق دور می‌گردد. گویی، پوست‌ها و پوسته‌ها به کناری می‌روند و جان‌ها و مغزها به هم نزدیک می‌شوند. اما، مراد از تفکر، هر نوع و گونه ی تفکر و اندیشه نیست؛ زیرا، بسیاری از گونه‌های نگرش خود را صاحب تفکر می‌دانند و بدان تعصب می‌ورزند، مثل، اشعری گری و سطحی نگری و غیره و غیره. پس لاجرم و با منطق و برهان و واقع بینی به نوعی دیگری از تفکر می‌رسیم که معیار و ممیز و جدا کننده واقعی نفاق از وفاق است و آن تفکر اثربخش می‌باشد. چرا چنین است ؟ زیرا، مقصود از تفکراثربخش، تفکر نافع، کاربردی و عملی، کارآمدی و اثرمندی، واقع گرا و معطوف به زندگی است. این واژه و معنا و مفهوم اثربخش، اشاره به اثردار بودن، فایده مند بودن، نافذ و کاری بودن، مفید و سازنده بودن و پیامدهای نیک دراز آهنگ و خیرمند داشتن دارد. این عبارت اثربخش « effective » مشعر بر گرانبار و گران بها و گران قیمت و ارجمند و ارزشدار بودن تفکر است در برابر بی اثری، خسران ، ابتری و انتزاعی و امر پوچ و تهی. آیا گروی پوچ و توخالی بدرد می‌خورد؟ آیا تخم مرغ بدون مایه و مغز درونی بکار می‌آید؟ اساساً، آیا هیچ عاقلی حاضر است تخم مرغ را فقط بخاطر پوست و پوسته آن بخرید؟! تفکر ایدئولوژیک و جانبدارانه بدون مغز و حکمت، سر از خشونت و جنگ و ستیزه و تهمت و دروغگویی و پرونده سازی در می‌آورد؛ مثل، طالبان، داعش و القاعده و افراطیون داخلی و خارجی.باری، منظور از تفکراثربخش ممیزه نفاق و وفاق ، یعنی، تفکری که امکان تشخیص و تمییز ظاهرگرایان، سوداگران، دلالان و سهم خواهان و سود طالبان و سهامداران را از وحدت طلبان واقعی و از روی حقیقت و عدالت و بدون هوای نفس و منیت و کتمان طلبی حقیقت، و بخاطر ملت و کشور و جامعه فلاکت بار کنونی خواستار وفاق هستند، می‌دهد. اختلاف سلایق و علایق و اندیشه‌ها در اصل و جای خود امری طبیعی و حتی نافع است، اما، اختلاف برای تصاحب قدرت و تسلط بر امور مردم نجیب ایران، ریشه و عامل اصلی نفاق می‌باشد. درون مایه وفاق، داشتن آن تفکراثربخش است. و عامل این نفاق داشتن تفکر سلطه به انواع و اقسام آن است. اگر دعوا‌ها و نزاع‌ها بر سر خدمت است، هر آن کس که داناتر و دارای اندیشه و همت قوی است، خدمت کند و مردم را از بدبختی و فلاکت و نگون ساری نجات دارد. بنابراین، وحدت و اتفاق و همدلی و هماهنگی با شیوه لویه جرگه‌‌‌‌ای امکان پذیر نیست؛ مثل لویه جرگه افغانستان.شرط وفاق و اتحاد داشتن تفکراثربخش، پذیرش حقایق و واقعیات اجتماعی و زمانه و مهم تر از همه افکار و رضایت مندی و خواست و اراده مردم، تصمیم واقعی برای تغییر و تحول، کنده شدن از کینه ورزی و جناح بازی و به نظر من بستن پیمان صلح و آشتی در انظار عمومی و جلو چشم مردم. پیمان و میثاق همان معاهده و قانون است که زندگی مردم بیش از این آسیب نبیند و ملت نارضایتی نشود. قاعده این است که تا هسته‌ها و مغزها و اندیشه‌ها بدرستی بسته نشوند و شکل نگیرند، سبک مغزان و پوسته پرستان و قشری گرایان پیوسته دنبال نفاق خواهند بود. تفکر در مناجات الهی، تضرع شد به مقصودی که خواهی. نمودش گر نمو آسمان است، تفکرها تضرع‌‌های  جان است. ( نظامی)