تفکراثربخش ممیزه نفاق از وفاق
محمدعلی نویدی (استاد دانشگاه)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2484
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


مجازستان

 دختره کلی خودشو برای گرفتن ویزای تحصیلی کشته بود، زبان خونده بود، بلاخره تونست بورسیه بگیره، ویزا هم گرفت، یکی از عمه هاش گفته بود اونجا میری خرج دوا دارو زیاده اینجا چکاپ بده و بووووم، یه هفته قبل تاریخ بلیطش تو سونوگرافی توده دیدن. نمونه برداری و حالا فهمیده سرطان داره؛ سرنوشت!! (shining)

==============
 ‏با پایان رسمی سال اول از مهاجرت سوم باید بگم که:
۱- هیچ چیز خانواده نمیشه.
۲- زندگی پیش‌بینی ناپذیره.
۳-زندگی هیچ چیز بهتون بدهکار نیست.
۴-همیشه رفتن از موندن راحت‌تره. موندن بهونه‌ی قویتری میخواد.
۵-مهمترین چالش مهاجرت ساختن یک کامیونیتی درست حسابیه.
۶- هیچ چیز خانواده نمیشه. (Rumin)

=============
 ‏مرد بودن اینطوریه که ممکنه هفته‌ها، ماه‌ها و حتی سال‌ها بین مردم زندگی کنی، ولی مادامی که خودت اقدامی نکنی، هیچ انسانی به هیچ طریقی باهات تعاملی برقرار نکنه؛ در این حد که شک کنی که اصلاً وجود فیزیکی داری. هم تنها و ترسناکه، هم یه‌جورایی رهایی‌بخش. نه خوبه، نه بده؛ صرفاً اینطوریه. (Farzad bayan)

==========
 ‏اینقدر میز بغلی بلند صحبت میکنن متوجه شدم بهنام از بچگی لندن بوده واسه یه عروسی میاد شیراز عاشق میشه بعد دختره میگه نه من نمیام لندن بهنام اسکل هم همه چیزاش میفروشه میاد شیراز، بهنام نباشید. (جکال)

===============
 ۶سال پیش یه همسایه داشتم خیلی خانم بود ماه بود هرچی از خوبیش بگم کم گفتم. این بنده خدا بچه‌دار نمی‌شد روزی که داشتیم ازونجا می‌رفتیم برای بچه نداشتش یه جوراب خریدم گفتم من مطمئنم جواب می‌گیری این هدیه‌رو از طرف من داشته باش. امروز بعد از ۶سال بهم زنگ زد گفت دخترم به دنیا اومده ۶ماهشه بهار انقدر درگیر درمان بودم که وقت نکردم حتی بهت زنگ بزنم حالتو بپرسم. جورابی که براش خریده بودی‌رو امروز پاش کردم تازه اندازه‌ش شده و یادت افتادم. قراره فردا برم خونه‌شون. خوشحالم براش برای مهربونیش برای خانم بودنش. برای صبوریش. کاش هنوزم همسایه بودیم جانم. (Bahar)