تفکراثربخش ممیزه نفاق از وفاق
محمدعلی نویدی (استاد دانشگاه)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2484
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


نگاهی به مجموعه شعر، «ذائقه ی آب» از پروین نگهداری

دختر گیاه بودم من

فیض شریفی ( منتقد و پژوهشگر ادبیات)

در مجموعه شعر «ذائقه آب» ۶۰شعر سپید موجود است که عشق با نموده‌های اجتماعی به جلوه می‌آیند. دلدار شاعر کاملا زمینی و واقعی است و قهر و مهرش در تارپود سطرهای این دفتر شعر به جا مانده است. شاعر در زمینه‌های اجتماعی اشعار، باید گفت که سرزمین سراینده همه در عداوت و انتقام و از خودبیگانگی زندگی می‌کنند و این ولایت، «برهوتی است که تا چشم کنار میکند، مرده ست و گور»: «پیش از آن که لشگر ارواح از کردار خبیث، بیرون بزنند/ از گودال‌های جنون گدازه‌های دندانه دار سروها را نشانه بگیرند/ گوزن‌های خویشاوند را به بند بکشند / و همسایگان پرنده، لانه های سوخته را، در کوچی بی بازگشت رها کنند/پیش از آن که، اشتهای وحشی ملخ های معابد جادو، گندم‌های نارس را، از زیر پستان‌های پر از فروغ، بیرون بکشند/دختر گیاه بودم من، همدست سیب، در ارتکاب چشیدن، پیش از قصه گناه.»(صص، ۵ و ۶)
تقدس عشق در این سروده‌ها آن تقدس عرفان گونه نیست که عطار و مولانا در اشعارشان بازتاب می‌دهند. از جانب دیگر، عشق، صرفا در آغوش کشیدن مطلق نیست، بل که این عشق دلی به وسعت دریا دارد و از عطش های جسمانی سرشار است: «سی و دو حرف، جا خالی کرده اند/چشم سکوت سیاهی می‌رود /جای سی و دو دندان فشرده بر جگر راه دریا را می شوراند در دلم/ طوفان می شود خیزاب/ سر به صخره می کوبد  و ‌‌.../ «کسی که مثل هیچ کس نیست»/ با گردن آویزی از دندان نیش نهنگ سر بر سطرهای خیس و خسته در می‌آورند.»(ص ، ۸)
«آن کسی که مثل هیچ کس نیست» که می‌توانست نیازهای روحی و جسمی  راوی را بر آورده کند ، با ««گردن آویزی از دندان نیش نهنگ سر از سطرهای خیس و خسته در می آورد.» شاعر با یک تیر چند هدف را نشانه رفته است، اول به فروغ فرخ زاد می‌گوید: کو آن کس که قرار بود بیاید و سینمای فردین را قسمت کند و پپسی را قسمت کند و دستگیر نشود؟ دوم: آن کس که قرار بود بیاید با گردن آویزی از دندان نیش سر از سطرهای خیس و خسته ما بیرون آورده است. شاعر از بیرون به درون زده است و ذهن را به عین وصل کرده است. او به همه می‌گوید که خبری نیست، همواره در شعرهای ما نهنگی سر بر می‌آورد و سطرهای خیس و خسته ما را قورت می‌دهد. به این ترکيب های تصویری اضافی و وصفی نگاه کنید: «شیار پیشانی زمین، گودال های جنون، گدازه‌های دندانه دار، جگر راه، سطرهای خیس، رؤیاهای سپید، نحو باد، کابوس شهوتناک تیغ، تعبیر خواب های سرخ، تیک تاک ساعت عمرم، غبغب هوا، رعشه‌های ریخته، اوهام شکسته کشتی، چشم دریا، پریدن حرف خون، هوای هار، تومر همنشینی کلمات دق، هزار واژه کودتاچی، رعشه های طوفان، حوصله تازيانه، عطش رگ، همسایگان ترکه های خیس، تن لرزه های درختان، گلوگاه چاک چاک خیابان، دختر گیسو بریده طوفان، جوهر ارغوانی آبان، ارتفاع عصیان، کاسه چشم لاله‌ها، کدورت رنگ ..»
به ترکيب های استعاره‌های حسآمیزانه و تشخیص های استعاره های مکنیه شاعر و تشبيه های نگاه کنید: «سطرهای خیس، رؤیاهای سپید، رعشه های ریخته، خواب های سرخ ، گلوگاه چاک چاک خیابان، ارتفاع عصيان و ذائقه ی آب، دهان سنگ، سونات رنگ ها، تونالیته پاییز  و  ...»
شاعر از رؤیاهای سوخته مردم سخن می‌گوید و از این که نمی‌گذارند عاشقانه زندگی کنیم. اوصاف حالات نیز در «ذائقه آب» لبریز از رنگ اجتماعی است و به اجتماع و سیاست آغشته است. شاعر به موازات جریان های مترقی اجتماعی و هنری گام بر می‌دارد و بیشتر توجه خود را به مسائل اجتماعی معطوف می‌کند و در قالب قطعه و سطرهای بدیع، با رمز و کنایه و استعاره و حسآمیزی،  مناظری از رویدادهای اجتماعی و انقلابی، را به تصویر می‌کشد: «دايره، کوچک تر می شود، یک نقطه مانده، تا ذائقه آب، در دهان سنگ، بچرخد، و رود، خانه، به خانه، دریا را صدا کند، میان پنجره و باد، پشت و روی درخت، سونات رن هاست، از ابتدای سبز ، تا ... تونالیته پاییز، به سرخ که میرسد، آبان، کلاه از سر بر می دارد و مکث می کند.» (ص ۷۸)
هر شعر ساخته و پرداخته و متشکل و هر شعر اصیل و نژاده او از تزئینات صوری تازه و زیبا و مدرن برخوردار است. شعرهای تجسمی «پوئتیک» او حاکی از ابداع و نوجویی و نوآوری سراینده است: «تا بازی به نام سر – باز، بر شطی از رنج، خود را ادامه دهد/ آنجا که نشانی راه، پای بریده‌ای ست گل آلود/؟در چکمه‌ای که شرط برگشتن به خانه را، به میدان های پر از مین باخته است.
شعر نگهداری سرشار از کوشش و جوشش و لبریز از نیروهای زندگانی است. اما او نمی‌داند که تاریخ و جهان و زمین «گاو شاخدار» چرخی چرخان است که بی هدف می‌چرخد و «پهلو به پهلو» ما را می‌دراند و می‌چرخاند و بازی می‌دهد و بر زمین گرم می‌نشاند:»پهلو به پهلو، دریده شدیم، بی که بدانیم جهان روی شاخ کدام گاو می چرخد.»
شعرهای دفتر «ذائقه ی آب» شعرهای قابل توجه و سیلان احساسی غیر قابل مهار و در عین حال شعرهای خطی و طولی به این معنی که اگر کلمه یا سطری را از آن بردارند، شعر از پایه فرو می‌ریزد و اگر واژه و سطری بر آن علاوه کنند بدقواره می‌شود، یک نمونه مثال: «دستی در آفتاب /پایی در آب‌های روان /ریواس ام /ساقه ای ممنوع که از ساق های مفرغی خدایان بالا خزیده است.»