همدلی از نقش «امید» در کوچ ایرانیها گزارش میدهد:
وقتی «امید» مهاجرت میکند!
همدلی| گروه اجتماعی: در حالیکه طی سالهای اخیر مسئولان بارها در مورد افزایش بی سابقه سیل مهاجران هشدار داده اند، مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری در گزارشی با استناد به نتایج حاصل از یک نظرسنجی عنوان کرده که «از یکسو اوج میل و تصمیم به مهاجرت در میان گروههای اجتماعی به ویژه جامعه تحصیلکرده و متخصص» شکل گرفته و از طرف دیگر «دادههای مرتبط با اقدام به مهاجرتهای بینالمللی، حاکی از عملی شدن این میل و تصمیم در ابعاد و اشکال مختلف دارد.»
این گزارش اضافه کرده که «جامعه ایران در شرایط خاص مهاجرتی بهسر میبرد و جو روانی سنگینی پیرامون میل به مهاجرت در کشور وجود دارد... درحالی که اقدام به مهاجرت محدود به افراد مهاجر است؛ خواست مهاجرت ممکن است بسیار فراگیرتر شده و در بخش غیرمهاجر جمعیت نیز حضور چشمگیری داشته باشد، به گونهای که نیرویی واقعی و عینی زندگی آنان را تحتتاثیر قرار دهد.» این گزارش هشدار داده که «جامعه ایران در حال حاضر در وضعیت خاص پیوستگی کلیه حلقههای خرد و کلان زنجیره مهاجرت قرار گرفته که در صورت عدم کنترل و مدیریت روندهای تشدیدکننده مهاجرت، ورود به فاز «مهاجرت عام» یا «مهاجرت تودهوار» و بروز موجهای مهاجرتی بیشتر کلید میخورد که میتواند بسیار مخرب بوده و تبعات جدی برای جامعه و فرآیند رشد و توسعه کشور به همراه داشته باشد.
این گزارش میافزاید: تشدید میل و تصمیم به مهاجرت در میان اقشار مختلف اعم از کارگران، ورزشکاران، پزشکان، محققان، کارآفرینان، سرمایهگذاران و... همگی بیانگر این واقعیت هستند که کشور در زمینه نگهداشت و بهکارگیری سرمایههای انسانی خود و اساسا مدیریت مهاجرت به خارج دچار مشکلات جدی است. به عبارتی این مرکز از نوعی «بحران ناکارآمدی» در رویارویی با پدیده مهاجرت به خارج صحبت میکند. بحرانی که کنترل و مدیریت آن از یکسو نیازمند بهبود در ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور و ایجاد روزنههای امید نسبت به بهبود وضعیت کلی کشور و کاهش میل به مهاجرت در میان ارزشمندترین نیروهای انسانی است و از سوی دیگر مستلزم جاریسازی گفتمان مدیریت مهاجرت نخبگان در نظام حکمرانی است.
به گفته نویسندگان این گزارش براساس پیمایش «سنجش میل و تصمیم به مهاجرت» اثر تحولات اقتصادی ناشی از تحریم و تورم روی شاخص میل به مهاجرت در دو گروه «پزشکان و پرستاران» و «دانشجویان و فارغالتحصیلان» هر یک به صورت جداگانه بررسی شده که در هر دو گروه اثرات اقتصادی ناشی از تورم را بر تمایل به مهاجرت خود بیشتر دانستهاند. به طوری که 73درصد پزشکان و پرستاران و 59درصد دانشجویان، اثرات تورم را بر تمایل به مهاجرت خود «بسیار زیاد» دانستهاند. 63درصد پزشکان و پرستاران و 51درصد دانشجویان اثرات تحریم را بر تمایل به مهاجرت خود را «خیلی زیاد» ارزیابی کردهاند.
دلایل متعدد
پزشکان و پرستاران در این پیمایش علل میل به مهاجرت خود را عنوان کردهاند. در میان این دلایل، نارضایتی از درآمد شغلی و عدم اطمینان به آینده، نبود تعادل بین درآمد و هزینه و بازاری شدن حیطه کاری خود عنوان کردهاند. ضمن اینکه تاخیر در پرداختها، نبود امکانات و درآمد در زمان گذراندن طرح و حتی تمایل به تولد فرزند در کشوری پیشرفته یا احساس ناتوانی برای ایجاد تغيیرات در جامعه نیز جزو دلایل این دسته از افراد برای مهاجرت بوده است. اما کارآفرینان و استارتاپها نیز دلایلی را برای میل به مهاجرت عنوان کردهاند که عمده آنها در حوزه نااطمینانی و ناامنی اقتصادی خلاصه میشود. ازجمله تحریمهای اقتصادی، تورم شدید، تغییر نرخ ارز، ناامنی و پیشبینیناپذیری نظام اقتصادی، بهصرفه نبودن تولید، بروکراسی پیچیده و بیثباتی در سیاست داخلی و خارجی. آنها جذاب بودن محیط سرمایهگذاری و ثبات کشور مقصد را جزو دلایل خود برای مهاجرت عنوان کردهاند.
چه باید کرد؟
با این حال همچنان یک سوال باقی است. اینکه برای نزولی شدن روند مهاجرت در کشور چه باید کرد؟ در گزارش یاد شده، توصیههای سیاستی و اقدامات راهبردی خود عنوان کرده که افزایش ضریب امید، اعتماد، همبستگی و جاذبه سرزمینی در میان جوانان، دانشجویان و متخصصان میتواند «نگه داشت نخبگان» را متعادل کند. از نظر این گزارش، برای راهبرد مذکور اقدامات اجرایی نیز باید اجرا شود. ازجمله طراحی کلان پروژههای توسعهای امیدآفرین و تحولساز در تراز برنامههای بینالمللی کشورهای رقیب همسایه و منطقه جهت تقویت ضریب بهکارگیری ظرفیت سرمایههای انسانی در این پروژهها ازجمله شهرهای هوشمند در مناطق آزاد و مناطق ویژه نوآوری و فناوری معاونت علمی و فناوری وزارت علوم تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با همکاری وزارتخانههای زیربنایی و نهادهای عمومی و شرکتهای بزرگ خصوصی و دانشبنیان، دیگر اقدام توصیه شده به این شرح است: حمایت از تاسیس واحدهای تولیدی شرکتهای دانشبنیان در خارج از کشور و استفاده حداکثری از نیروی کار تخصصی ایرانی به منظور توسعه بازار و ارزآوری شرکتهای دانشبنیان داخلی و جلوگیری از خطر مهاجرت شرکتهای دانشبنیان. راهبرد دوم این گزارش انسجامبخشی سیاستی و هماهنگی نهادهای حاکمیتی و اجرایی در حوزه مهاجرت است. در این راهبرد به وزارت امور خارجه، وزارت کشور، معاونت علمی و فناوری، معاونت حقوقی رییسجمهور توصیه شده تا نسبت به تشکیل سازمان ملی مهاجرت با ماموریت مدیریت کلان جریانهای مختلف مهاجرتی در کشور و با تعیین تکلیف ظرفیتهای ساختاری موجود مانند شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور و کمیسیون ساماندهی اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور اقدام کنند. در راهبرد سوم، موضوع ظرفیتسازی و توسعه سیستمهای تخصصی پشتیبان مدیریت مهاجرت تاکید شده است. توصیه شده بدنه کارشناسی در مطالعات مهاجرتی و تحلیل دادههای بینالمللی در سازمانهای مرتبط از طریق برگزاری دورههای آموزشی تقویت شود.
امید یا نا امیدی؟
به نظر میرسد در این میان نقش عاملی به نام «امید» در افزایش آمار مهاجرتها بسیار کلیدی باشد. امید اجتماعی، مفهومی مهجور در علوم اجتماعی است که به نظر میرسد بهتازگی و بهعلت واقعیتهای اجتماعی امروز کشور ما، برخی اندیشمندان و دغدغهمندان به آن توجه بیشتری کردهاند؛ بنابراین، مسئلهمند شدن امید اجتماعی در ایران، معلول شرایط امروز جامعه است. موضوع به حدی حایز اهمیت است که به اعتقاد بسیاری از جامعه شناسان از جمله مصطفی مهرآیین، جامعهای امیدوار است که بتواند زندگی روزمره را تجربه و از آن مراقبت کند. از منظر نظری، امید اجتماعی کنشی هدفمند از طریق برنامهریزی، مسئولیتپذیری، تلاشگری در راستای ایجاد تغییر برای دستیابی به آرزوی پیشرفت است در واقع در این مقوله (امید اجتماعی) اعتقاد براین است که افراد در سرنوشت خود نقش داشته باشند. در همین راستا امید اجتماعی افراد را به کنشگرانی تبدیل میکند که از ویژگی خلاقیت عاملانه برخوردارند. تفکر امید اجتماعی ایجاد امکان در برابر احتمال است در واقع شهروندان برای دستیابی به خواستههایی که آرزویش را دارند، طرحی آگاهانه پی ریزی میکنند به این صورت که میپذیرند برای رسیدن به خواستههای خود باید تغییراتی در شرایط موجود ایجاد کنند و برای ایجاد این تغییرات هدفگذاری و برنامهریزی میکنند. ضمن آنکه برای پیگیری برنامهها تلاش میکنند و مسئولیت تلاش هایشان را به عهده میگیرند تا به پیشرفتی که خواهان آن هستند دست یابند.
نقش دولتها
اما به گفته مقصود فراستخواه، استاد دانشگاه شهید بهشتی، براساس پژوهشی که در سال ۸۱ و در مورد که دادههای جامعه شناسی دهه ۷۰ انجام شد، رضایت از زندگی در بیش از نیمی از جوانان واژهای بیمعنا بود!. رضایت از زندگی به معنای فرآیند شناختی و قضاوتی شما در باره خودتان و مناسبات تان با محیط است. این شناخت و قضاوت هم در جامعه ساخته میشود. شما بهطور اجتماعی یاد گرفتهاید دربارۀ خودتان و مناسبات تان قضاوتهای مثبت یا منفی داشته باشید. اگر قضاوت مثبت باشد مثلا در خصوص درآمد، سلامت و آموزش؛ در نتیجه حس خرسندی هست وگرنه ناخرسندی و یاُس و حس حرمان است.
همچنین نیما نهروانی اما در گفت و گو با خبرنگار «همدلی » اما ادعا میکند که امید بیش از آنکه امری «اجتماعی» باشد، موضوعی «روانشناختی» است. وی در این زمینه میگوید: «همانطور که میدانید انسان در این جهان به لحاظ روانی با استرسها و اضطرابهای فراوانی روبهرو است. مرگ، تنهایی، آزادی، توان تصمیمگیری ، آزادی اندیشه، پوچی و… از جمله عواملی است که باعث بهوجود آمدن همین استرس هاست.
وی تصریح میکند: «امید دادن انسان به خودش یکی از کارهایی است که در زندگی روزمرهاش با خودش میکند. مثلا وقتی صحبت از فقر میشود میگوید: نابرده رنج گنج میسر نمیشود. یا وقتی صحبت از طلاق میشود میگوید: بختم سفید نبود. درسطوح بالاتر چیزی که امید بخش است نظامهای نمادین و بنیادین است مثل دین، هنر، فلسفه و….که گفتمانهای اندیشهای فکری هستند. حالا اگر در جامعه اتفاقی رخ داده که شما فکر میکنید مردم ناامید شده است، باید دلیل آن را در این دو اصل جستوجو کرد.
اما ناامیدی اجتماعی ریشه در چه عواملی دارد؟ سوالی که کلا نهروانی در پاسخ به آن میگوید: «اصولا این مقوله ریشه در چند محور اصلی دارد. اول اینکه جامعهای امیدوار است که بتواند زندگی روزمره را تجربه و از آن مراقبت کند. بتواند غذا بخورد، داروی خوب تهیه کند، به دل طبیعت برود، مسافرت برود، زندگی تشکیل دهد و.. متاسفانه با سیاستهای غلطی که طی چند دهه اخیر در پیش گرفته شده، همین زندگی روزمره که بیانگر زندگی انسان است، معنای خود را از دست داده است. معنای«اینجا» و «اکنون» را از دست میدهد. از سویی مشکلاتی مانند فقر، خشونت سیاسی، … یک وجهه کلان این ماجراست که باعث میشود تا ذهنیت عینی ما آسیب ببیند.»
با تمام این تفاصیل به نظر میرسد چه بخواهیم و چه نخواهیم نا امیدی بهانهای شده برای افزایش آمار مهاجرت ایرانیها و بخصوص قشر جوان. عاملی که اگر فکری برای آن نشود، میتواند در آینده به چالشی جدی برای کشور بدل شود.