غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


تصوير حماس در راديو فردا

محمود درگاهي (تحلیل‌گر سیاسی)

گردانندگان رايو فردا ماه‌هاست كه به دست آويز خبر‌گويي، گروه حماس را لجن مال  می‌‌كنند!  هر كس كه اخبار اين راديو را از آغاز جنگ غزه تا امروز به دقت پي‌گيري كرده باشد، كينه چركيني را كه در لابه‌لاي خبرها و گزارش‌‌‌های  اين راديو عليه حماس پيچيده شده، احساس كرده است؛ چيزي كه در كار يك رسانه خبري حقيقتا نفرت‌آور است! زيرا خبرگزاري و اطلاع رساني، جاي تسويه حساب و كينه كشي و تخليه عقده‌‌‌های  سياسي نيست. كار يك رسانه خبري، بازگويي واقعيتِ يك ماجرا و انعكاس آن به مخاطبان خود در همان شكلي است كه اتفاق  می‌افتد؛ در حالي كه راديو فردا، كه خود را پنجره اي به سوي جهان آزاد اخبار و اطلاعات هم  می‌خواند، نه تنها در اعلام خبر‌‌های  جنگ غزه دخالت و اعمال سليقه  می‌كند، بلكه حتي در قرائت بيانيه‌ها، قطعنامه ها، و اطلاعيه‌‌های  سازمان‌ها و نهاد‌‌های ي مانند سازمان ملل، عفو بين الملل، حقوق بشر، وزارت خاجه كشور‌‌های  مختلف و . . . نيز دست  می‌برد و براي آلودن چهره ي حماس و مسموم كردن ذهن مخاطب، دشنام‌‌های  زهرآلود خود را در لابه لاي هر يك از اين بيانه‌ها و اطلاعيه‌ها و روايت‌ها  می‌پيچد و به خورد مخاطبان خود  می‌دهد! ممكن نيست كه در اين راديو خبري از حماس يا غزه پخش شود، اما اتهام «افراطي» بودن در كنار «تروريست خوانده شدن آن از سوي اروپا و امريكا» در لاي آن خبر گنجانده نشود! راديو فردا، شب تا روز، به بهانه‌‌های  مختلف، نام حماس را به  می‌ان  می‌كشد و از زبان خبرگوي و خبرگزار و مفسر خبري، بارها اين سازمان چريكي و آزادي بخش را افراطي و تروريست  می‌خواند تا فقط دقّ دل‌‌های  خود را بيرون بريزد!. حتي در يك خبر و گزارشي كه موضوع آن، مثلا تنش  میان حزب الله لبنان و اسرائيل، يا محكوم شدن اسرائيل از سوي مجامع بین‌المللی و يا حتي خود‌سوزي خلبان امريكايي در اعتراض به قتل‌عام غزه، يا تظاهرات ملت‌‌های  اروپايي و دانشگاه‌‌های  امريكايي باشد، خبرگويان و گزارشگران اين راديو، به اشكالي مذبوحانه و تهوع آور،  می‌‌كوشند تا جايي براي گنجاندن نام حماس و دشنام‌‌های  خود در مقدمه يا موخره آن دست و پا كنند و از اين طريق زهر خود را بريزند! و البته در اين  میان آن‌ها كه ناشي‌ترند، خيلي زود خود را لو  می‌‌دهند و دست خود را بيشتر رو  می‌‌كنند و در پيچاندن دشنام‌‌های  خود در لاي گزارش‌ها ناشي‌گري‌‌های  رقّت‌آوري نشان  می‌‌دهند.! به اين خبرها و گزارش‌ها توجه كنيد:
«سخن‌گوی گروه افراطي حماس، كه در فهرست تروريست‌‌های  اروپا و امريكا قرار دارد،  می‌گويد كه اكنون توپ در ز می‌ن دشمن است.» ، «اسرائيل ترانه ي باران اكتبر را براي شركت در مسابقه ي ترانه‌‌های ... فرستاده است. باران اكتبر اشاره به حمله گروه افراطي حماس به اسرائيل دارد.- حماس از سوي اروپا و امريكا تروريستي اعلام شده است.-»، «اسرائيل اعلام كرد كه پس از جنگ، اداره ي غزه را به حماس واگذار نخواهد كرد-گروه افراطي حماس در فهرست تروريست‌ها ي امريكا و اروپا قرار دارد-»، «رسانه‌‌های  اسرائيلي از پيشرفت گفت‌و ‌گو‌‌های  آتش‌بس و مبادله زندانيان، بين اسرائيل و گروه افراطي حماس-كه در فهرست گروه‌‌های  تروريستي اروپا و امريكا قرار دارد – خبر  می‌دهند ... » ، «ماجد انصاري نماينده قطر گفت: آزادكردن گروگان‌‌های  اسرائيلي از دست گروه افراطي حماس، -گروهي كه از سوي اروپا و امريكا تروريست شناخته  می‌شود - . . .» ، «دبير كل سازمان ملل گفت: دست‌يابي زنان به حقوق برابر با مردان،  سيصد سال طول  می‌كشد؛ گوترشت با اشاره به زنان غزه كه پس از حمله ي گروه افراطي حماس- كه در فهرست گروه‌‌های  تروريستي امريكا و اروپا  قرار دارد- . . . »، «خانواده‌‌های  اسرائيلي، ناكارآمدي نتانياهو را در آزاد كردن گروگان‌‌های  اسرائيلي از دست گروه افراطي حماس، -گروهي كه از سوي اروپا و امريكا تروريستي اعلام شده- . . . » ، « قرار است بعد از اين به جاي قطر، تركيه  در  می‌انجي گري بين اسرائيل و گروه افراطي حماس -كه در فهرست گروه‌‌های  تروريستي اروپا و امريكا قرار دارد- . . ..- »  و ده‌ها نمونه ي ديگر!  
در همه اين خبرها، افراطي بودن حماس و توضيحات بعد از آن، افزوده گردانندگان راديو فرداست و اصل خبرها خالي از اين توضيحات كينه توزانه است! بي‌ترديد، هيچ يك از رسانه‌هایی كه در اين مدت، اخبار جنگ غزه را گزارش داده‌اند؛ حتي رسانه‌‌های  خود اسرائيل، اين همه كينه و دشنام نثار حماس نكرده اند! در اين  تفسيرها و گزارش‌ها هيچ اثري از استقلال فكري و شرافت خبرنگاري ديده نمی‌شود! اين‌گونه انگ‌‌های  سياسي را معمولا رژيم‌‌های  استبدادي عليه مخالفان سياسي خود و براي فريب دادن  توده‌‌های  مردم انتشار  می‌دهند و نه راديويي كه بايد جاي اطلاع رساني باشد! اما رسالت گزارشگران و خبرگويان و مفسران اين پنجره ي آزادي با ه می‌ن لجن پراكني‌هاست كه تمام  می‌شود!
احتمالا راديو فردا يا شنوندگان خود را هالو  می‌شمارد كه اين كينه‌‌های  چركين را به نام خبر به خورد آن‌ها  می‌دهد،  يا اين كه گردانندگان اين راديو، خود به قدري هالو هستند كه گمان  می‌برند كسي اسرار پشت پرده اين ماجرا در  نمی‌يابد و چشم و گوش بسته همه اين گزارش‌‌های  آلوده و شرم آور را به جاي خبر  می‌پذيرد! در حالي كه تكرار تهوع آور اين اتهامات، ماجرا‌‌های  پشت پرده رابه آساني لو  می‌دهد و براي تشخيص آن لازم نيست كه كسي شمّ سياسي نيرومندي داشته باشد! قضيه به قدري آفتابي است كه حتي كودن‌ترين و ساده لوح‌ترين آدم‌ها هم بي هيچ دشواري و درنگي، پي به حقيقت موضوع  می‌برند و دست‌‌های  پشت پرده را  می‌بينند و در  می‌يابند كه چرا گردانندگان راديو فردا، اين همه اصرار بر تكرار اين اتهام‌ها دارند و آن را دهان به دهان، به يكديگر پاس  می‌دهند و گزارشگر و مفسر و خبرگو، در تكرار اين تهمت، و لجن مال كردن حماس بر يكديگر پيشي  می‌گيرند و ترديدي نمی‌كند كه اين برنامه‌ها را صهيونيست‌ها  می‌گردانند و گويندگان خبر و گزارشگران آن، با تكرار اين اتهام ها، در حقيقت، در برابرِ مزد ومواجبي كه  می‌گيرند، حق نان و نمك به جا  می‌آورند.
امروز كه همه جهان عليه كشتار‌‌های  وحشيانه اسرائيل به اعتراض برخاسته، و ملت‌‌های  اروپا، آفريقا، آسيا، و دانشجويان دانشگاه‌‌های  امريكا و انگليس و آلمان و فرانسه و ژاپن و كره و . . . ،  فرياد اعتراض عليه نسل كشي در غزه برداشته اند، و خلبان آمريكايي از ننگ اين قتل عام ها، خود را به آتش  می‌كشد و . . .، چنين رفتاري از يك رسانه ي خبري، جز اجراي ماموريت و انجام وظيفه مزدوري چه انگيزه ي ديگري  می‌تواند داشته باشد؟     
افزون بر اين‌ها، آنچه مشكوك  بودن اين قضيه را بي هيچ دشواري نمايان  می‌كند، اين است كه اگر رايو فردا حقيقتا نگران تروريسم است؛ چرا در روز‌‌هایی كه اخبار كشتار‌‌های  داعش را پخش  می‌كرد، در هر خبر و گزارش و تفسير، اين همه تروريست، تروريست راه نينداخته بود؟ و اين همه  كينه و دشنام عليه داعش در تبليغات آن ديده  نمی‌شد؟ و حتي در روز‌‌های  اخير هم هرگاه سخني از داعش پيش  می‌آيد، چرا هيچ يك از اين پسوندها را به دنباله آن وصل  نمی‌كند؛ در حالي كه جنايت‌‌های  داعش كجا و جنگ حماس با غاصبان سرزمین خود كجا؟ يا  در همین جنگ غزه هم، چرا  محکومیت اسرائيل از سوي سازمان‌‌های  حقوق بشر و سازمان ملل و انبوه ملت‌‌های  امروز جهان را هر ساعت تكرار ن می‌كند و اين محكو میت‌ها را هم به دنباله خبر‌‌های  مربوط به اسرائيل وصل  نمی‌سازد و مثلا در هر خبر و گزارشي نمی‌افزايد كه «اسرائيل كه از سوي سازمان ملل و نهاد‌‌های  حقوق بشر و مجامع سياسي و ملت‌‌های  اروپايي، جنايت كار جنگي خوانده  می‌شود . . . »   
راديو فردا  كارگزاران خود را هم به قدري كر و كور و بي خبر از وضعيت سياسي جهان نگه  می‌دارد كه آن‌ها نمی‌دانند اگر حماس، يك گروه چريكي بي ريشه بود، ممكن نبود كه بتواند ماه‌ها در برابر يك رژيم مسلح به آخرين نوعِ سلاح‌‌های  جنگي و متكي به حمايت‌‌های  امريكا و اروپا،  دوام بياورد. اگر ريشه در ملت فلسطين نداشت، مردم غزه به جاي پايداري در برابر وحشيانه‌ترين بمباران‌ها و تحمل آن همه رنج و زخم و گرسنگي و مرگ،  اعضاي آن را  می‌گرفتند و تحويل اسرائيل  می‌دادند! ماجراي حماس از همین چند ماه پيش و با حمله مهر ماه 1402 به اسرائيل شروع نشده است! حماس يك گروه آزادي بخش و نماينده يك ملت ستم ديده و خيانت شده‌يي است كه زماني همان اروپا و امريكا، و به ويژه «امريكا و انگليس»(ناطق،15) تصمیم گرفتند كه اسرائيل را در وطن آن‌ها بكارند تا پايگاه سلطه غرب و يا به تعبير هرتسل- بنيان گذار صهيونيسم- «ديده‌بان دنياي متمدن در دل دنياي وحشي و عقب مانده باشد!»(رودنسون،141) و «نقشي را كه در گذشته، مسيحيون صليبي در مقابل مسلمانان بر عهده داشتند، بر دوش بگيرد.»(گروسه،49) و در كنار آن، مواظب باشد «كه صادركنندگان نفت بدقلقي نكنند.»(ندوشن،29) يا خود، به گفته هابسبام، «عامل اصلي آشوب در منطقه شود!»(هابسبام،456) و نگذارد كه در اين سوي جهان، آب خوش از گلوي ملتي پايين رود!  اسرائيل، به تعبير براهني، «شعبه خاور میانه امپرياليسم است»(براهني،210) و آن را «در دل سرزمین‌های  عربي كاشته‌اند، كه اعراب مشغول او شوند و هرگز به فكر بريدن لوله‌‌های  نفت نيفتند.»( همان،170)
ملتي كه پس از آن توطئه قدرت‌‌های  بزرگ و گردانندگان جهان، هفتاد و پنج سال خيانت ديد، بمباران شد و هر نسل از زير آوار ويرانه‌‌های  جنگ و  از روي كُشته‌‌های  نسل پيش از خود، عبور كرد و هر كودك از كنار نعش پدر و مادر خود سر برآورد و از آتش و خون تغذيه شد و در نتيجه كينه سازندگان اين دوزخ را در دل گرفت و با اين وصف تا توانست، صبوري كرد! اما هر اندازه كه او صبوري كرد؛ سازندگان دوزخ، چند قدم پيش‌‌‌‌تر آمدند و به تعبير جلال، «مرتبا ذره ذره از خاك آن‌ها را تصرف كردند.»(همان،208) و  زمین و خانه آنان را تبديل به شهرك و پارك و تفرّج گاه‌‌های  خود نمودند و حتي در مرزهایی كه همان ابرقدرت‌ها تعيين كرده بودند هم، باقي نماندند و هيچ وقت در برابر قطعنامه‌‌های  سازمان ملل سر فرونياوردند و گاه ماموران اين سازمان را هم به قتل رسانيدند و روز به روز در غصب و غارت خانه‌ها و زمین‌های  فلسطينيان و كشتار آنان، گستاخ‌تر و دريده‌تر شدند! هر روز كه فلسطيني از خواب برخاست، خانه و زندگي خود را در تهديد لودرهایی كه براي ويران كردن آن آمده بودند و  فلسطيني كه همه چيز را از دست رفته  می‌ديد، پس از هفتاد و پنج سال  تحمل جنگ و شكست و صبوري، چاره كار را در آن ديد كه تكليف خود را روشن كند! در كجاي اين كار، افراطي‌گري ديده  می‌شود؟ اگر اين همه بلاها بر سرملت ديگري غير از ملت فلسطين آمده بود و راه هرگونه ادامه زندگي به رويش بسته شده بود، بايد با نرمش و خواهش با اسرائيل رفتار  می‌كرد، و گرنه افراطي و تروريست خوانده  می‌شد؟
از همه اين‌ها گذشته، مگر امريكا و اروپا مرجع حقوقي يا قانوني جهان بوده‌اند كه حماس را يك گروه تروريستي اعلام كنند؟ چه كسي چنين صلاحيتي را به آن دولت‌ها داده است؟ آن‌ها كه خود، سازندگان اين دوزخ و طراحان نسل كشي‌ها و جنگ افروزان اصلي‌اند و دستشان تا بالاتر از مرفق هم در خون ملت‌ها، و از آن جمله فلسطيني‌ها آلوده شده است! و به گفته متفكر آزاد انديش، زنده ياد اسلا‌می‌ندوشن: «هر جا كه پاي منافعشان در  میان باشد؛ چشم بر هر فضاحتي  می‌بندند.»(ندوشن،63) حماس و اسرائيل را بايد از زبان هابسبام و گروسه و  می‌كوپلد، چامسكي، ادوارد سعيد، و براهني و هماناطق و اسلامی‌ندوشن و ده‌ها متفكر آزاد انديش ديگرشناخت و نه اروپا و آمريكايي كه خود، كارنامه‌يي سياه‌‌‌‌تر از اسرائيل در اين ماجراها دارند و يا سرسپردگان آن‌ها كه ذلّت و حقارت دردناكشان، اخبار و اطلاعاتشان را از هرگونه  ارزش و اعتبار تهي كرده است!!
هر جا كه اين قدرت‌ها پاي نهاده‌اند، جز براي استعمار و برده‌گيري و يا فروش تسليحات جنگي نبوده است و براي دست يافتن به مقصود، در هر كشوري يك هولوكاست راه انداخته‌اند! تاريخ معاصر به ياد ندارد كه اين قدرت‌ها، يك جا قدمی‌ براي صلح و انسان دوستي برداشته باشند و يا در برابر جنگ و كشتار و قتل عام، اندكي عاطفه انساني نشان داده باشند! اينان در دو قرن گذشته كدام قاره را به خون نكشيده‌اند و با كدام ملت، نيرنگ و نادرستي نكرده‌اند؟ در كدام كشور آزاد و دموكراتيك كودتا راه نينداختند؟ حقيقت اين است كه امروز پيش آمدن وضعيت خاصي در ايران برخي از معادلات سياسي را وارونه كرده است و جريان‌‌های  مخالف حكومت در واكنش به وضعيت پيش آمده، هر حقيقتي را زير پا  می‌گذارند! اما پرسش اين است كه اينان در ايران با كدام رفتار سياسي مخالفند كه بدتر از آن را اسرائيل در حق فلسطيني نكرده است؟ چرا حماس بايد تاوان اين تسويه حساب را بدهد؟ آيا فلسطيني حق ندارد با غصب و سركوب و كشتار مخالف باشد؟ آيا  می‌توان با اين يك بام و دو هوا، و شستن دست جنايتكاران جنگي از خون فلسطيني‌ها، مشكل سياسي خود را حل كرد؟ حقيقت اين است كه  اگر تمام خونريزان و جلادان تاريخ، و همه پليدان جغرافياي جهان، و بي‌رحم ترين فاشيست‌ها و نازي‌ها و . . . را درهم – به اصطلاح- پِرِس كنند؛ يك نتانياهو نمی‌شود!! اين حقيقت را هر چشمی که باز باشد، هر روزه در برابر خود  می‌بيند.
اروپا و آمريكا تا امروز هم، به جاي تلاش براي صلح و برچيدن جنگ‌ها، از ادامه هر جنگي عليه ملت‌ها پشتيباني  می‌كنند و در همین جنگ غزه هم بمب‌‌های  چند تُني به اسرائيل  می‌دهند تا بر سر چادر نشينان و آوارگان اردوگاه‌ها بريزد! دادگاه بین‌المللی را تهديد به تحريم  می‌كنند كه حكم بازداشت نخست وزير اسرائيل را به عنوان جنايتكار جنگي، مسكوت بگذارد! تمام نهاد‌‌های  بین‌المللی را از سازمان ملل تا صليب سرخ جهاني تعطيل كرده و از خاصيت انداخته‌اند! چنين قدرت‌هایی مگر حق دارند كه گروه‌‌های  فلسطيني يا ديگري را تروريست بخواند؟ بي‌رحم ترين دستگاه تروريسم- داعش- را اينان خود به راه انداخته بودند و بارها به اين دست پخت خود  اذعان هم كرده اند! حال، انسان چه قدر بايد سقوط كند و يا وجدان خود را زير پا بگذارد، و آن را چه قدر ارزان فروخته باشد تا اين حقايق روشن را تحريف كند؟   
تحريف اين حقايق روشن در روزهایی كه همه ملت‌ها عليه اسرائيل برخاسته اند؛ و تبليغ دروغ‌‌هایی كه براي اهل كار، روشن‌تر از روزند،آن هم از سوي رسانه‌يي كه خود را پنجره‌اي آزاد به سوي جهان آزاد اخبار و اطلاعات  می‌خواند، حقارت انديشه  و سرسپردگي گردانندگان آن را آفتابي  می‌كند و فاصله آن را با رسانه‌‌های  آزاد و دمو كراتيك جهان نشان  می‌دهد و انسان ايراني را از داشتن چنين هم‌میهنانی سرافكنده و روسياه  می‌سازد! هر چند كه گردانندگان آن، هر روز چند بار در بوق‌‌های  تبليغاتي خود بدمند كه: راديو فردا،پنجره يي به سوي . . .
*منابع: اسلامی‌ندوشن، محمد‌علي: گفتن نتوانيم ، نگفتن نتوانيم/ براهني، رضا: سفر مصر/  رودنسون، ماكسيم: اسرائيل و عرب/ گروسه، رنه: چهره آسيا/ ناطق، هما: كارنامه فرهنگي فرنگي/ هابسبام، اريك: عصر نهایت‌ها.