غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


سی‌ام‌ تير، قيام خونين مردم و بازگرداندن دكتر مصدق به نخست وزیری

پس از پنج روز تظاهرات خونين و پُرتلفات در تهران و چندين شهر ديگر، سی‌ام‌ تيرماه 1331 (در سال 1952 مصادف با 21جولای) شاه كه خودرا در خطر حذف شدن ديد بناچار تسليم شد و علاوه بر نخست وزيری، حاضر شد كه وزارت جنگ را هم به محمد مصدق بسپارد. شاه بعد از ظهر آن روز و در اوج تظاهرات، از مصدق خواست که باردیگر رياست دولت را برعهده گيرد و قبول کرد که سلطنت کند، نه حکومت. «تاریخ نگاران» پیروزی ایرانیان در قیام تیرماه 1331 (جولای 1952) را شکست سیاسی شاه و دولت لندن نوشته اند و افزوده اند که این شکست، دولت لندن را از ادامه توطئه بازنداشت و این بار تلاش خود برای همدست کردن دولت واشنگتن را در براندازی مصدق دو چندان کرد و وسیعا به یارگیری در داخل ایران دست زد.تظاهرات مردم که مورخان آن را عمدتا «خودجوش» توصيف کرده‌اند از لحظه‌ای آغاز شده بود كه اعلام شده بود دكتر مصدق به علت پذيرفته نشدن پيشنهادهايش از سوي شاه كناره گيری كرده و استعفاي او از نخست وزيری پذيرفته شده است. مورخان، بپاخيزی تيرماه 1331 ايران را يک رويداد بي سابقه در طول تاريخ 2500ساله اين ملت خوانده اند زيراکه پشتيبانی خارجی و نيروهاي مسلح درکار نبود، لذا مردم جان بر کف نهاده و وارد خيابانها شده بودند. مردم خشمگين و آمادهِ بپاخيزی بودند. به دليل آزادي مطبوعات و انتشار جزئيات، مردم مي دانستند که دكتر محمد مصدق به عنوان اعتراض به مداخلات شاه در امور اجرايي، از رياست دولت كناره گيري كرده بود. مصدق همچنين نگران بود که مبادا شاه اورا دوربزند و با خارجي (دولت لندن) تماس بگيرد و .... مردم احمد قوام (قوام السلطنه) را که از سوي شاه مامور تشكيل كابينه شده بود از عوامل دولت لندن می‌پنداشتند. ايرانيان نمی‌خواستند که محصول مبارزات چندين ساله آنان از ميان برود. آنان مبارزات خود را سرآغازی برای استعمارزدایی جهانی، حذف سلطه گری و تأمین دمکراسی و رعایت حقوق بشر می‌دانستند و قیام خودرا به نیابت از مردم کشورهای استعمارزده و مردم تحت ستم اعلام می‌کردند و شعار می‌دادند: «شاه؛ سلطنت، نه حکومت»، «دمکراسی؛ حکومت مردم بر مردم»، «لندن؛ مکیدن خون مردم ِ بی رزمناو بس است»، «نفت ما خون ما است ـ مصدق جان ماست، روح ماست» و ....
دكتر مصدق كه از شانزدهم تيرماه آن سال با مجلس سنا درگيری پيدا كرده بود 25تيرماه از شاه خواسته بود كه علاوه بر تصدّي نخست وزيري، وزير جنگ هم باشد تا از جانب ارتش آسوده خاطر باشد كه شاه نپذيرفته بود. همان روز دكتر مصدق استعفانامه خودرا براي شاه فرستاد و در آن تاكيد کرد كه چون پیشنهادهای منطقي و اصولي او كه اجرايشان براي پيروزی مبارزات مردم ايران و تحقق دمکراسي پارلمانی ضرورت داشت، مورد قبول شاه قرار نگرفته است کناره گيري خودرا تسليم مي کند و شاه همان روز استعفاي دکتر مصدق را پذيرفت و احمد قوام (قوام السطنه) را مأمور تشكيل كابينه كرد و در اعلاميه مربوط، وي را «حضرت اشرف» خواند و تصريح كرد كه نسبت به او اعتماد كامل دارد.مردم از همان لحظه به پشتيباني از مصدق به خيابان ها ريختند و تا بازگرداندن وي به رياست دولت از پاي نشستند که رويدادی بي سابقه ـ نه تنها در ايران بلکه در همه جهان بود. مصدق تاكيد داشت كه نظام حكومتي ايران مشروطه پارلماني است و شاه قانونا حق مداخله در امور اجرايي (دولت) را ندارد، زيرا كه رئيس دولت منتخب مجلس (نمايندگان منتخب ملت) است. آيت الله كاشاني قوام السلطنه را مردی خائن، ظالم، مستبد و عامل بيگانه خوانده بود و اعلام كرده بود كه نبايد اجازه داده شود بار ديگر در ايران كساني بر سر كار آيند كه عامل بيگانه باشند و خيانت كنند. وي انتصاب قوام السلطنه را يك توطئه امپرياليستي خوانده بود. مردم در تهران و چند شهر ديگر از جمله كرمان، شيراز، اصفهان، كرمانشاه و ... از بامداد سي ام تيرماه 1331 بمانند چندروز پيش از آن و به حمايت از دكتر مصدق به خيابانها ريخته بودند كه از ساعت 9بامداد تظاهرات در منطقه بازار تهران و خيابان ناصرخسرو شدت بيشتري به خود گرفت. اندكي بعد گروه‌های ديگري از مردم كه در ميدان توپخانه، خيابان اكباتان، ميدان بهارستان و خيابان شاه آباد (حد فاصل ميدان بهارستان تا ميدان مخبرالدوله) گرد آمده بودند بر شدت تظاهرات افزودند. در اين ميان خبر رسيد كه از كرمانشاه كفن پوشان عازم تهران شده‌اند. ساعت ده بامداد از مقابل دانشگاه تهران كه آن زمان در حاشيه شهر بود، هزاران تن ديگر دست به راهپيمائي زده، فرياد مرگ يا مصدق سر داده و به سوی ميدان فردوسي به حركت در آمده بودند و به همين گونه از ميدان فوزيه (اینک؛ میدان امام حسین) و نقاط ديگر شهر، كه نظامیان و تانكها وارد عمل شدند و مردم را به گلوله بستند. شدت عمل نظاميان درميدان بهارستان و خيابان های اطراف آن بيشتر بود. با وجود اين، مردم در نيمروز بر شدت تظاهرات افزودند و شاه كه وضعيت خودرا در خطر ديد تسليم شد و علاوه بر نخست وزیری، حاضر شد كه وزارت جنگ را هم به دكتر مصدق بسپارد و فقط سلطنت کند، نه مداخله در امور اجرایی. در مجلس هنگام اخذ رای اعتماد مجدد به دكتر مصدق، تنها سه نماينده راي موافق ندادند. دكتر مصدق «سي ام تيرماه» را در تاريخ مبارزات، روزی فراموش نشدنی خواند و گفت كه مردم ايران يكدل و يك زبان بر ضد توطئه و تحريكات خارجی بپاخاستند و پيروز شدند.
منبع: روزنامک