انتخابات به سبک ایرانی
محسن صنیعی ( استاد دانشگاه)انتخابات به سبک ایرانی
محسن صنیعی ( استاد دانشگاه)
دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره مجلس خبرگان، در روز جمعه ۱۱ اسفند برگزاربرگزار شد. اصولا انتخابات مجلس و مجلس خبرگان، در ایران دارای ویژگیهایی است که باید گفت انتخابات به سبک ایرانی برگزار میشود. این ویژگیها به شرح زیر است:
1- انتخابات در ایران حزبی نیست. هم در مجلس هم در ریاست جمهوری، همه به صورت منفرد کاندیدا میشوند. در این انتخابات مجلس پیش رو، ۲۵ هزار نفر کاندیدا میشوند و نهایتا ۱۵ هزار نفر، به عنوان کاندیدای واجد صلاحیت اعلام شده است. اندکی از این کاندیداها خود را وابسته جناحی و حزبی معرفی میکنند. در انتخابات ریاست جمهوری که هر کس میتواند با شناسنامه خود وارد ستاد وزارت کشور شود و خود را کاندیدا اعلام کند. حال آن که در همه دنیا و حتی کشورهای منطقه همچون عراق، ترکیه و پاکستان، انتخابات، محل رقابت احزاب است. احزاب، کاندیداهای واجد شرایط خود را معرفی میکنند. برنامهها و دیدگاههای کاندیداها همان برنامهها و دیدگاههای احزاب است. پس از پیروزی در انتخابات، این احزاب هستند که به کاندیداها مشورت میدهند. در زمان انتخابات، این احزاب هستند که از کاندیداها حمایت مالی میکنند. متاسفانه در ایران، انتخابات ما رنگ حزبی ندارد. اصلا احزاب فراگیر نداریم.
۲- نظارت استصوابی شورای نگهبان، عملا حاکم بر مجری شده است و مجری زیردست ناظر عمل میکند. ناظر هیئتهای اجرایی را تعیین میکند، کاندیداها را تعیین صلاحیت میکند. حتی رای کاندیدا را ابطال میکند، بدون این که رای ماخوذه باطل شود. در ایران، این هیئتهای نظارت و شورای نگهبان هستند که مرجع احراز صلاحیت هستند و بدون این که فردی در دادگاهها، از حقوق اجتماعی محروم شده باشد، رد صلاحیت یا عدم احراز صلاحیت میخورد. جالب است کسانی عدم احراز صلاحیت میخورند که بیشتر از همه معروفند.
۳- موقعی که به ازای هر کرسی نمایندگی در کشور حدود ۵۰ کاندیدا وجود دارد و اکثریت این کاندیداها هم وابستگی جریانی خود را مشخص نمیکنند، پس عملا امکان شناخت کاندیداها برای مردم برای یک انتخاب دقیق وجود ندارد. اگر بنا باشد برای شناخت هر کاندیداها، فقط یک ساعت صرف کنید، در زمان یک هفته انتخابات، چگونه ممکن است هر فرد دهها ساعت برای شناخت کاندیداها صرف کند تا به یک شناخت دقیق برسد؟ پس عملا برای مردم امکان شناخت کاندیداها و در نتیجه امکان برگزاری یک انتخابات مناسب و آگاهانه برای همه مردم وجود ندارد.
۴- در بسیاری از شهرها، رقابتها، رقابتهای قومی و عشیرهای و منطقهای است. کاندیداها به جای آن که به سمت احزاب و گروهها و جریانهای سیاسی بروند، به سمت اقوام و قبایل میروند. متاسفانه، اخبار پر است از خبرهایی که فلان کاندیدا با آن قوم دیدار کرد و قول رای را از آنها گرفت. خبر دیگر، تجمع یک قوم که ما اجازه نمیدهیم رای از قوم ما خارج شود. یعنی در حقیقت، به جای آن که رای بر اساس دیدگاهها باشد، رای بر اساس وابستگیهای قومی و قبیلگی شده است. در صورتی که یک حوزه انتخابیه ممکن است دارای دهها شاید صدها قوم و قبیله باشد. جالب این جاست که کاندیداهایی که از دشمن سازی در سیاست خارجی، فیلترینگ در فضای مجازی، تحریمها در حوزه اقتصاد و گشت ارشاد، حمایت میکنند با وابستگی خود به اقوام، رای اقوامی را میگیرند که از این سیاست ها، بیشترین آسیب را میبینند.
۵- رفتار کاندیداها از ویژگیهای انتخابات در ایران است. بعضی کاندیداها مثل این که فقط به قصد ثبتنام و تایید صلاحیت، کاندیدا میشوند و هیچ اثر تبلیغاتی در زمان انتخابات از خود نشان نمیدهند. بعضیها بعد از اندکی تبلیغات، به قصد حمایت از دیگری، انصراف میدهند. بعضیها هم به قصد قرار گرفتن در لیستها ادامه میدهند و بعضیها هم با علم به پیروز نشدن در انتخابات ولی ادامه میدهند. بعضیها هم ادامه میدهند تا روز انتخابات، بعضی پیروز میشوند و بسیاری هم با کمتر از یک درصد آراء، از انتخابات خداحافظی میکنند.
۶- ستاد انتخابات در هر استان، سقف مجاز تبلیغات را تا دو میلیارد در شهرستانها هم اعلام کرده، این به معنای هزینههای میلیاردی کاندیداها است. این هزینهها از کجا تامین میشود؟ آیا کاندیداها فقط با هدف خدمت به مردم، این هزینهها را صرف میکنند؟ منبع این هزینهها کجاست؟ پشتیبانان مالی، با چه هدفی، وارد پروسه حمایت مالی از کاندیداها میشوند؟ آیا پشتیبانان مالی، به قصد خدمت به مردم وارد این فرآیند میشوند؟ آیا این فرآیند غلط، همه عملکرد بعدی مجلس را تحت تاثیر نمیگذارد؟ در دنیا که انتخابات به صورت حزبی است، عملا احزاب وظیفه پشتیبانی مالی را برعهده دارند و منبع پشتیبانی مالی هم عمدتا حق عضویت اعضای حزب است. حزب در بعضی حوزهها پیروز میشود و در بعضی حوزهها شکست میخورد.
۷- در حالی که در همه دنیا، هر رای دهنده، برای شرکت در انتخابات، ثبت نام میکند و محل اخذ رای او مشخص میشود، در این جا مردم به راحتی میتوانند در هر نقطه کشور رای بدهند. به این ترتیب، من که مثلا یک روز در زابل زندگی نکردهام، میتوانم از اهواز به زابل بروم و در آن جا رای بدهم.
۸- در شرایطی که عملا رقابت انتخاباتی وجود ندارد و 90درصد کاندیداها از یک جنس هستند، از چند ماه پیش، همه شبکههای تلویزیونی، امام جمعهها، فرماندهان سپاه، مدیران، نمایندگان و ... مردم را به انتخابات فرا میخوانند و شرکت در انتخابات را با اصل دین و انقلاب و نظام برابر میدانند. شبکههای رادیو و تلویزیونی، این روزها، بیست و چهار ساعته، مردم را به شرکت در انتخابات خواندند. حال آن که در همه جای دنیا، این احزاب هستند که مردم را به شرکت در انتخابات و رای دادن به کاندیداهای حزب خود فرا میکنند. اطلاع رسانی دستگاههای اجرایی فقط در حد زمان برگزاری و چگونگی برگزاری است.
۹ - در همه جای دنیا، برگزاری انتخابات در اختیار کمیسیون ملی انتخابات است که نسبت به همه جریانها و احزاب سیاسی در کشور، دارای بی طرفی کامل است. موقعی که کمیسیون برگزار کننده انتخابات، یک کمیسیون بی طرف باشد، طبیعی است نتیجه انتخابات از پیش معلوم نیست که مثلا فلان جناح، 90درصد مجلس آینده را برعهده دارد.
۱۰- در ایران است که کاندیداهای مجلس فکر میکنند الان که به مجلس رفتند میشوند حاکم منطقه و هر چه در ذهن دارند، فردا عملیاتی میکنند و شهر و منطقه را آباد و گلستان میکنند. نمیدانند که هر چه تصور میکنند از خزانه ملی است، برای این خزانه ملی هم دولت هم صدها نماینده دیگر، هزاران خواب دیده اند. با شعارهایی که کاندیداهای مجلس میدهند، فکر میکنم مجلس را با شورای شهر و روستا اشتباه گرفته اند. خبر ندارند که وظیفه اول مجلس قانونگذاری برای کشور و بعد، نظارت بر همه امور کشور و از جمله امور منطقه است.
۱۱- در کشور ما، بسیاری از کاندیداها که شانس این را پیدا کرده اند که در دورهای از عمر، مدیریتی داشته باشند و الان هم در لیستها قرار گرفتهاند و نزدیکترین رابطه را با سیاستهای کلان نظام دارند، در انتخابات، فریاد «تغییر» میدهند مثل این که عامل مشکلات کشور، دستهای غیبی از خارج هستند. در حالی که مجلس آینده، با توجه به رد صلاحیتهای گسترده، قطعا و حتما همان ترکیب مجلس یازدهم و همان ترکیب مجلس نهم و هشتم و هفتم را دارد، باز کاندیداها، شعار تغییر را میدهند.
۱۲- و باز در ایران است که صدا و سیما به جای آن که مردم را با دیدگاهها و برنامههای جریانها آگاه کند، فقط به این میپردازد که نماینده باید صادق باشد، باید مردمدار باشد، باید حرفش با عملش یکی باشد، به امور اقتصادی و معیشتی مردم بپردازند. اصلا به این نمیپردازند که اثر دیدگاههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی جریانهای سیاسی بر اوضاع اقتصادی و معیشتی مردم چگونه است؟ آیا کسانی که حاضر نشدند FATF به تصویب و اجرا برسد و سال هاست که ایران را در لیست سیاه این نهاد قرار داده اند، حاضرند مسئولیت خود از شرایط اقتصادی را بپذیرند.
۱۳- مجلس خبرگان هم که یک مجلس منحصر به فرد خاص ایران است که در یک نوشتار مجزا باید ویژگیهای آن را برشمرد.