فکرهای فراوان برای حقوق بازنشستگان

یه وقت فکر بد نکنید که مسئولین به فکر بازنشستگان عزیز نیستند؛ اتفاقا چند سال است که لایحه متناسب سازی حقوق بازنشستگان در دست یررسی است. این لایحه ازطرف دولت میرود به مجلس از مجلس میرود شورای نگهبان  از شورای نگهبان دوباره میاد مجلس. این توپ (ببخشید لایحه )دوباره  پاس داده میشه  به دولت. چون این گشت و واگشت ورفت وبرگشت  وپاس کاری این لایحه متناسب سازی زیاد بوده سایتهای کامپیوتری  دولت ومجلس وشورای نگهبان  روی این لایحه هنگ  کرده‌اند. به همین خاطر استکه اگر بپرسید این لایحه بالاخره  کجا گیر کرده وخاک میخورد معلوم نمی شودوخلاصه تا این لایخه بیاد به سرانجامی برسد رئیس جمهور ودولت عوض شده. روز از نو روزی ازنو، باز این لایحه متناسب سازی حقوق بازنشستگان عزیز از نو به چرخش  و پیچش میافته. از بس بین مجلس وشورای نگهبان  ودولت چرخیده وچرخیده  برگه هاش آش ولاش یا بقولی مضمحل شده. عین این حکایت عبید زاکانی:  
حکایت  آزادی غلام
یکی از بزرگان عصر با غلام خود گفت که از مال خود پاره ای گوشت بستان و زیره بایی (آش زیره) معطّر بساز تا بخورم و تو را آزاد کنم. غلام شاد شد زیره بایی بساخت و پیش آورد. خواجه اش آش بخورد و گوشت به غلام سپرد. روز دیگر گفت بدان گوشت نخود آبی مزعفر (آب نخود  باطعم زعفران) بساز تا بخورم و تو را آزاد کنم. غلام فرمان برد و نخود آب ترتیب کرد و پیش آورد. خواجه اش آش بخورد و گوشت به غلام سپرد. روز دیگر گوشت مضمحل شده بود، اما بازگفت این گوشت بفروش و پاره ای روغن بستان و از آن طعامی بساز تا بخورم و تو را آزاد کنم. غلام گفت ای خواجه بگذار تا من همچنان غلام تو باشم و اگر خیری در خاطر می‌گذرد نیت خدای را، این گوشت پاره را آزاد کن. همچنانکه غلام بیچاره گفت جناب ارباب   نمی‌خواهد من را آزاد کنی، محض رضای خدا  دست از سر این تیکه گوشت بیچاره آش ولاش شده بردار. آی مجلسیان آی شورائیان وآی دولتیان از شما آبی برای بازنشستگان گرم نمیشه. این لایحه چندین سال چرخیده وچرخیده پاره پوره وآش ولاش شد پیشکش خودتان. شما بخیر و ما بسلامت.