ناگفتههای شعر (۸)
شاملو از خودش شروع کرد
فیض شریفی ( منتقد و پژوهشگر ادبیات)هنوز آثار پرفروش مربوط به سیمین بهبهانی و احمد شاملو به علت همان عدم استمرار و سنت است که مطرح هستند و حذف نمیشوند.
شاملو در کتاب گفتوگو با شاعران میگوید: «بنده گفتم که شعر من به هیچ وجه نمیتواند ادامه شعر فارسی باشد، شعر بنده از یک جای دیگر شروع میشود. شاید از خودش شروع بشود.
در هرحال نیما دریچهها را به روی من باز کرد. رابطهای بین شعر بنده و شعر نمیدانم عسجدی و یا نظامی نیست.»
شاملو علنا درباره شعر سپید خود میگوید: از خودم شروع کردم. البته شاملو مدتی در شعر کپی کار نیما بوده و بخش بزرگی از شهرتش را مدیون شعرهای نیمایی است. ولی در شعرهای سپید او هم ردپایی از تورات، تاریخ بیهقی، گلستان سعدی و حتی حافظ مشاهده میکنید.
حتی از لحاظ وزن شعر او به وزن هجایی پیش از اسلام برمیگردد ولی عمده تاثیر شاملو از لورکا، آراگون و مایکوفسکی و دیگر شاعران اروپایی ست. آنهایی که آنتولوژی شاملو بودند در نصاب او نبودند. شاید شعرهایی در قد و قواره اشعار او سرودند اما به او نرسیدند. به نظر من شاملو نتوانست اندیشه و نظریات خود را از یک بافت به بافت دیگر منتقل کند. در بستر تاریخ اندیشهها به هم میآمیزد و در عرصه هنر به گونه (شط شیرین و پر شوکتی) تشنگی روحی انسان را در طول قرون و اعصار سیراب میکند.
به همین دلایل شاعران بزرگی در نصاب آنهایی که برشمردید و اینهایی که برشمردم پیدا نیامد. البته که علی باباچاهی، شمس لنگرودی، سیدعلی صالحی و احمد رضا احمدی هم چیزی از دیگران بدهکار نیستند و این بحث و فصل دیگری است که میتوانیم درباره آن مفصل حرف بزنیم.