با شاعران امروز
حیات فرخ منش(۱)
برای عزیز نخل وبلوط
سید علی صالحی
پرواز از ارتفاع می روید
بیزار از چشم های ناپاک
برادر شیرکوه با کس ام
زاگرس ام
البرز کوه ام
ایران ام
فرزند ایران ام
دماوندم
(۲)
مومیا
خیری اما ندیدهام
سبزه بر واژه بودم
سنگریزه های کودکی به لیز پرندگان
به نام که میخوانی ام
اهرام بچرخان
بر تختگاه بیقراری
مومیای عشقم کن
تاب نمیآورم
بگیرانم از مرگ
عاصی ام
بپوشان و بگریزانم
از حیرانی رمنده گورکن
در هجوم قطار شانههای پر تاول از تابوت