سیاست خارجی چه جایگاهی در ساخت قدرت دارد؟
تداوم چالش میدان و دیپلماسی
همدلی| سرویس سیاسی: یکشنبه (پریروز)نشست «آسیب شناسی مهاجرت نخبگان»، با حضور محمدجواد ظریف، علی اکبر صالحی، سیدرضا صالحی امیری تبدیل به فضای نقد سیاست خارجی و نحوه عمل سیاست داخلی در ساخت قدرت شد. گرچه دستمایه موضوع این نشست مهاجرت بود اما پیچیدگی مسئله مباحثی در پی داشت که پای سیاست خارجی و «میدان» را هم به تریبون باز کرد. ظریف موضوع بازدارندگی انسانمحور را مورد بحث قرار داد و تغییرات ناخواستهای همچون جنگ و شرایط امنیتی کشور را دلیل حرکت به سوی توانمندیهای سخت افزاری و مادی عنوان کرد، در حالی که او معتقد است عامل عمده توسعه و بازدارندگی، انسان است. او با اشاره به غلبه میدان بر دیپلماسی و چرایی این اتفاق اینگونه تحلیل کرد که نگاه تهدید محور نمیتواند مبنای توسعه باشد. در همین جلسه صالحی امیری ناکارآمدی و مدیریت بی کیفیت را عامل بروز مهاجرت و کاهش اعتماد عمومی در کشور دانست، همان چیزی که شاید محمد جواد ظریف از آن به عنوان آسیبی در مسیر توسعه یاد کرد. البته وزیر پیشین ارشاد در دولت حسن روحانی در ادامه گفت: وقتی عقلانیت در نظام تصمیم گیری وجود ندارد و صاحبان فکر و قلم و دانش به حاشیه رانده می شوند، وقتی ناکارآمدی در سیاست خارجی موج میزند، حق بدهید عده زیادی نگران باشند.
این در حالی است تحولات در منطقه به شدت در حال ایجاد تغییراتی است که گاهی خارج از ابتکار عمل طرفین به سوی اهداف مخاطرهآمیزی حرکت میکند. تاکید دوباره محمدجواد ظریف که «نباید دیپلماسی را به میدان تقدیم و ادبیاتمان را نظامی کنیم» نشان داد این موضوع در میان نخبگان سیاسی که زمانی در عرصههای مدیریتی فعالیت داشتند تبدیل به یک چالش گفتمانی و خاستگاه تغییر در سیاستها شده است. این نکتهای است که کارشناسان هم طی دو سال گذشته به کرات درباره آن اظهارنظر کردهاند. اما برخی معتقدند حتی زمانی که جنگ رخ میدهد پای سیاستها در میان است، نکتهای که شاید فراتر از دیپلماسی و میدان به معنای متعارف آن بیانگر سیاستهای کلان در این زمینه باشد.
اما میدان و دیپلماسی همپای یکدیگر منافع را تامین میکنند. «قاسم محبعلی» در گفتوگو با «نامه نیوز» درباره دیدگاه «محمدجواد ظریف» مبنی بر اولویت دیپلماسی بر میدان گفته است: این سیاست خارجی است که اوضاع را مدیریت میکند، منتها دیگر دستگاهها همچون نظامی، اطلاعاتی و اقتصادی براساس راهبرد منافع ملی و توسعه ملی تنظیمی در سطوح بالای کشور، در چارچوب سیاست خارجی عمل می کنند وگرنه ما دچار از هم پاشیدگی و از هم گسیختگی میشویم و دیگران از این وضعیت ما سود می برند.
وی میگوید: دستگاه سیاست خارجی است که هم در داخل نسبت به سایر دستگاه ها مسئولیت دارد و هم در عرصه جهانی نزد نهادهای بین المللی و دول دیگر مواضعش به رسمیت شناخته می شود. همه مناسبات و اتفاقات در خارج از کشور سیاسی است، حتی جنگ. یعنی در آن زمان نیز سیاست نیاز می بیند که از قدرت نظامی استفاده شود وگرنه هیچ جنگی به خاطر جنگ انجام نمی شود.
این کارشناس مسائل سیاست خارجی معتقد است: حتی در زمان جنگ نیز سیاست خارجی است که فضا را مدیریت میکند. وقتی آمریکا و ویتنام با هم جنگ میکردند دیپلماتهای آنها مشغول مذاکره بودند. البته معتقدم جنگ به هیچ عنوان به نفع کشور ما نیست چون جنگ امنیت ملی و تمامیت ارضی ما را تهدید می کند. اگر جنگی اتفاق بیفتد امکان دارد ما با یک ایران دیگری مواجه شویم که مطلوب آمریکا و غرب است.
وی ادامه میدهد: جنگ حتما هدفهای سیاسی تعریف شده دارد و آن هدفها از طریق دیپلماسی محقق میشود. هر اقدام نظامی باید یک ثمر سیاسی داشته باشد تا میوههای آن در عرصه دیپلماسی چیده شود. آمریکاییها کار نظامی می کنند اما وزیر خارجه شان دائم در حال رایزنی با سایر طرفهاست تا میوه آن اقدام سیاسی را بچیند. بنابراین تنظیم روابط سیاست خارجی مدیریت واحد می خواهد.
این دیپلمات بازنشسته کشورمان میگوید: پشتوانه قدرت دستگاه سیاست خارجی هر کشوری قدرت اقتصادی، نظامی، اجتماعی و فرهنگی آن کشور است که اگر همه در ظرف دیپلماسی با هم هماهنگ باشند، نتیجه مطلوب حاصل می شود اما اگر بخواهند هر حوزه مستقل از دیگری عمل کنند، احتمال آنکه نتیجه مطلوب حاصل نشود زیاد خواهد بود.