نقش و نقشه اصلاحطلبان در انتخابات دوازدهم
رجبعلی کرد( مدرس دانشگاه)نقش و نقشه اصلاحطلبان در انتخابات دوازدهم
رجبعلی کرد( مدرس دانشگاه)
درحالی به انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی نزدیک و نزدیکتر میشویم که اصلاحطلبان بیشتر از هر زمان دیگری کنار زده یا کناره کشیدند. در هردورهای که میزان نامزدهای تایید شده جبهه اصلاحات افزایش داشت مشارکت مردم بیشتر و به تبع آن موفقیت این جناح آن هم در بعضی از ادوار بصورت چشمگیر افزایش یافت و علیرغم اختلاف دیدگاه اصلاحطلبان پیروز با بخش عمده حاکمیت که طبیعتا”باعث بروز کشمکشهاو تعارضاتی نیزمی شد وضعیت اقتصادی و موقعیت سیاسی و بین المللی کشور بهتر از ادواری بوده که قوه مجریه و اکثریت مجلس در دست جناح اصولگرا بود.متاسفانه این وضعیت برای اصولگرایان قابل تحمل نبود و هر دوره بخش بیشتری از افراد اصلاح طلب رد صلاحیت میشدند اما هر بار این جناح با سعه صدر و بردباری به همان حداقلها بسنده و لیستهای انتخاباتی خود را باهمان اصلاحطلبان تایید شده و تعدادی از میانهروها میبستند و حتی گاهی ناچار میشدند در بین کاندیداهای اصولگرا در برخی از حوزههای انتخابیه از اصولگرای معتدل حمایت کنند.اما چون لیستی داشتند و احزاب را برای تبلیغات انتخابات فعال میکردند، بازهم مردم پای صندوقهای رای حاضر میشدند و این جناح پیروز میدان بود.
رفته رفته و در این دو دوره گذشته انتخابات ریاست جمهوری و مجلس اصلاحطلبان تقریبا” بطور کامل کنار گذاشته شدند و در هر دو انتخابات با کمترین مشارکت پیروز و حاکمیت یکدست شد که نتایج خسارتزای آن برای کشور بر کسی پوشیده نیست. متاسفانه نه تنها اصولگرایان از این وضعیت پیش آمده درس نگرفتند بلکه همان رویه را به شدت بیشتری در پیش گرفتند و این بار نیزبا رد گسترده تراصلاح طلبان، زمینه مشارکت کمتر را فراهم و البته به زعم خودشان پیروزیشان را نیز تضمین کردند.
حال با این وضعیت اصلاحطلبان میتوانند چه نقشی را ایفا کنند؟ آیا تعداد تایید شدگان این جناح در حدی هست که یک لیست انتخاباتی به ویژه در تهران ارایه دهند؟ قطعا” خیر. اگر بین تایید شدگان در تهران و شهرستانها با ذرهبین جستجو کنیم تعداد بسیار کمی از اصلاحطلبان را مشاهده میکنیم اما به هیچ وجه نمیتوان 290 نفر اصلاحطلب متخصص و توانمند و شناخته شده و برجسته پیدا کرد که اصلاحطلبان تمام قد وارد رقابتهای انتخاباتی شده و از آنها حمایت کنند. در شرایطی چنین، اصلاحطلبان چه تصمیمی میگیرند و نقشه راه این جناح در این انتخابات چیست؟. گرچه برخی از چهرههای این جناح بامصاحبههای خود و بیان نظراتشان در مطبوعات و رسانهها صحبت از تایید تعدادی از افراد و اعضایشان میکنند که نمونه آن مصاحبه دکتر نوبخت دبیرکل حزب اعتدال و توسعه است که گفت:حدود ده نفر ازشورای مرکزی حزبش تایید شدهاند و در ادامه با توجه به اینکه به تعداد حوزههای انتخابیه کاندیدا ندارند به امکان ائتلاف با اصلاحطلبان و همچنین اصولگرایان متعدل اشاره کرد. هر حزبی ازاحزاب اصلاح طلب چنانچه به تنهایی لیستی ارایه دهد در مجموع شکست فاحشی خواهد خورد که باعث سرشکستگی حزب و جریان اصلاحات خواهد بود و به هرقیمتی لیست ارایه دادن و ورود به رقابت انتخاباتی معقول نیست و از طرفی باتوجه به فرصت بسیار کم باقیمانده، بعید است که سران این جناح سیاسی لیستی فراگیر ارایه دهند و وارد رقابتهای انتخاباتی شوند.
این وضعیت به شدت بر میزان مشارکت تاثیر منفی دارد. در چنین وضعیتی جناح اصولگرا نیاز شدید به حضور اصلاحطلبان در رقابتهای انتخاباتی را دارد و از آن به دو دلیل عمده استقبال میکند: دلیل اول اینکه اکثر چهرههای شاخص و اثر گذاراصلاحات در این رقابت شرکت نکردند یا رد صلاحیت شدند. در اینحال با ورود اصلاحطلبان و تبلیغات برای تعدای از اصلاحطلب کمتر شناخته شده و دست چندم شانس پیروزی آنان بسیار کم و حتی اگر تعدادی از این اصلاحطلبان وارد مجلس شوند یک اقلیت ضعیفی خواهند بود که نه تنها مانع کار آن اکثریت یک دست و پروژه خالصسازی نمیشوند بلکه ادعا خواهند کرد که مجلس متشکل از همه طیفها و سلایق است.
دوم افزایش میزان مشارکت توسط این جناح: گرچه در این شرایط به دلایل متعدد اصلاحطلبان هم قادر به بسیج بخش عمده مردم و ایجاد آن شور و نشاط قبلی در انتخابات را ندارند اما همین تاثیر اندک برای بردن میزان مشارکت به سمت نرم بینالمللی و اندکی بیش از 50درصد مفید و استراتژیک است. پس نتیجه این که نقشه اصولگرایان این است که اصلاحطلبان در گرم کردن تنور سرد انتخابات نقشی ایفا کنند و با یک اقلیتی شکننده در مجلس داشته باشند که خطری برایشان نداشته و خللی در خالص سازی ایجاد نکنند، اما کمک شایانی به مشروعیت سناریوی آنان کنند. حال باید دید که اصلاحطلبان چه نقشهای دارند و تصمیم دارند چه نقشی در انتخابات داشته باشند.گرچه این جناح مورد بی مهریهای فراوان از سوی جناح مقابل واقع شد قطعا” نقش اپوزیسیون را ایفا نمیکند و نباید بکند.
تحریم انتخابات از سوی این جناح که درایجاد انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی و استمرار و استحکام آن نقش به سزایی داشت نیز معقول نیست.تصمیم دیگر این است که علیرغم همه ناملایمات و نامهربانیهایی که به این طیف روا داشتند با همین تعداد اندک کاندیداها وارد رقابتهای انتخاباتی شوند . بهعنوان یک کنشگر سیاسی اجتماعی نظرم این است که این کار اصلاحطلبان تقریبا” شبیه خودکشی سیاسی است. چراکه در این انتخابات اخیر و به ویژه این دوره، تقریبا” هیچ زمینه و بستری را برای حضور این جناح فراهم نکردند و حتی اگر عاقلانه تر عمل میکردند و این فرصت را برای آنان فراهم میکردند هم با توجه به حوادث و رخدادهای اخیر که بخشی از مردم از اصلاحات و اصلاحطلبان عبور کردند،به دلیل مشارکت پایین، توفیق چندانی نداشتند. در چنین شرایطی بهترین کار این است که دست به هیچ اقدامی که شایبه دلسرد کردن مردم از صندوقهای رای باشد نزنند و از طرفی چون زمینه یک رقابت برابر فراهم نشد هیچ لیستی ارایه ندهند واعلام حمایتی از هیچ کاندیدایی ولو اصلاح طلب نکنند چراکه اگرتمام قد ورود نکنند و کج دار و مریز در بعضی استانها لیست ارایه بدهند و در بعضی استانها و شهرستانها کاندیدایی نداشته باشند و لیستی ارایه ندهند با این تشتت و سر در گمی و حضور حداقلی در رقابتهای انتخاباتی توفیقی حاصل نخواهند کرد و در بوق و کرنا میکنند که اصلاحطلبان در این رقابت انتخاباتی شرکت کردند اما مردم اقبالشان به سمت اصولگرایان است. بههرحال صلاح کار خویش خسروان دانند.