اصلیترین پیش نیاز حکمرانی ایرانی اسلامی
محمدرضا چمن نژادیان( فعال فرهنگی و اجتماعی)در طول چهل و سه که از عمر انقلاب اسلامی ایران میگذرد. و در آستانهدهه فجر دیگر از پیروزی با کمرنگ شدن شهد شیرین همگراییهای دولت و ملت بر اساس میراث گرنسنگ امام راحل یعنی میزان رای ملت و اجرای تمام و کمال قانون اساسی قرار داریم. در بدو امر همگان در این مرز و بوم با تاسیس جمهوری اسلامی ایرانیان به نوعی به یک موافقت ضمنی و آرمانی رسیده بودند و با این فکر زندگی کردند که گام بلند و اساسی موعود ملت و دولت در این آب و خاک برداشته شده تا در جهت توسعه و پیشرفت ایران اسلامی با حضور مستقیم همه مردم ایران برای ترقی در مسیر مشارکت و تعامل ملت و دولتها همه استعدادها فعال شوند.
شاید متوهمانه هم این استنباط میشد که تقابل همراه با تخاصم حیدری و نعمتی دنیای مدرن و سنت گرایی پایانی ابدی یافته است. جمهوریت و اسلامیت ملت مسلمان ایران خط پایانی بر آن همه تاریخ پر فراز و نشیب با هزینههای خونین و سنگین مادی و معنوی تلقی میشد که درون آن و به ویژه در تاریخ معاصر مملو از درگیریهای بیهوده سیاسی، مذهبی، خود زنی و هزینه سنگین تکرارهای بیهوده برای این ملک و ملت بوده است. همگان بر این باور راسخ شده بودند، که جمهوری اسلامی ایرانیان ظرفیتی را پس از سالها جنگهای طولانی فرقهگرایی دینی سیاسی، گرایشات شرقی و غربی باناکامیهای جبران ناپذیر ایجاد کرده استتا ملت و فرزندان آن در چارچوب میثاق ملی قانوانگرایی فراگیر، پاسخگویی همگانی و همگرایی ملت بتوانند زندگی آبرومندانه همراه با عزت و کرامت بدون دغدغه اندیشه، امنیت و معیشت داشته باشند.
همه اقشار ملت بر این باور شدند که در لوای قانون اساسی با اجرای بیبدیل تمامی اصول و مواد آن به ویژه حقوق ملت نظامی با ثبات با مشارکت واقعی ملت شکل واقعی گرفته است. چرخش قدرت مبنایی قانونی براساس انتخابات آزاد، پاسخگویی تمامی ارکان با مشارکت سازمان یافته واقعی ملی و مذهبی پیدا کرده است. پس از قرنها بهم ریختگی حاکمیت ملی، انواع استبداد، سلطهبیگانگان( شرقی و غربی)، نهادینه شدن خودکامگی و بیتوجهی به حقوق ملت همراه با خودشیفتگیها ثباتی مدنی بر این آب و خاک حاکم شده است. ملت و فرزندان آن بدون داشتن دغدغه خودی و غیر خودی با استقلال کامل از بیگانگان، مستبدین، مستکبرین داخلی و استکباریون خارجی میتواند برای فرداهای بهتر اندیشه نماید و مشارکت مدنی داشته باشند.تمامی فرآیندهای شکلی و مدنی تاسیس جمهوری اسلامی ایران مبین چنین خواستی بود. بر مبنای اندیشههای اولیه و آرمانهای درونی آن که فلسفه استبداد ستیزی، بیگانه گریزی و مشارکت مدنی و ملی برای تعیین نوع حاکمیت و ساختارهای آن ایجاد شده بود. مبین این مطالبه و خواست تاریخی ملت ایران با هدایت و رهبری امام راحل بوده است. فراز و نشیبهای ذاتی و طبیعی انقلابات با حوائج افراطی و تفریطی گروههای ذینفع و منادیان شرقی و غربی همراه با جنگ طویل المدت شاید بهانهای واقعی برای تعطیلی ساختار سازی مدنی و مشارکت ملت بر اساس آراء و افکار سازمان یافتهای شد که میبایست فارغ از تلقین و تقلید رسالتهای سیاسی و اجتماعی حول نهادهای مدنی و احزاب بر مبنای حقوق ملت شکل میگرفت و اقدام میشد. لیکن با انتخاباتهای اخیر و علنی شدن تک صدایی که منجر به پیروزی رقیب در رقابت با آراء باطله شد.
تمامی آن همه بیم و امید به بیمی عمیق تر ناشی از سر برافراشتن تقابل، تخاصم و تعارضی آشکارتر فی مابین دنیای مدرنیته با سنت گرایی مبدل شد و به خواست و مطالبه تاریخی ملت به نوعی علنی دهن کجیها شده است. بار دگر دغدغه ملت معطوف به بی توجهیها به اندیشیدن، امنیت و معیشت توسط اقلیت در رای و افکار ملت شده است. تفکر مثبت فرآیندی چرخش قدرت، پاسخگویی و مشارکت اثربخش حداکثری ملت بار دیگر تبدیل به یک رویا و سراب بر خلاف فلسفه انقلاب اسلامی و پیروزی ملت بر طاغوتیان وانمود گشت. با نهایت تاسف و تاثر فراوان با آن همه شهید والامقام و هزینههای سهمگین ملک و ملت باید گفت: آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. چنانچه دولتمردان و دست اندرکاران کنونی از سقف دانشگاهها و شهرهای بزرگ این تفکر و تقابل سنت و مدرنیته را هم اکنون به راحتی به کف دبستانها و روستاهای دور دست باز آفرینی ذهنی و تاریخی کردهاند. آن آمال و آرمانها نزد ایرانیان به نوعی به یک رویا و سراب میدل شده است. اتفاقات خیابانی و مشتعل کردن آن توسط بیگانگان و مرتجعین مبین این واقعیت تلخ و تکرار تلخ گفتمانی و لاینحل تاریخی ایرانیان در آشتی عقلانی سنت و مدرنیته است. برنامه رسمی شیوه و زنده سیمای جمهوری اسلامی که اخیراً و پس از اتفاقات ناگوار درون ساخته و دشمن خواسته با دعوت از اساتید و علمای منتقدان و موافق بر روی آنتن میرفت. اما تحمل نشد. مبین همان تقابل و تخاصم حیدری و نعمتی سنت و مدرنیته بدون درس گیری تاریخی و عبرت آموزی کنونی است.
بنابراین با شکاف دولت و ملت هیچگونه آشتی ملی و توجه به مطالبات و حوائج تاریخی ملت ایران دیده نمی شود. و دست اندکاران حاکمیتی و دولتمردان مستقر با حاکمیت یکدست شده انگار با تمام حوادث تلخ نمیخواهند،گوشی برای شنیدن حرفهای عالمانه از دلسوزان، چشمی برای دیدن واقعیتهای پیرامونی و بینالمللی داشته باشند. امید است در تا دیرتر نشده خود اصلاحی عقلانی بجای خود براندازی،فراگیری نهادهای مدنی برای مشارکت آگاهانهحداکثری و ساماندهی اوضاع به شکل ملموس و اثر بخش آغازیدن بگیرد. حکمرانان با درایت به سرگرمیهای خیابانی تودهای، غیر مدنی، برنامههای توخالی ورزشی و توهمات مدیریتی عوام فریبانه جهان شمولی با مهندسی شرقی سازی غربیان دل نبندند.