خاطرهای از نخستین دیدار با آتیلا پسیانی
خیلی جدی گفت جواب این سؤال را نمیدهم
همدلی - علی نامجو : انجمن بازیگران خانه سینما اعلام کرد: «با قلبی اندوهگین و دردبار و زبانی الکن به اطلاع میرسانیم متأسفانه هنرمند ارزشمند و بیبدیل سینما ، تئاتر و تلویزیون کشورمان آتیلا پسیانی عزیز پس از دوران سخت و طولانی بیماری و در خارج از وطن از میان ما رفت و به آرامش بیکران پیوست.انجمن صنفی بازیگران سینما این سوگ بزرگ را به خانواده محترم و هنرمند ایشان ، خانم فاطمه نقوی ، خانم ستاره پسیانی و آقای خسرو پسیانی و همچنین به حضور همکاران گرامی ، جامعه تئاتری کشور و تمامی دوستداران ایشان تسلیت عرض مینماید. همچنین با هماهنگیهای انجامگرفته منتظر انتقال پیکر این هنرمند به ایران هستیم و پسازآن متعاقباً زمان و مکان تشییع به اطلاع خواهد رسید.»خواندن این خبر برای لحظاتی مغزم را از کار انداخت؛ ذهنم پرواز کرد به هفت سال قبل و سالن «تئاتر مستقل». جابر رمضانی کارگردان نمایشی به نام «سوراخ»، کارش را بعد از اجرا در «ایرانشهر» به سالن تئاتر مستقل آورده بود و در اجرای شب دوم من و رضا برادرم میهمان آن نمایش بودیم.خرداد یا تیرماه سال 1395 با آتیلا پسیانی قرار گذاشتیم تا برای یک گفتگوی مفصل در ماهنامه تجربه در کافه تئاتر مستقل باهم به گپ و گفت بنشینیم. رضا در آن ایام بهتازگی داشت میان اهالی رسانه در حوزه فرهنگ و هنر شناخته میشد و من هنوز چندان شناخته نشده بودم. آتیلا پیسیانی در آن ایام بسیار بیشتر از این دوران کار میکرد؛ بهعنوان یکی از نمادهای تئاتر تجربی در ایران به شمار میرفت البته به این راحتیها دم به تله مصاحبه نمیداد. بههرحال برای دو روزنامهنگار جوان آن روزها مصاحبه با این چهره شناختهشده آنهم در نبود اینستاگرام و دیگر برنامهها در فضای مجازی اتفاق مهمی بود.خوب به یاد دارم که بر سر تعریف تئاتر تجربی بحثمان بالا گرفت. در میانه راه پسیانی فقید در مواجهه با پرسشی از سوی من با این معنا و مفهوم که المانهای تئاتر تجربی در ایران اساساً موردتوجه قرار میگیرد یا نه، ناگهان برافروخت و درحالیکه داشت دمنوش دارچین و سیبش را مینوشید، گفت: من به این سؤال جواب نمیدهم.راستش اصلاً ناراحت نشدم و گفتم هیچ ایرادی ندارد من هم سؤال را در مصاح-به مینویسم و بهجای پاسخش توضیح میدهم که آتیلا پسیانی گفت دوست ندارم به این پرسش پاسخ بدهم.نمایش «سوراخ» به گمانم کاری از گروه تئاتر «بازی» بود که به سرپرستی آتیلا پسیانی، توسط او و همسرش از سال ۱۳۶۸ با هدف ایجاد یک گروه تجربی که ادامهدهنده راه «کارگاه نمایش» راه افتاده بود.اتفاقاً آن گفتگو، یک گفتگوی مطبوعاتی درجهیک شد و تحسین آتیلا پسیانی را هم پس از پیادهسازی و انتشار برانگیخت. بهجرئت میتوان گفت که همان تجربه منفرد با این بازیگر کهنهکار سبب شد نام من و برادرم رضا نامجو در ذهنش ماندگار شود. بعدها هم او و هم ما دوست داشتیم فرصتی به دست بیاید تا دوباره بنشینیم و به گفتگو بپردازیم که البته حیف و صد حیف که مجالش فراهم نشد.گفتگوی پیشیانی با علی و رضا نامجو در ماهنامه تجربه چنان بازتابی پیدا کرد که رقبای آتیلا پسیانی تا مدتها به تلفن شخصی ما دو نفر تماس میگرفتند و با بهکارگیری تعابیری ظالمانه حسابی از خجالتمان درمیآمدند.صرفنظر از جایگاه این هنرمند فقید در بازیگری ایران او در حیات و رشد تئاتر ایران پس از انقلاب تلاش فراوانی به خرج داد؛ از راهاندازی مجموعه ایرانشهر که ابتدا میخواستند آن را رستوران و گالری کنند گرفته تا تبدیل زیرزمین تئاتر شهر به سالنی برای اجرای نمایش تنها بخش کوچکی از مجاهدتهای آتیلا پسیانی برای اعتلای هنر تئاتر در ایران و فراهم کردن فرصت رقابت در این عرصه برای جوانان به شمار میرود.او متولد اردیبهشتماه سال ۱۳۳۶ و فرزند جمیله شیخی، هنرپیشه معروف ایرانی بود.پسیانی چهرهای پرآوازه در عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون بود که با حدود نیمقرن فعالیت هنری آثار ماندگاری را در عرصه بازیگری و نیز کارگردانی بهجای گذاشت.«کشتی آنجلیکا»، «دو فیلم با یک بلیت»، «مسافران»، «خاکستر سبز»، «هیوا»، «گاوخونی»، «آبوآتش»، «شام آخر»، «فرزند صبح»، «پاداش سکوت»، «آتشبس»، «مجردها»، «کما»، «یک عاشقانه ساده»، «پل چوبی»، «زندگی خصوصی»، «نازنین»، «نیمهشب اتفاق افتاد»، «نگار»، «کارگر ساده نیازمندیم»، «جاده قدیم»، «سرخپوست»، و «سیاه باز» تنها تعداد اندکی از فیلمهای سینمایی او هستند که در همکاری با بسیاری از فیلمسازان مطرح سینمای ایران ازجمله بهرام بیضایی، ابراهیم حاتمی کیا، رسول ملاقلیپور، محمد بزرگنیا، فریدون جیرانی، کمال تبریزی و مانی حقیقی ساخته شده است.در تلویزیون سریال «برف بیصدا میبارد» پوریا آذربایجانی ازجمله آخرین تجربههای بازیگری آتیلا پسیانی بود. در کنار آنها به مجموعههای ماندگار دیگری همچون «محله بروبیا»، «محله بهداشت»، «اولین شب آرامش»، «زیر تیغ»، «مدینه»، «رستگاران»، «پردهنشین»، «زیر پای مادر» و «مرضیه» میتوان اشاره کرد.پسیانی فعالیتهای تئاتری خود را از دهه ۶۰ آغاز کرد و تا همین چهار سال پیش، نمایشهای زیادی را بازیگری یا کارگردانی کرد. این هنرمند فقید، چند هفته پیش برای انجام یک سفر شخصی راهی فرانسه شد اما به دلیل عوارض بیماری سرطان مجبور شد در بیمارستانی در آنجا بستری شود و همانجا هم درگذشت.