غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


خودزنی در والیبال؛ خود کرده را تدبیر نیست!

حجت اله اکبرآبادی (روزنامه‌نگار)

 استعفایی بی موقع و سئوال برانگیز از سوی سرمربی تیم ملی والیبال و پذیرش سئوال برانگیزتر  این استعفا از سوی فدراسیون والیبال، آن هم در خلال مسابقه های انتخابی المپیک پاریس؟!
این اتفاقات در شرایطی در تیم ملی والیبال ایران رقم می خورد که به دنبال نتایج ضعیف این تیم در لیگ ملت ها، برکناری بهروز عطایی سرمربی تیم ملی اجتناب ناپذیر می نمود،اما داورزنی رئیس فدراسیون پشت انتخاب خویش به بهانه در پیش بودن رقابت های قهرمانی آسیا در ارومیه ایستاد. در آن رقابت ها نیز تیم ملی با هدایت عطایی، فینال آسیا را به ژاپن باخت تا مشخص شود که تیم ملی با عطایی نمی تواند به مراد برسد.
شاید منطقی ترین کار این بود که عطایی در پایان رقابت های ارومیه جای خود را به یک مربی کارآمد خارجی در جهت دمیدن انرژی تازه در تار و پود تیم ملی دهد ، اما عطایی همچنان ماند در در بازیهای آسیایی هانگژو، تیم ملی با او به مدال طلا برسد. طلایی که وقتی ژاپن جاخالی داد و با تیم دوم خود در بازیهای آسیایی حاضر شد معلوم بود که قهرمانی به تیم ایران می رسد ،چه با عطایی چه با مربی دیگری.با این حال در رقابت های انتخابی المپیک که در برزیل جریان دارد، تیم ملی با شکست های ناامید کننده خود و سقوط در رنکینگ جهانی ، نشان داد که چشم انداز روشنی با عطایی پیش روی والیبال ایران نیست و چنین بود که داورزنی عطای «عطایی» را به لقایش بخشید تا به نویی استعفا را به او بقبولانند.بلکه با این استعفا شوکی مثبت به پیکره تیم ملی وارد شده و از سقوط آزاد بیشتر نجات یابد.
بی شک چنین استعفایی در این مقطع که رقابتها جریان دارد اصلا منطقی نبوده و نیست، بویژه اگر در نظر بگیریم که علیرضا طلوع کیانی جایگزین موقت عطایی شده که او هم در قواره این تیم نیست و شاید در این شرایط منطق اقتضا می کرد که دستیارخارجی عطایی در تیم ملی جایگزین او شود.
بدیهی است وقتی والیبال ایران به مرحله ای از بلوغ می رسد که دنیا بدان احترام می گذارد، قابل قبول نبوده و نیست که والیبال ایران در «خط دوربرگردان «قرار گرفته و ژاپن پشت سرگذاشته را از نو پیشتاز آسیا و جلوتر از خود ببیند.
قبول داریم که نسل طلایی والیبال باید تغییر می کرد، اما این تغییر بایستی مرحله به مرحله صورت می گرفت و تیم ملی به یکباره خود را از بازیکنان با تجربه اش محروم نمی کرد.‌شاید اگر بازیکنانی چون سعید معروف،امیر غفور و میلاد عبادی پور حفظ می شدند، تیم ملی با وجود این مردان سرد و گرم چشیده در کنار جوانان بلندپرواز خود،نمایش بهتری از خود ارایه می داد و اقتدار چندساله در آسیا به یکباره بر باد نمی رفت.
امید داریم این فعل و انفعالات در تیم ملی والیبال درسی باشد برای آینده تا این رشته جذاب که برای اعتلایش بیش از ۲۰ سال زحمت کشیده شده، از نو در ریل اصلی موفقیت قرار بگیرد و تصمیم های احساسی جایی در برنامه های والیبال ایران نداشته باشد.