غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


مجازستان

 ‏قشنگ‌ترین خاطره خواستگاری‌ای که دارم مال داداشمه، مامانم هول شد اومد بگه «مادر رو ببین دختر رو بگیر» برعکس گفت «دختر رو ببین مادر رو بگیر» که پدرزنِ داداشم گفت نظر لطفتونه ولی ایشون همسر بنده هستن، نمیشه. (میاستنی)

====
 ‏سریال «همسران» تو صراف‌های سعادت‌آباد فیلمبرداری می‌شد. خونه‌ی دوست صمیمی مامانم هم تو همون کوچه بود. یه روز که رفته بودیم خونه‌شون، داشتن ضبط می‌کردن. من شش، هفت سالم بود. رفتم جلو با پررویی به مرحوم کاویانی گفتم میشه یه بار اونجوری بگید مهین؟ خندید گفت چرا نمیشه؟بعد رو به خانم مهین‌ترابی کرد با همون لحن معروف گفت مهین. خانم مهین‌ترابی هم جواب داد کماااال. منم دلم غنج زد. خیلی ناراحت شدم از فوت آقای کاویانی، یه بخش جذابی از کودکی ما بود. روحش شاد. (لکچریاسوس)

=========
  همسایه گفت چراغ اتاقو زیاد روشن نذارید، میوفته تو اتاق خواب پسرم، نمیتونه بخوابه. (پسر همسن و سال خودمه، کودک نیست.) می‌خوام پنجره رو باز کنم الان بهش بگم دو ساعته چراغ خاموشه، چرا نمیخوابی پس مرغ؟ (ةیچرالملوک)

=======
 همکارم با پیمانکار دعواش شده، دو روزه زنگ میزنه بهش جواب نمیده. اس‌ام‌اس فرستادیم که آقای فلانی چرا جواب نمیدی گفت من وقتی ناراحت میشم فاصله می‌گیرم =)))) مررررد به خودت بیا :)))(دریما)