غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


روزگار تلخ بازنشستگان و تأثیر تربیتی برای آیندگان

محمدرضا چمن نژادیان (فعال اجتماعی)

رسالت تاریخ به‌همراه متون قدیم و جدید رسیدن به  علل و عواملی پدیده ها در جوامع مختلف می باشد. برای تحقق واقعی و عینی این رسالت است، که معمولاً اندیشمندان، محققان و مورخان بادقت خاصی تحولات و انواع پدیده های فرهنگی، اجتماعی،  سیاسی و اقتصادی را مورد تدیقیق مطالعات میدانی و بررسی اسنادی قرار می‌دهند. در همین راستا و با توجه به تنوع تحولات و پدیده‌ها بود که علوم متنوع، تخصصی و منشعب پدیدار گشته‌اند. تاریخ، جامعه شناختی و روانشناسی به عنوان محوری ترین علوم انسانی هر کدام به  شعب تخصصی تقسیم شدند. و هر کدام از رشته های علوم انسانی و... به واسطه ی عناوین و رسالتی که برایشان تعریف شده است. موضوعات مادی و معنوی را حول حوائج، مطالبات و علائق انسانی هدف‌گذاری برای مطالعه نموده اند. و ابزاری مکتوب و متقن برای درس آموزی شهروندان، سعادتمندی جوامع و انتقال تجارب به آیندگان شده اند. چنانچه در بستر عناوین و موضوعات متنوع علوم مشاهده می‌شود، برای تحقق اهداف کلی و جزئی هر رشته برنامه‌ریزهایی خاص صورت گرفته و می‌گیرد.تا مطالب بشکل تجارب میدانی ریشه یابی و مستندسازی شوند. آنگاه پس از پردازش، ثبت و برای   یادآوری و انتقال آماده می‌گردند. بیشتر موضوعات، مطالب و اهداف منابع علوم انسانی بیشتر حول بسته‌های ترببتی، کارآمدی و اثربخشی کنشگری انسانی هستندکه بصورت فردی، سازمانی و مدیریتی از درجه اهمیت برخور دارند. قالب تحولات و ‌پدیده‌های جوامع انسانی اکثراً فرهنگی،اجتماعی و سیاسی می باشند.‌ که هدف غالب و رسالت علوم انسانی مانند تاریخ، متون جدید و قدیم را می توان نقش تربیتی و نرم با محوریت اخلاقی، رفتاری و کارکردی انسان‌ها دانست. علمای تربیتی و جامعه شناختی پدیده‌های اجتماعی را با این راهبردی نرم تربیتی و الگوسازی مورد مطالعه قرار می‌دهند. و تحولات اجتماعی و عوامل تربیتی را برای حال و آینده تفسیر و تبیین می‌کنند. حال با این مقدمه مطول به پدیده بازنشستگی می رسیم. تا به نقش سازنده گذشته و حال آنان در جامعه ی خودمان و دیگران اشاره و پرداخته شود. چرا که برای نسل‌های حاضر و آیندگان می تواند الگوهایی تربیتی سازنده و مخرب نسل کنونی باشند.در دنیای مدرن بازنشستگان تفاله های بی مصرف و رمق گرفته نیستند. بلکه گنجینه‌هایی قابل بازیافت و غنی‌ای هستند. که در محوری‌ترین کانون تربیتی و کارکردی جامعه یعنی خانواده تا سطوح مختلف مطالعاتی و تحقیقاتی از آنان بهره می‌گیرند. در عین حال برای شرایط زندگی در دوران بازنشستگی تمهیدات خدماتی، رفاهی، بهداشتی و تفریحی لازم را در حد اعلی کرامت انسانی و خانوادگی فراهم می نمایند. ولی متاسفانه در جامعه ایرانی آنچه بر خلاف آموزهای دینی، علمی و ملی مشهود و مبرهن است. بی‌تفاوتی محض بدون توجه به حداقل‌های زندگی استحقاقی و حتی حقوق انسانی نسبت به بازنشستگان مشاهده و اعمال می گردد. وقتی فرزندان جامعه و  نیروهای فعال که در سطوح مختلف فرهنگی، صنعتی، مدیریتی، خدماتی و... مملکت مشغول هستند. حال و روز والدین،  بازنشستگان و دست اندرکاران دیروز را بخوبی در جوامع مدرن می‌بینند. با الگوگیری تربیتی و انگیزه مضاعف بدون دغدغه‌مندی امیدوار، کارآمد و اثربخش دل در گرو تلاش پویا و خدمت موثر پیدا می‌کنند‌. ولی به تجربه و مطالعات میدانی رویکرد مدیریتی و رفتاری متولیان عالی و محلی ایرانی با بازنشستگان تحقیر کننده و مایوسانه بوده و هست. و ازآنجایی که بازنشستگان تابلوی تمام‌نمای آیندگان هستند، گذران فلاکت بار زندگی دوران بازنشستگی نتایجی مخرب الگویی و عکس تربیتی داشته و در نزد نسل کنونی و آیندگان برجا گذاشته است؛ زیرا بازنشستگانی که هم اکنون باید در دوران آسایش و بهره‌گیری بهینه  از غنای علمی، تجربی و مدیریتی عمر سپری کنند‌. و  با شادابی بدون کمترین استرس با الگو شدن انگیز سازی داشته باشند. بالعکس عامل بی انگیزگی نیروهای انسانی دست اندرکار، بد آموزی عملکردی و عبرت از ناکامی ها شده اند. تلاش خارج از موازین اخلاق سازمانی سالم، سازمان‌های مربوطه و تخصصی را برای تامین نیازهای اولیه ی امروزی و دوران بازنشستگی ترغیب و القاء می نمایند. با چنین مشوق‌های منفی عملکردی و رویکردهای مدیریتی است. که ناهنجاری‌های همچون قارچ بستر برای رشد پیدا می کنند. و فساد اداری، اخلاقی و مالی شیوع و توجیه پذیر می شوند.