غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


میم مثل مزدور

رضا صادقیان (روزنامه نگار)

 وقوع رویدادهای مهم اجتماعی باعث نمایان‌تر شدن چهره واقعی افراد می‌شود. از سال گذشته تا به امروز و پس از بروز اعتراضات؛ چهره خشن، ترسناک، ویران‌گر، وحشتناک و مزدوری بسیاری از چهره‌های سیاسی در داخل و بیرون از مرزها را آنگونه که بود و هست به نمایش درآمد.سال گذشته در دو یادداشت به نام‌های «الزام پرداختن به بدیهیات» و «تاریخ آنگونه که هست» درباره بخش کوتاهی از تاریخچه احزاب کرد ایرانی و ارتباط این جریان‌های سیاسی با کشورهای خارجی و خصوصا دریافت کمک‌های مالی از کشور عراق و حزب بعث پرداختم. در آن یادداشت امکان ارجاع به منابع بسیاری وجود داشت، اما ترجیح دادم از میان منابع نسبتا پرشما درباره جریان‌های سیاسی قوم‌گرا صرفا به خاطرات «غنی بلوریان» و «عبدالله حسن‌زاده» بپردازم. فهم برخی از کنش‌های فعالان سیاسی بعضا در کلمه «مزدور» معنا پیدا می‌کند. نزدیک‌ترین معنای برای واژه مزدوری، اجیر و خود فروخته است. به عبارتی کسی و کسانی از صاحبان قدرت‌های خارجی پول می‌گیرند و در راستای تامین منافع کشورهای مورد نظر در پوشش شعارهای فریبنده علیه کشور و مردمان کشورشان فعالیت می‌کنند.

برای مزدوران هدف وسیله را همیشه و همیشه توجیه می‎کند، آنچه در فکر مزدوری مورد توجه نبوده و نیست، وسیله است. حتی به بدترین نحو ممکن. گاه این مزدوری در افکار چریکی، قومیت‌گرا، اسلحه به دست، منطقه‌گرا و گاه در پوشش‌های دیگر به فعالیت می‌پردازند.
نمونه بارز مزدوری عاریه گرفتن، روغن‌کاری تانک‌ها و ادوات نظامی کشور عراق توسط مجاهدین خلق برای حمله به کشور ایران است؛ وقتی هدف وسیله را توجه می‌کند به بهانه «نزدیک شدن به افکار سوسیالیستی» بعث عراق با تجهیزات نظامی همان کشور علیه سرزمین مادری اقدام می‌کنند.
مثال دیگر، دریافت دینارهای عراق و تفنگ توسط قاسملو و سایر جریان‌های کردی از حزب بعث عراق است که با دقت و جسارت به یادماندنی در خاطرات غنی بلوریان ذکر شده است. مثال دیگر فرمان‌پذیری بی‌چون و چرای «جعفر پیشه‌وری» و «قاضی محمد» و اجرای سیاست‌های روسیه کمونیستی در مناطق آذربایجان و کردستان ایران بود. وابستگی هر دو به جریان شوروی و دریافت کمک و فرمان‌بری از نیروهای شوروی حداقل براساس گفته‌های افراد نزدیک به چنین جریان‌هایی پوشیده نیست؛ جریانی که تا زمان حمایت‌های استالین مدعی استقلال بود و با فروکش کردن حمایت‌های کمونیست‌های روسی و استالین یکی در تصادف ساختگی در مسکو توسط حامیان سابق کشته شد و دیگری به دست مردم مهاباد و پس از برگزار شدن دادگاه به دار آویخته شد.
مزدوری در دوران جدید گاه در قالب ترسیم یک کاریکاتور و حذف استان‌های کرد نشین خودش را بروز می‌دهد؛ سهل‌انگاری و چشم بستن بر واقعیت‌هاست که بخشی از نقشه یک کشور را به بهانه ترسیم کاریکاتور نادیده بگیریم و گمان کنیم برای زیباسازی و بهتر دیده شدن طرح چنین عمل ویران‌گری اتفاق افتاده است. مزدوری گاه با ترسیم نقشه‌ای جعلی از ایران بازتاب پیدا می‌کند و گاهی وقت‌ها در ستایش از فرقه دموکرات آذربایجان و دفاع از جمهوری مهاباد و حرکت‌های جدایی‌طلبانه جریان‌های تجزیه‌طلب خوزستان نمایان می‌شود. جریان‌هایی که حتی فکرشان متعلق به خودشان نبوده و با سرهم‌بندی کردن ترکیبی از تاریخ‌های جعلی و استناد به کتاب‌های غیرمستند به دنبال حقنه کردن فکرشان هستند. نیروهایی که به خوبی می‌دانند بنیان‌های ادعایشان بر شن استوار است و برای پوشش چنین ضعف‌هایی همیشه با حمایت نیروهای چریکی، اسلحه به دست، بمب‌گذاری در مراسم نظامی و کشتن مردم بیگناه، انجام حملات مسلحانه و دریافت کمک مالی از کشورهای خارجی به حیات مخرب و وحشت آفرین‌شان ادامه می‌دهند.
کلام پایانی؛ نیروهای سیاسی که به اسم حمایت، دفاع از خود، کمک به مردم، گشودن بن‌بست‌های اجتماعی‌ و عبارت‌های مشابه تفنگ به دست دارد هیچگاه به دنبال گفتگو با کسی و جریان سیاسی نیست، فقط در پی فرصتی است تا طرف مقابل را به قتل برسان.