از خدائیم و به سوی “او” باز می گردیم
علی مندنی پور-هر آمدنی را رفتنی وهرتوّلدی را مرگی در پی.
خبرکوتاه بود «نعمت احمدی» هم از میان ما رفت!
مرگ” را میگویم، همان شتر سیاه زانویی که تا بوده ونبوده به نوبت دربِ ِخانه همگان جا خوش کرده و میکند. دوست عزیز و همکار وظیفه شناس و نویسنده توانا، جناب آقای دکتر «نعمت احمدی» هم او که فروتن بود و خوش مشرب و بی پروا و با همه نامهربانیها و بیحرمتی ها هیچگاه دردفاع از حقوق شهروندان بهویژه روزنامه نگاران و همکارانِ دربند کم نگذاشت؛ چنانچه رسم زمانه است از این دنیا رَخت بربست و همکاران و یاران و دوستان را با کوله باری از خاطره های خوب و ماندگار از خود تنها گذاشت و گذشت!
افتخار همدوره ای و رفافتِ ۵۰ ساله با آن جوان پر جنب وجوش سیه چُرده ی خوش لهجه ی زرندی را در نیمه اوّل دهه پنجاه در دانشکده حقوق دانشگاه تهران پیدا کردم.
از کلاسهای درس و زندگی در کوی دانشگاه و کمیته کوهنوردی دانشکده که خود عهدهدارِ ریاست آن بود، بگیر تاشرکت در اردوهای دانشجویی. حسُ مسئولیّت پذیری بالایی داشت و به کارش عشق می ورزید. درپرونده ای با اتهامات “آنچنانی” علیه من در شعبه ۴ دادسرای رسانه تشکیل و سپس به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری ۱ تهران ارجاع شده بود، بی درنگ در همان مرحله ی نخست، داوطلبانه وکالت ام را پذیرفت وسرفراز از عهده این مهّم بر آمد. درگذشت این مردِ مردمدار، همکارِ شجاع و وکیلِ زبر دست را به خانواده محترم ایشان، شهروندان،( دانشگاهیان، بویژه جامعه حقوقی کشور و در این میان همکاران وکیل) در پهنه ایران زمین تسلیت می گویم. از درگاه ایزد یکتا، برای آن بزرگ مردِ عرصه علم و ادب و فرهنگ، آمرزش و آرامش روح و برای خانواده، فامیل های وابسته، یاران همیشه همراه ، دوستداران و همکارانِ آن زنده یاد شکیبایی و تندرستی آرزو دارم.
توگویی؛ که ازبهرِما،زینسَرایِسِپَنجن
یامد،بجزدردواندوهورنج
روانش شاد