غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


«قرایی مقدم» در گفت و گو با همدلی می‌گوید:

«خشونت شایع» عامل قتل‌ها در جامعه

همدلی|  ستاره لطفی- «در پی تیراندازی در پاکدشت یک نفر زخمی و یک نفر کششته شدند.»، «نگهبان یک ساختمان نیمه‌کاره در خیابان فرحزادی در اقدامی هولناک ۲ کارگر اهل کشور افغانستان را به قتل رساند و فرار کرد.»،« مرد معتاد در اقدامی هولناک همسر سرایدارش را با ضربات چاقو در مدرسه غیرانتفاعی در محله تهرانسر به قتل رساند». «نویسنده جوان که درجریان اختلاف با همسرش با تبر به سراغش رفته بود او را به قتل رساند وپس از یک روز خودش را به پلیس معرفی کرد.».« مرد ۳۳ ساله‌ای با حمله به خانواده همسرش با کارد یک نفر را به قتل رساند و ۲ نفر دیگر را مجروح کرد.»، «یک ملایری در درگیری طایفه‌ای به قتل رسید.»، «دو مرد کرمانشاهی در یکی از پاساژهای این شهر با اسلحه گرم به قتل رسیدند.»
این خبرها تنها چند نمونه از خبرهای مربوط به قتل است که در هفته گذشته در صفحه حوادث رسانه‌ها منتشر شد. این قتل‌های خشن نشان می‌دهد خشونت در جامعه به مرز بحران رسیده است و قتل به عنوان مصداق بیرونی این خشونت، نیز افزایش پیدا کرده است فارغ از خبرهای که هر روز از قتل و خشونت در صفحه حوادث رسانه‌ها منشر می‌شود که گواهی بر افزایش آمار قتل در کشور است،  اظهارات مقامات مسئول و همچنین آمار و ارقام نهادهای درگیر با این آسیب نیز خبر از افزایش قتل در جامعه می‌دهد.
قتل از جمله آسیب های اجتماعی رو به افزایش در کشور است که مثل خیلی از آسیب‌های اجتماعی دیگر آمار مشخص و مطمئن از آن ارائه نمی شود، اما اگر خبر های مربوط به حوادث را در کشور دنبال کنیم بدون شک متوجه افزایش آن خواهیم شد، افزایش چشم گیری که حتی مقامات انتظامی نیز به آن اقرار دارتد.
چند ماه پیش نیز  رئیس پلیس آگاهی فراجا از افزایش  قتل در کشور خبر داد. سردار محمد قنبری با بیان این که  در ۴۴ روز گذشته (یعنی اول فروردین تا 8 اردیبهشت)  میانگین روزی ۱۲ نفر به قتل رسیده‌اند، گفت: در سال ۱۴۰۱ نسبت به سال ۱۴۰۰ آمار مربوط به وقوع «قتل» یک درصد افزایش پیدا کرده است. وی در توضیح بیشتر گفته: «از ۲۵ اسفند سال ۱۴۰۰ تا هشتم اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ تعداد ۴۸۲ قتل به وقوع پیوسته است، اما در همین تاریخ یعنی از ۲۵ اسفند ماه ۱۴۰۱ تا هشتم اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ تعداد ۵۴۳ قتل به وقوع پیوسته است یعنی در مجموع در این بازه زمانی ۶۱ نفر بیشتر از سال قبل به قتل رسیده‌اند.»
شاخصی برای سنجش وضع جامعه
قتل يكي از جرايمي است كه همواره به صورت ويژه  هم از سوي مراجع انتظامي و قضايي مورد پيگيري قرار مي‌گيرد و هم افکار عمومی را تحت تاثیر قرار می‌گیرد و هم به عنوان شاخصی برای وضعیت جامعه می‌توان به آن استناد کرد.
بسیاری از کارشناسان می‌گویند؛ قتل پیشینه دیرینه دارد و همیشه اتفاق افتاده است، اما حالا به مدد شبکه‌های اجتماعی و گوشی‌های هوشمند، فقط اطلاع‌رسانی آن بیشتر شده است، عده دیگری هم می‌گویند،‌ جامعه خشن‌تری داریم و اگر در گذشته قتل‌ها و خشونت‌ها شامل اعضای جامعه می‌شد، حالا به درون خانواده راه پیدا کرده و  حتی اعضای خانواده خشم‎‌شان را بر سر همدیگر خالی می کنند و حتی مرتکب قتل نیز می‌شوند که در گفتمان امروزی به آن «قتل خانوادگی» می‌گویند.
دليل ارتكاب قتل در جامعه و  افزايش این پدیده علل و عوامل مختلفي را دربرمي گيرد كه مهم‌ترين آن از نگاه کارشناسان خشمی است که جامعه را در برگرفته و با بالارفتن فشارهای اقتصادی و کوچک شدن سفره مردم رفته‌رفته در سال‌های اخیر ظهور و بروز بیشتری داشته است.
آمارهای پزشک قانونی از نزاع و زد و خورد نشان می‌دهد سطح تحمل مردم کاهش یافته و گرایش به خشونت و ابراز خشم افسارگسیخته افزایش پیدا کرده است. تیر امسال، مدیرکل پزشکی قانونی استان تهران ازرشد 7 درصدی پرونده‌های نزاع در پزشکی قانونی تهران طی سال گذشته خبر داد. مهدی فروزش در نشست خبری خود با اصحاب رسانه،  گفت از ۲۴۳ هزار پرونده بررسی شده در پزشکی قانونی استان تهران در سال گذشته، ۱۰۳ هزار و ۹۰۰ مورد مربوط به نزاع جسمانی بوده که ۷.۷ درصد رشد نسبت به سال گذشته ثبت شده است.
نیم‌نگاهی به آمارهای نزاع و قتل و خشونت در کشور و مقایسه آن با سال‌های قبل و حتی با برخی از کشورهای دیگر، سؤال‌های زیادی را در ذهن ایجاد می‌کند. این‌که چرا خشونت در جامعه ایران به‌ویژه پایتخت کشور به شکل محسوسی در حال افزایش است؟ چه اتفاقی برای ما ایرانی‌ها افتاده است که با کوچک‌ترین تضاد منافع یا تضاد فکری، چاره و راه‌حل مشکل را در زدوخورد جستجو می‌کنیم؟ به‌نحوی‌ که بارها و بارها موضوع کوچکی مانند یک اختلاف‌نظر جزئی بین دو نفر به چنان معضلی تبدیل‌شده که رنگ خون به خود گرفته و به مرگ یکی از طرفین ختم شده است.
البته فقط قتل نیست که گسترش پیداکرده است. سالنامه آماری سازمان پزشکی قانونی می‌گوید؛ در سال‌های اخیر نرخ خودکشی حدود هشت تا ۱۰درصد افزایش داشته است. رستم تقی وندی، معاون وزیر کشور زمستان سال 1400 میزان خودکشی‌ها در ایران را سالانه صدهزار نفر اعلام کرد و گفت: سالانه در کشور حدود ۱۰۰هزار نفر اقدام به خودکشی می‌کنند که البته مرگ‌ومیر ناشی از این اقدامات حدود پنج هزار تا پنج هزار و 500نفر است، بااین‌حال اگر این سیر صعودی مدیریت نشود در آینده نه‌چندان دور در رده کشورهایی قرار خواهیم گرفت که میزان خودکشی در آن نگران‌کننده است.
قتل ریشه اجتماعی دارد
 «امان الله قرایی مقدم» جامعه‌شناس نیز مانند بسیاری از کارشناسان قتل را به اوصاع اجتماعی  جامعه گره می‌زند. وی به همدلی می‌گوید: روانشناسان اجتماعی بزرگی مانند «فلایبرگ» و ...  تایید کرده‌اند، اوضاع و احوال و شرایط اجتماعی به طور مستقیم در پرخاشگری، عصبانیت، قتل، جنایت، جرم و ...موثر است.
وی با بیان این که دلایل  قتل‌ محدود به یک یا دو علت نیست، بلکه مجموعه عواملی هستند که به خشونت و قتل منجر می‌شوند، ریشه قتل‌های رخ داده در سطح کشور را به خشونت شایع در جامعه گره زد و افزود: زمانی که اوضاع و احوال اجتماعی نامساعد است خشونت در جامعه نیز افزایش پیدا می‌‌کند واکنون  فضای اجتماعی ایران فضایی مسموم‌کننده است و جامعه ایران دچارپرخاشگری و خشونت است. این خشونت در همه جا نیز گسترش پیدا کرده و می‌توان گفت خشونت از در و دیوار می‌بارد. ادبیات برخی از سیاستمداران کشور، تهدیدها، خط و نشان کشیدن‌ها، اخبار تلویزیون و رادیو و همه و همه خشونت را منتقل می‌کنند.
این جامعه شناس ادامه داد: باتوجه به وصعیت کنونی جامعه و براساس تئوری چرخش خشونت که می‌گوید  از خشونت، خشونت متولد می‌شود، افزایش خشونت، جرم و جنایت در کشورجای تعجب ندارد، چرا که تمام زمینه‌ها برای بازتولید خشونت فراهم است. وی افزود: این خشونت جاری کنونی ریشه در مسائل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی  دارد.
وی با اشاره به تاثیر مسائل اقتصادی در بروز خشونت و قتل گفت:  مساله اقتصاد شوخی نیست، مشکلات اقتصادی می‌تواند فروپاشی را به بار آورد،  وقتی خانواده دچار پریشانی اقتصادی و مالی می‌شود، مستعد هر نوع خشونتی می‌شود،  چه خشونت خانوادگی و چه خشونت خارج از خانواده، در حال حاضر وضعیت اقتصادی کشور از مرحله بحران گذشته است. به گفته خود مسئولان 35 درصد مردم در فقر مطلق زندگی می‌کنند. یک خانواده متشکل از زن، شوهر و بچه چگونه می‌توانند با ماهی 7 یا 8 تومان زندگی کنند؟ این مبالغ حتی نیازهای یک فرد مجرد را جوابگو نیست. بنابراین با توجه به وضعیت اقتصادی، افزایش خشونت و  جرم و جنایت توجیه پذیر است و حتی  باید منتظر عواقب بدتر از این هم باشیم.
قرایی مقدم با اشاره به خشونت‌های فرهنگی، تصریح کرد: قتل‌های ناموسی که در کشور اتفاق می‌افتتد یک نوع خشونت فرهنگی است که در برخی از مناطق مانند خوزستان، لرستان و ... نیز به وفور اتفاق می‌افتتد.
این جامعه‌شناس با اشاره به اتفاقات و التهابات چند ماه اخیر،  به تندروی‌ها در حوزه حجاب اشاره کرد و گفت برخورد و پرخاشگری با زنان به خاطر نحوه پوششان یک نوع خشونت آشکار است. بی شک زنان از این برخوردهای خشن ناراحت و متاثر می‌شوند و آن خشم و ناراحتی به خانواده‌ها کشیده می‌شود و اینجوری خشونت بازتولید می‌شود.
جای تعجب نیست
مقدم با بیان این که افزایش آمار قتل در جامعه کنونی ایران از نظر جامعه شناسی جای تعجب ندارد، تصریح کرد: زمانی که تمام زمینه های وقوع جرم در جامعه مهیا است و زمانی که از در و دیوار خشونت می‌بارد و وقتی اقدامات موثری انجام نشده که در جهت کاهش عوامل منجر به قتل باشد، چطور باید انتظار داشته باشیم که این جنایت خود به خود از بین برود؟
این جامعه‌شناس به نقش شادی در کاهش خشونت وقتل اشاره کرد و افزود: در جامعه‌ای که شادی نیست یا راههای شادی را مسدود می‌کنند، خشونت جای آن را پر  می‌کند.متأسفانه در کشور ما به نقش شادی در کنترل آسیب‌های اجتماعی ازجمله خشونت کمتر پرداخته‌شده است، درصورتی‌که شاید بتوان گفت یکی از مهم‌ترین عوامل افزایش رفتارهای خشونت‌آمیز در ایران کاهش شادی و نشاط در جامعه است. معمولاً جامعه‌ شاد خشونت تولید نمی‌کند، اما جوامع افسرده خشونت خلق می‌کند و براساس تئوری چرخش خشونت، از خشونت، خشونت زائیده می‌شود و این چرخه تکرار می‌شود.
وی با اشاره به زیان‌بار بودن خشونت در جامعه گفت: خشونت از لحاظ سیاسی زیان زیادی دارد، چراکه امنیت جامعه را کاهش می‌دهد و باعث بدبینی و ایجاد فاصله بین حکومت و مردم می‌شود، از نظر اقتصادی نیز کارایی را در جامعه کم می‌کند، بر تولید تأثیر منفی می‌گذارد. از نظر فرهنگی نیز زیان‌بار است، چراکه خشونت تبدیل به فرهنگ می‌شود، از نظر روحی و روانی نیز خشونت باعث بیماری‌های متعدد روحی روانی و حتی فیزیکی می‌شود و برای نظام سلامت هزینه به همراه دارد.
قرایی مقئم در پایان گفت: بدون تردید تا زمانی که مسئولان برای برطرف کردن عوامل منجر به قتل، کاری انجام نداده باشند، ساده‌اندیشی است که انتظار داشته باشیم اوضاع بهتر شود و من آینده روشنی نمی‌بینم و امید چندانی به کاهش خشونت و قتل ندارم.