غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


گفتاری در باب نسبت دیانت و ملیت

مسعود نادری( دین پژوه)

یکی از موضوعات مطرح در جامعه ما چگونگی رابطه «دیانت و ملیت» است .
 مدت‌ها پیش از هنرمندی توانا کلیپی در فضای مجازی  دیدم  که بر تقدم ایرانیت بر اسلامیت تاکید می کرد. پیش‌تر هم در فضای مجازی سخنی به یکی از علمای مشهور نسبت داده شده بود که دلالت بر تقدم اسلامیت بر ایرانیت می کرد. (۱)
به نظر می آید بکار گیری اصطلاح «تقدم» از سوی آن هنرمند سینما و این عالم روحانی، ناظر بر تقدم رتبی  (ارزشی ) است و نه زمانی( تاریخی) ؛ زیرا روشن است که ایرانیان قبل از اسلام دینی دیگر داشته اند!
در این نوشتار سعی شده است مسئله تقدم و تاخر «دیانت و ملیت ایرانیان «مورد کنکاش و دقت نظر منطقی قرار گیرد. الف ـ از آنجائیکه ایرانیان بیش از هزار سال است که مسلمان هستند و در دوره ای با شعار اسلام  (۲) علیه خلفا می جنگیدند و در حال حاضر هم اسلام و تشیع چنان در جسم و جان آنان جای گرفته که آداب اسلامی جزء مولفه های فرهنگی اکثریت قاطع ایرانیان شمرده می شود ، لذا جداسازی اسلام از هویت ایرانیان امکان پذیر نیست.
۱- خدمات دانشمندان ایرانی به اسلام آن قدر زیاد است که هرگز قابل مقایسه با خدمات دانشمندان تمام سرزمینهای دیگر نیست. بزرگانی مانند ابن سینا، سعدی، حافظ ، مولانا و... هم شخصیتی ایرانی و هم از بزرگان و علمای اسلام شمرده می شوند.
صرفا برای نمونه و یادآوری عرض کنم که فردوسی آن شاعر حماسه سرای بی نظیر ملی نسبت خود با پیامبر ص و امیرالمومنین علی ع را اینگونه وصف می کند که
« منم بنده اهل بیت نبی
ستاینده خاک پای وصی ...»
مولانا با اشعار»
کجائید ای شهیدان خدایی
 بلا جویان دشت کربلایی
کجائید ای سبک روحان عاشق
 پرنده تر ز مرغان هوایی...»
عشق خود را به شهیدان دشت کربلا نمایان می کند.
 سعدی با توصیف پیامبر اکرم ص در قصیده ای زیبا ارادتش را بدین شکل نشان می دهد که  ماه فرو ماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد...
 حافظ با بیت
« حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
 بدرقه رهت شود همت شحنه نجف...»
اعتقاد و محبتش به امیرمؤمنان علی ع را متجلی می کند.
 همچنین این شاعر شیرین سخن در توصیف بعثت پیامبر ص می سراید :
« ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
 دل رمیده ما را انیس و مونس شد ...».  
خلاصه آن که از اشعار آن  بزرگان فهمیده می شود که به لحاظ هویتی ، آمیزش ایرانیت و اسلامیت در آنان به گونه ای بوده است که هویت یگانه و غیر قابل تفکیکی در آنها ایجاد کرده بود. بنابراین هرگز نمی توان به آنان توجه کرد ولی وجه عاشقی آنان را نسبت به اسلام در نظر نگرفت.
بسیاری از کتب نحوی و ادبی، فلسفی ،تفسیری، عرفانی و فقهی بزرگان ایرانی وسیله شناخت و نشر وگسترش اسلام در زمان گذشته و حال است.
 در حوزه فقه بسیاری از علمای طراز اول و مراجع شیعه ، ایرانی بوده و هستند.برای نمونه می‌توان از علمای بزرگی مانند شیخ مرتضی انصاری ،میرزای شیرازی، محمد حسین نائینی،آخوند خراسانی ، سید ابوالقاسم خوئی نام برد و درحال حاضر هم که آیه الله سیستانی از مراجع درجه اول شیعیان در عراق هستند.
۲-حالات ایرانیان و مخصوصا عزاداری  شیعیان ایرانی در ایام محرم و صفر و اربعین حسینی  موید جدا ناپذیری ایرانیان از اسلام و عشق برآمده از عقلانیت آنها به اسلام است.
علاقه به امام حسین «ع» در ایرانیان آن قدر زیاد است که حتی در سوگواری  نزدیکان و عزیزانشان ، حسین حسین گویان، برای آن امام همام هم عزاداری می کنند.
 همینطور است رفتار ایرانی‌ها در جشن‌های ملی و باستانی مانند مراسم عید نوروز . جایگاه والای قرآن در سر سفره هفت سین حکایت از آمیختگی و همزیستی  اسلامیت و ایرانیت  می کند.
  با توجه به مطالب گفته شده به نظر می آید موضوع تقدم و تاخر اسلامیت و ایرانیت ، بیشتر مسئله سازی است تا مسئله.(۳)
اما جدا از مباحث فوق ضروری است به نکات زیر هم توجه شود.
( ب )
۱- ملیت و دیانت از یک سنخ نیستند که قابل مقایسه باشند و بتوان یکی از آنها را بر دیگری برتری داد.
الف :ما یا به لحاظ سرزمینی که در آن متولد شده ایم ایرانی هستیم ویا به علت تولد از والدین ایرانی و اما به لحاظ آیین زندگی ، مسلمان هستیم.
ب:  دین یک امر انتخابی است اما ملیت یک امر جبری است.
 شما نژاد ایرانی بودن را انتخاب نکرده اید و نمیتوانید تغییر دهید حتی با تغییر تابعیت. ولی دین را می توان تغییر داد حتی بدون تغییر شناسنامه ونام .
ج-  ملیت ذیل بحث صحیح و غلط قرار نمی گیرد و اما دین به عنوان یک سری اعتقادات و احکام ذیل بحث صحیح غلط قرار می گیرد.