غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


حقیقت خط فقر

رضا صادقیان (روزنامه‌نگار)

رضا صادقیان- گزارش‌های رسمی درباره خط فقر زنگ‌های هشدار را برای سیاست‌مداران و صاحبان قدرت به صدا درآورده، اما به نظر می‌رسد همچنان فهم دقیقی از فقر فراگیر و پیامدهای غیرقابلگزیر آن برای متولیان امر صورت‌بندی نشده است.
چندی پیش یک عضو متنفذ تشخیص مصلحت نظام از وجود 19 میلیون ایرانی که زیر خط فقر زندگی می‌کنند و از نیازهای اولیه زندگی محروم هستند، سخن گفت. بسیاری از روزنامه‌ها، سایت‌های خبری در داخل و خارج کشور سخنان ایشان را بازتاب دادند. قبل‌تر نیز یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی از 20 میلیون جمعت زیر خط فقر سخن گفته بود. آن گفته‌ها نیز به صورت گسترده در نشریات، سایت‌های خبری و کانال‌های اطلاع‌رسانی بازنشر شد. اما واقعیت خط فقر براساس آمارهای رسمی و قابل استناد چیست؟
با توجه به اعمال محدودیت‌های غیرقابل فهم از سوی دولت برای عدم نشر آمار تورم، نقدینگی و فقر در اینجا به آخرین آمارهای رسمی درباره فقر در ایران که مربوط به سال 1399 استناد می‌شود. گزارش 57 صفحه‌ای «پایش فقر در سال 1399» را می‌توان مستندترین گزارش در همین زمینه دانست. گزارش در خردادماه سال 1400 و با مشارکت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی تهیه و منتشر شده است. در بخش مقدمه این گزارش آمده است: به طور کلی مهم‌ترین عامل اثرگذار بر متغیرهای فقر و وضعیت معیشت خانوار، تغییرات متغیرهای کلان است. (ص 12)
تهیه کنندگان این گزارش براساس نگاه کارشناسی معتقد هستند، تورم، رشد اقتصادی و اشتغال از جمله عوامل تعیین کننده در وضعیت معیشت خانوار ایرانی هستند و در صورتی به تصویر واقعی فقر در کشور می‌رسیم که این سه متغییر کلان را در بررسی‌ها در نظر بگیریم. در غیر این‌صورت سیاست‌گذار با تصویری واژگونه و بعضا ناهمخوان از فقر روبهروست که گمان می‌کند با کالا‌برگ، توزیع کوتاه‌مدت سبد کالا و پرداخت وام امکان تاثیرگذاری در آمارهای فقر را خواهد داشت.

در همان گزارش و در بخش «تحولات فقر» آمده است: مجموع تحولات اقتصاد کلان نشان داد که خط فقر به عنوان مقدار حداقل هزینه‌ی استاندارد با احتمال زیادی به علت نرخ‌های تورم بالا افزایش یافته و در مقابل با عدم افزایش درآمدهای خانوار و افزایش بیکاری، نرخ فقر نیز می‌تواند افزایش داشته باشد.(ص 30) نرخ فقر در سال 1398 به حدود 32 درصد رسیده که بالاترین نرخ طی ده سال گذشته است. نرخ تورم بالا به خصوصا از سال 1397، رکود اقتصادی و کاهش پیوسته درآمد ملی سرانه باعث شده است تا خانوارهای ایرانی به طور مکرر طی ده سال گذشته با کاهش رفاه مواجه بوده و در نهایت در سال 1398 در حدود 26.5 میلیون نفر در زیر خط فقر قرار داشته باشند. (ص 33)
بنابراین و براساس آمارهای رسمی جمعیت زیر خط فقر کشور 26.5 میلیون شهروند ایرانی است، سخن گفتن از 19 و یا 20 میلیون جمعت نه تنها با واقعیت‌های جاری در کشورمان هم‌خوان نیست، بلکه نشانه‌ای مشخص از نبود فهم کافی برای این دشواره بزرگ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. مسئله‌ای که تنها در آمارها باقی نمی‌ماند و آهسته و آرام در بخش‌های دیگر اجتماع، سیاست و اقتصاد به اشکال مختلف بازتاب خواهد داشت.
آمارهای رشد خط فقر طی یک دهه گذشته حامل پیام‌های هشدارآمیز به سیاست‌مداران، سیاست‌گذاران و مجریان قدرت است. در حال حاضر می‌توان گفت که مسئله فقر مطلق از حالت یک موضوع اقتصادی و اجتماعی خروج کرده و به یک چالش جدی برای متولیان امر تبدیل شده است. موضوعی که جایی برای انکار و نادیده گرفتن نیست و در صورت عدم درک پیامدهای اجتماعی آن در میان‌مدت چه بسا کشور را با بحران سهمگین‌تری روبهرو کند. بحرانی که در ابتدا نشانه‌هایش را در افزایش آمارهای طلاق، بی‌کاری، افزایش سرقت، نزاع‌های خیابانی، بروز رفتاری ضد اجتماعی و... نشان خواهد داد و آخرین مرحله آن در اعتراض‌های خیابانی نمایان می‌شود.