عباس اعتماد فینی، مَرد کهن باستانشناسی ایران
عباس اعتماد فینی در روز نهم تیرماه سال ۱۳۱۵ در فین کاشان به دنیا آمده است. پدرش اولین ایرانیِ گروه باستانشناسی پرفسور رومن گیرشمن بود که این همکاری از سال ۱۳۱۱ در سیلک کاشان شروع شد و تا ۳۴سال ادامه داشت. او نیز بهواسطه پدرش به گروه باستانشناسی گیرشمن پیوست، اما در شوش و ۱۸سال با او در مناطق مختلفی همکاری کرد. با جایگزینیِ پروفسور ژان پرو بهجای گیرشمن در شوش، همکاری او نیز مدت ۱۰ سال دیگر در فعالیتهای باستانشناسیِ شوش با سرپرستی ژان پرو ادامه پیدا کرد. سال ۸۰ از سوی دکتر صادق ملک شهمیرزادی برای فعالیت در زمینه طرح بازنگری سیلک کاشان دعوت شد و حدود یکماه قبل در سال ۱۴۰۱ بهعنوان موزهدار موزه سیلک بازنشسته شد. او با تأکید بر یکی از گفتههای استادش میگوید: یکی از حرفهای پروفسور گیرشمن این بود که میگفت «تا کسی از گذشته اطلاعی نداشته باشد نمیتواند به آینده فکر کند.» و من برای دریافت این اطلاعات، ایجاد یک پژوهشکده را لازمه سیلک میدانم، اما متأسفانه کسی توجهی نمیکند... من از مسئولان انتظار دارم که این ودیعههای ارزشمند تاریخی که از بزرگانِ ما به ما رسیده را حفظ و حراست کنند، اما متأسفانه هرسال میبینیم که تخریب بیشتر از ساختن است درحالیکه حتی ما باید فرهنگ و تمدن ۸هزار ساله خود را در سیلک جشن بگیریم. سیلک اولین جایی است که مدنیت پایهگذاری شده است. سیلک، دانشگاه عموم جهان است و فقط متعلق به ما ایرانیها نیست، بلکه متعلق به جهان است. سکوت سیلک، انسان را به یاد مظلومیت امیرکبیر میاندازد، اما هنوز هم نجوای سفالگران سیلک به گوش میرسد و اگر گوش شنوایی باشد این نجوا را میشوند.عباس اعتماد فینی، میگوید: سیلک این مدفن راز، منجنیق رَسَن عمری دراز، این بنایی است که ۸۰قرن است به پاست، سند شخصیت و ملیت و فرهنگی ما است، هر ذره از خاک سیلک اسطورهای نهان است، قدرش بدان که الحق کاشانه جهان است. جهان مدیون هنرمندان سیلک است و ما خوشبختانه اطفال این دبستانیم. همه، بچه خاک پاک ایرانیم.درباره آشنایی پدرش و کار خودش با پروفسور گیرشمن میگوید: آقای گیرشمن در سال ۱۳۱۱ کارش را در سیلک شروع کرد و همان سال مرحوم پدرم در سیلک با آقای گیرشمن آشنا شد و کارش را با ایشان شروع کرد که تا سال ۱۳۴۵ یعنی ۳۴سال ادامه داشت. حتی با درخواست آقای رومن گیرشمن، دولت فرانسه به پدرم مدال طلایی کار را اهدا کرد. من سال ۱۳۲۸ یعنی دقیقاً زمانی که ۱۳سال داشتم به باستانشناسان فرانسوی در شوش پیوستم، البته آنجا همراه پدرم بودم.