راههایی برای کشف نظرات مردم
رجبعلی کرد- همهپرسی یا رفراندوم رایگیری مستقیم از همه اعضای یک سازمان یا جامعه است، برای رد یا تصویب سیاستی که رهبران یا نمایندگان پیشنهاد کردهاند. همهپرسی یکی از روشهای مهم دمکراتیک است و اصل آن مورد پذیرش و اقبال مردم و صاحبنظران و دمکراسیخواهان است و خوشبختانه در قانون اساسی جمهوری اسلامی در اصل 59 نیز به آن توجه شده است. اما در بهکارگیری ابزار همهپرسی میان حقوقدانان اتفاق نظر نیست.
جمهوریت و انتخابات لازم و ملزوم هماند بهطوریکه در حکومتهای مبتنی بر رای و نظر مردم بهطور مستمر برای انتخاب نمایندگان ملی و محلی و مسئولین و حکمرانان به صندوقهای رای مراجعه میکنند. اگر مشاهده و احساس شود که مردم چیزهایی را میخواهند یا نمیخواهند که در قوانین عادی به خواسته خود نمیرسند و یا بخشهایی ازخط مشیها و سیاستگزاریهای دولت نماد خواست عموم نباشد، راهکار مراجعه به آراء عمومی و همهپرسی است. سوال؟ آیا در کشور شاهد چنین وضعیتی هستیم؟ اگرجواب خیر است این همه نارضایتی پیدا و پنهان برای چیست؟ اگر جواب مثبت است آیا بهترین و تنهاترین گزینه رفراندوم است؟
این اتفاقات چندماهه اخیر دل هرفرد مسلمان و با وجدان و میهندوست را به درد آورده است. هر اسمی روی این حوادث بگذاریم برای ایرانیت و اسلامیت و جمهوریت ناخوشایند بود. دشمنان پیازداغش را زیاد و بزرگنمایی کردند و برخی از مسولین و نمایندگان و صاحبقلمان نیز آن را به اعتراض عدهای قلیل و معلومالحال تقلیل دادهاند. اما واقعیت چیز دیگری است. گرچه برگزاری رفراندوم اما و اگرهایی دارد ولی چون در قانون اساسی این مهم مورد توجه قرار گرفته باید کلیات آنرا پذیرفت و به آن تن داد اما همانگونه که در مقدمه این نوشتار ذکر آن رفت حتی در بین صاحبنظران علوم سیاسی و حقوق در چگونگی و شیوه برگزاری رفراندوم اختلاف نظر هست و ایضا در بین جناحهای سیاسی کشور نیز این اختلاف هست.حال چه باید کرد؟ بهترین راه برون رفت از این وضعیت چشم نبستن بر روی واقعیتهاست. مسولین و موکلین ما باید واقعیتها را ببینند و بین آنچه که دوست دارند و آن چه بر جامعه میگذرد تفکیک ایجاد کنند. بدانند که نارضایتیها بیشتر شده و همه معترضین ضدانقلاب و بیخدا و بینماز و لاابالی و فریبخورده نیستند. همانگونه که همه موافقین نظام و موحدین فقط همانها نیستند که در یک راهپیمایی و یا نماز جمعه شرکت میکنند؛ بلکه خیلی بیشتر هستند. مخالفین و ناراضیها هم فقط همان عده که کف خیابان هستند و شعار سر میدهند، نیستند، بلکه بیشترند، اما به هر دلیلی در کف خیابان نیستند. از این رو شایسته است یک بررسی دقیق و همهجانبه در مورد معترضین و مخالفین و ناراضیان صورت گیرد و برای برونرفت از این وضعیت ناخوشایند نسخهای معقول و مقبول پیچید.گرچه اقتدار حاکمیت میطلبد که با هنجارشکنان و عربدهکشان و جانیان برخوردی متفاوت داشته باشد، اما باید دانست که ناراضیان بسیار بیشتر از آن هستند که فکر میکنند و برخوردهای امنیتی و قضایی مشکل را بهطور اساسی و ریشهای حل نمیکند .باید به فکر چاره بود و در سیاستها و خطمشیگذاریها و قوانین تجدید نظر اساسی صورت گیرد.ما در گذشته شاهد انتخاباتهایی بودیم که میتوان نام آنها را شبه رفراندوم گذاشت. اگر در یک رقابت انتخاباتی کاندیدایی که رویکردش با اکثریت مسئولان متفاوت است و مورد استقبال چشمگیر مردم قرار میگیرد و نزدیک به سه برابر کاندیدای رقیب رای میآورد این رای فقط انتخاب یک رئیس جمهور نیست و بسیارمعنادار است. در انتخابات مجلس در مقاطعی نیز چنین بود که در این مقال مجال تجزیه و تحلیل آن نیست. اگر به جای مقابله با این رویکردهای مردمپسند تن به آن میدادند و به عنوان یک واقعیت ولو تلخ -برای یک جناح- آن را میپذیرفتند و هضم میکردند، شاهد دو سه اعتراض گسترده چندسال اخیر و این اعتراضات طولانی سال جاری نبودیم. اگر به تاسی از امام و قانون اساسی میگویید مردم همه کارهاند و مردم باید انتخاب کنند، باید زمینه و بستری برای انتخاب فراهم شود تا اولا اکثریت مردم با شور و شوق به پای صندوقهای رای بیایند و ثانیا نتیجهی آن انتخاب هرچه باشد در عمل آن را بپذیریم و ارج نهیم و قدر بدانیم. حال اگر به هر دلیلی رفراندوم فعلا به صلاح نیست، حداقل در انتخاباتهای آتی زمینه حضور همه طیفها و جریانهای فکری-سیاسی را فراهم کرده و هر جریان سیاسی که با شعارها و اهدافی که در خلال انتخابات مطرح میکند، رای آورد نسبت به آن تمکین شده و زمینه اجرای شعارها و اهدافی که مد نظر دارند و با اقبال عمومی مواجه شده، فراهم شود. در این صورت این زخم التیام مییابد و کشور نیز در مسیر تعالی و بالندگی و رشد اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی قرار خواهد گرفت و بهجای اعتراضات در کف خیابان و تبعات منفی آن، مردم با حضور گسترده در خیابانها برای رای دادن به کاندیداهای خود صفهای طویل تشکیل خواهند داد.