از ناامیدی آبی تا نافرمانی اجتماعی
مهدی میرزایی- بسیاری از کارشناسان و منابع رسمی مکتوب باور دارند که خشکسالیهای بین سالهای 2007 الی 2010 از عوامل مؤثر بر بحران سوریه بوده است. برای دولتهایی که در مناسبات ملت – دولت شفافیت و مسئولیتپذیری ندارند، خشکسالی بهانهای برای عدم پاسخگویی درباره اضمحلال منابع طبیعی مانند آب، خاک، مرتع، جنگل و ... میگردد. در صورتیکه ضعف در مدیریت منابع طبیعی، واگذاریهای سفارشی و سوءاستفاده از قوانین، در هنگام بروز پدیده ناهنجار خشکسالی خود را بیش از پیش نمایان میکند و شامل پیامدهای اجتماعی، اقتصادی، امنیتی خواهد شد.
از سوی دیگر کشور ما هم علاوه بر قرارگیری در کمربند بیابانی کره زمین، تحت تأثیر تغییرات اقلیمی در بازهی زمانی خشکسالی قرار دارد. ولیکن مسئولان آبی کشور بهجای اتخاذ تدابیر مدیریتی و قانونی برای کاهش پیامدهای ناشی از ناهنجاریهای زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی و ... دائماً دست به مصاحبه میزنند و متفقاً کمبود آب، کاهش بارش، مخاطرات تأمین آب شرب، پیشروی بیابان و نظایر آن را چون هراسی در دل شهروندان القا مینمایند. بهطور مثال اگر در یک بازه زمانی فصلی مصاحبههای مسئولان و مدیران آبی کشورمان را پایش نماییم، به این نتیجه میرسیم که از مدیران وزارتی تا شرکتهای مادرتخصصی و مدیران و معاونان انواع سازمانهای استانی مرتبط با آب و حتی بیشتر، دست به مصاحبههای متنوع میزنند و محتوای گفتار غالب آنها نفسهای آخرِ منابع آب زیرزمینی، خشک شدن سدها و رودخانهها، چشمهها و قنوات و ....است. آنها بدون آگاهی و پیامدسنجی، یأس و بیآیندگی آبی را به جامعه تزریق میکنند که منجر به سیاه نمودن آینده و ناامنی آبی، تشویش اذهان، عامل رقابت منطقهای در حقّابهسازی، مهاجرتهای اقلیمی و غیره میگردد. بهنظر نگارنده ضعف در اعمال مدیریت بهبودبخش منابع طبیعی (آب، خاک، مرتع و جنگل) و محیط زیست و اثرات آن در افکار عمومی باعث بخشی از نارضایتیها و اعتراضات و اغتشاشات چند ماههی اخیر کشورمان بودهاست.
در صورتیکه مخاطب مشکلات آبی خودِ مدیران و نهادهای تصمیمگیر هستند، آنها با انواع مصاحبههای متعدد، نوعی اضطراب را به جامعه منتقل میکنند. بهنظر میرسد که اقدامات دهههای گذشته خود را در تعدد ساخت سد، صدور مجوزهای حفرِ چاه فراتر از ظرفیت منابع آب زیرزمینی و انتقالهای غیرمطالعاتی آب از حوضهای به حوضه دیگر و عدم توانایی در انسداد دهها هزار چاه غیرمجاز را فراموش کرده و برای تولید آب به صرفهجویی بیش از پیش مردم یا بذل توجه آسمان روی آوردهاند که تمرکز بر این موارد هم قطعاً به این همه بوروکراسی نیاز ندارد.
از آنجاییکه حیات جوامع و تمدنها مستقیماً به وجود و دسترسی به آب بستگی دارد، بنابراین ایجاد قوانین بروز و سختگیرانه با رویکرد پایداری منابع طبیعی و مضافاً اتخاذ تدابیر مؤثرِ مدیریتی نیاز مبرم برای تضمین حیات جوامع، پایداری محیطی و آرامش اجتماعی است. فلذا تجربه نشان داده که مصاحبههای متعدد و تکرار بحران خودساختهی آب نه تنها نمیتواند به حل مسأله کمک نماید بلکه باعث تشویش اذهان نیز میگردد. بنابراین مدیران باید کانالهای اطلاعرسانی را دقیقاً مشخص نمایند و بر نقش محوری روابط عمومی نهادها جهت ارتقای سطح آگاهی و مشارکت عمومی با اخبار امیدوارکننده تأکید نمایند.