غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


روز دانشجو و چند ملاحظه

سیف‌الرضا شهابی (تحلیل گر سیاسی)

نزدیک به ۷۰ سال قبل در ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ و تقریبا سه ماه و نیم بعد از کودتای آمریکایی انگلیسی درباری ۲۸ امرداد علیه دولت ملی مرحوم دکتر محمد مصدق، دولت کودتای زاهدی به دستور شاه تصمیم گرفت رابطه تهران با لندن را که در دوران مصدق قطع شده بود مجددا برقرار کند و همچنین ریچارد نیکسون؛ معاون آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا که دولت متبوعش برای کودتا مبالغ زیاد هزینه کرده بود تصمیم گرفت به ایران بیاید تا ضمن اعلام حمایت از شاه و دولت کودتا راه را برای تحکیم روابط بین تهران و واشنگتن هموار کند و با امضای قرار داد نفتی در قالب کنسرسیوم، سهمی از نفت ایران که مصدق در پی ملی کردن آن بود، برای آمریکا در نظر بگیرد .طرفداران دکتر مصدق با تجدید رابطه تهران - لندن و سفر نیکسون به تهران به مخالفت برخاستند. دامنه مخالفت به محافل مختلف از جمله دانشگاه تهران کشیده شد. رژیم کودتا برای خواباندن اعتراضات به سفر نیکسون و هموار کردن قرارداد کنسرسیوم به دانشگاه حمله کرد و سه تن از دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران به اسامی مهدی شریعت رضوی، احمد قندچی و مصطفی بزرگ‌نیا به شهادت رسیدند و از آن تاریخ ، روز ۱۶ آذر در تاریخ سیاسی ایران به نام روز دانشجو  نام‌گذاری شد و از آن سال تا سال ۱۳۵۷ هر سال در چنین روز در دانشگاه‌های کشور کلاس‌ها تعطیل و تظاهرات اعتراضی علیه شاه و آمریکا برگزار می‌شد. بزرگداشت شهدای ۱۶ آذر و روز دانشجو در بعد انقلاب هم ادامه پیدا کرد.اکنون فرصتی است تا در روز دانشجو به تعدادی از نکات توجه شود :اولین انتظاری که از مسئولین کشور در مورد دانشگاه در بعد انقلاب وجود داشت این بود که محیط‌های دانشجویی تبدیل به محیط‌های بحث آزاد در موضوعات مختلف سیاسی. اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و......شود و شخصیت‌هاي مختلف دولتی و غیر‌دولتی با دیدگاه‌های متفاوت در دانشگاه حضو پیدا کنند و به سئوالات دانشجویان پاسخ دهند و در فضای بحث آزاد هم مسئولین متوجه باشند که در معرض نقد قرار دارند و هم دانشجویان بیش از پیش از مسایل کشور آگاهی پیدا کنند. متاسفانه به موضوع فوق به‌طور جدی یا توجه نشد و یا کم‌توجهی شد و یا در زمان‌های خاص به شکل صوری مورد توجه قرار گرفت و بعد به فراموشی سپرده شد. حضور مسئولین در دانشگاه در بسیاری از دانشگاه‌های معتبر جهان مرسوم است.نکته دیگر که قابل اشاره است، دانشگاه محل فراگیری علم و دانش و تحقیق است محلی برای دفن نیست. شهید ارزشمند است ولی محل خاک‌سپاری او در آرامستان باید باشد. اصرار بر دفن شهدا در دانشگاه از یک‌سو، بر ارزش شهید نمی‌افزاید و از دیگر سو، هیچ سودی برای حاکمیت ندارد و اکنون شاهد آن هستیم که همان دانشگاه‌هایی که در آن‌ها شهید دفن شد تا به زعم خود ان را به نظام نزدیک‌تر کنند از جمله مراکز اعتراضات ماه‌های اخیر است . در قبل از انقلاب با همه تنفری که در بین دانشجویان نسبت به حاکمیت وجود داشت در هیچ اجتماع اعتراضی از فحش‌های رکیک و حرکات لمپنی استفاده نمی‌شد و دانشجویان سعی می‌کردند حرمت دانشجو و دانشگاه را حفظ کنند. متاسفانه در اجتماعات اعتراضی اخیر دانشجویی و در مکان مقدس دانشگاه حرکات و شعارهای دور از ادب و اخلاق دیده و شنیده می‌شود اگر چه تعداد معدودی دست به چنین کارها میز‌نند و مورد قبول اکثریت دانشگاهیان نبوده و قابل توجیه نیست هم نیست، اما بدون تردید باید با این نگاه مواجه شود که چه شد که 43 سال پس از انقلاب در دانشگاه این تحرکات دیده می‌شود؟ تحرکاتی که اگرچه ممکن است در کوتاه مدت بعضی از دانشجویان را ارضا کند، ولی  بدون تردید ارزش و شخصیت دانشجو به عنوان یک قشر مرجع را مخدوش کرده و جامعه را نسبت به این قشر فرهیخته بدبین می‌کند و قطعا در تعارض با اهداف عالی دانشگاهیان است.