ردپای فقر در ناهنجاریهای جامعه
ناصر منصوری (دانشآموخته علوم سیاسی)آموزههای دینی فقر را دشمن خطرناکی برای تکامل انسانی و موجب عقبماندگی فکری و انحطاط عقلی و اخلاقی و باعث از دست رفتن سلامت جسمی و روحی معرفی کرده است. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند:«از فقر به خداوند پناه ببرید که باعث عقب ماندگی و نارسایی در امور دینی و موجب پریشانی عقل و نارسایی فکر است.»
شایان ذکراست که فقرو جهل دو همزاد شوم و نامیموناند و چنان درهم تنیده و نسبت به هم تاثیر وتاثر متقابل دارند که تقدم وتاخرآنها نیز محل بحث است و معلوم نیست کدامیک مقدم است؛ زیرا هم جهل فقرزاست وهم فقر موجب جهل است.
چنانکه آن حضرت نیز فرمودند: «فقر و تنگدستی زبان افراد زیرک و باهوش را می و آنان را از بیان دلیل گنگ و لال میگرداند. وحتی شخص فقیر در شهر خود نیز غریب است.» به بیانی دیگر نیازمندی و فقر انگیزه و توان و اعتماد بهنفس انسان را میگیرد وشیران را به روباهصفتی وا میدارد، که گفتهاند« آنچه شیران را کند روبهمزاج/ احتیاج است، احتیاج است، احتیاج.»
مسئلة فقر و نداری در آموزههای دینی به قدری دارای اولویت و اهمیت است که وجود این پدیده شوم انجام عبادات وفرائض الهی را هم از انسان میگیرد . از پیامبر مکرم اسلام(ص) نیز نقل شده: «فلولا الخبز ماصمنا و ماصلّینا و ماأدّینا فرائض ربّنا؛اگر نان نبود - و شکمها گرسنه بود - از نماز و روزه و انجام سایر فرائض و واجبات خبری نبود.»
در جهان امروز و علوم جدید هم اولویت و ضرورت رفع نیازهای ضروری و اولیه مورد تاکید و تایید صاحبنظران و متخصصان علوم انسانی بوده است، ازجمله میتوان به نظریه معروف هرم مزلو اشاره کرد. آبراهام مَزلو (۱۹۰۸ – ۱۹۷۰) روانشناس انسانگرایی بود که امروزه برای نظریه «سلسله مراتب نیازهای انسانی» یا همان «هرم مزلو» معروف و به عنوان پدر روانشناسی انسانگرایانه نیز شناخته شده است.
مازلو به دنبال یافتن راهی برای ایجاد انگیزه در رفتار انسان بود. وی معتقد بود انسانها برای رسیدن به نیازها و اهداف مشخصی تلاش میکنند و در این میان برخی از نیازها بر برخی دیگر اولویت بدیهی دارند و برهمین اساس هرم نیازمندیهای انسان را در پنج سطح براساس اولویت وتقدم مطرح کرد که به هرم مازلو معروف است.
سلسله مراتب نیازهای او بهعنوان یک هرم نشان داده شد، تا نمایانگر آن باشد که برای رسیدن به سطوح بالاتر، ابتدا باید نیازهای سطح پایینتر تامین گردد زیرا در صورت عدم تامین نیازهای سطوح پایینتر، فرد به علت نداشتن امکانات و انگیزهی لازم نمیتواند به مراحل بالاتر و متعالیتر دست یابد و یا حتی بیندیشد.
او نیازهای انسانی را در پنج سطح براساس اولویت وتقدم مشخص کرد که عبارتند از
۱-نیازهای زیستی: مهمترین نیازهای انسان که بیشترین تأثیر را بر رفتار و انگیزه فرد دارند. این نیازها همان نیازهای اولیه و اساسی آدمی یعنی نیاز به خوراک، پوشاک و مسکن و تشکیل خانواده و ... است تا زمانی که این نیازهای اساسی برطرف و ارضاء نشدهاند، نوبت به بقیه نیازها نمیرسد و انگیزش کمی هم برای نیازهای بالاتر در فرد ایجاد میشود. ۲-نیازهای امنیتی: امنیت جانی و مالی و حیثیتی و کسب کار و ....۳-نیازهای اجتماعی: یا احساس تعلق و محبت. ۴-احترام: مثل عزت نفس وارزش و قدر و منزلت فرد نزد دیگران. ۵-خودشکوفایی و خودانگیزشی: یعنی شکوفا کردن تمامی استعدادهای پنهان آدمی؛ متعالیترین نیازها .
لذا توجه و اهتمام جدی به اقتصاد و معیشت جامعه و حل مشکل فقر و بیکاری و تامین معاش و مسکن و رفاه عمومی مردم که نیازهای اولیه آدمی هستند، اهمیت فوقالعاده داشته و باید اولویت اول هر حاکمیتی بهخصوص حاکمیتی که مدعی دینمداری است باشد، چون فقر و عدم رفع نیازهای اولیه ،دین و ایمان انسان را هم برباد میدهد و «لامعاش له لامعادله» گویای همین امر است؛ چون نداری و فقر مساوی با بی دینی برشمرده شده است. این مطلب به راحتی قابل درک است که فقر و تنگدستی و ناتوانی در رفع نیازهای ضروری اولیه منشا همه فسادها ازجمله دزدی و دروغ و فحشا و... وسایر فلاکتها ومشکلات و بدبختیهاست وبا وجود فقر فرد و جامعه رنگ و روی هیچگونه تعالی و رشد وآرامش وشادی و نشاط را نخواهد دید و به مراحل متعالی و برتر نخواهد رسید زیرا که «آدمی اول حریص نان بود/ چونکه قوت ونان ستون جان بود/ چون به نادر گشت مستغنی زنان/ طالب نام است و مدح شاعران.»
اگرمتولیان امور به قاعدهها ومبانی عقلی و علمی و تجربی پذیرفتهشده برای رفاه و توسعه فرد وجامعه توجه کافی نداشته باشند - که این گونه به نظر میرسد - بیشک ما در مسیر فقر و فلاکت بیشتر و نتیایج شوم آن در حرکتیم. چنانچه پیامبر(ص) فرمودند: «کادالفقر آنیکون کفرا.» کفر و فقر قرین و قریب همدیگرند و تردیدی نیست که درشرایط فقر و کفر جز فلاکت و بدبختی در دنیا و آخرت چیزی عاید نمیشود و رفع فقر و ایجاد رفاه نسبی هم جز با واقعبینی و عزم جدی واراده توام با علم وتخصص و تدبیر وبرنامهریزی و .... میسور و مقدور نبوده واین امر مهم با ادعا و حرف و شعار تحقق نمی یابد چرا که « نام فروردین نیارد گل به باغ/ شب نگردد روشن از نام چراغ/ تا قیامت گر کسی مَی مَی کند/ تا ننوشد باده مستی کَی کند؟» واضح است که بخش عمده آسیبهای اجتماعی امروزی از اعتیاد و طلاق و سرقت و انواع فساد و ناامنی اخلاقی واحساس یاس و نومیدی از آینده بهخصوص در نسل جوان و فاصله طبقاتی و ... که گریبان جامعه ما را گرفته و همچنین بخش قابل توجهی از ناآرامیها و اعتراضات اخیر نیز نتیجه فقر و بیکاری وعدم رفع نیازهای اولیه وضروری و یاس از آینده و عدم بهبود شرایط مناسب برای یک زندگی شرافتمندانه است.