نگاهی به دفتر شعر «زغال اخته» محبوب طالبی
سیل آمد و نشست در خانه ما
فیض شریفی (منتقد و پژوهشگر ادبیات)شهرام میرزایی بر دفتر شعر «زغال اخته» سروده محبوب طالبی دیباچه نوشته و زبان مجموعه شعری طالبی را سالم و حساب شده و محتوای متون شعری شاعر را سودمند با مضامین چکش خورده و اصيل دانسته است. میرزایی به اختصاصات اشعار طالبی نظر کرده و می گويد: زبان طالبی فارغ از زبان ژورنالیستی است. تعهد زبان طالبی منجر به تعهد اجتماعی میشود. شعر طالبی نگرش عميق به فرهنگ، سیاست و اجتماع همراه با گفتمان درونحزبی دارد و در بستر اجتماع و سیاست، در ترازوی قضاوت سنجیده میشود، از آن جمله اند:«بیوقفه پنهان کن عزيزم تووی مشتات/ بوی گلاب قمصر و پنکیک صورت/ نسبيت جر خوردهای با چیز سنت مفهوم یک تعدیل نو در عصر ايمان...» یا «لطفا ببند پنجرههای کثیف را/ اینها دروغهای عجیب رسانهاند/ این سو فقط گلوله نصیب پرندههاست/ این سو پرندههاش فقط ننگ خانهاند.» میرزایی دربارهی قوالب شعری طالبی مینویسد:«ما در این دفتر شعر از قوالب جریان مرکب حرکت تا سه لختیهای رایج و حتا غزل را شاهد هستيم که این تنوع دقیقا هم راستای ذهن و زبان شاعر است ...»محبوب طالبی در «سخن شاعر» می نویسد: «عنوان مرکب - حرکت برای مجموعه بنده خیلی بزرگ است ولی به شخصه خودم دوست دارم تحت لوای این عنوان باشد.» دفتر نخست شاعر، منعکس کنندهی ساده حوادث اجتماعی و رویدادهای روزانه اوست اما در اینگونه شعرها، طراوت و تازگی انديشه و احساس محبوب طالبی نیز کاملأ به دیده ميآيد. این سرودهها از عواطف و احساسات تند و تیز و آتشین سرچشمه میگیرند و گاه در واژگان سایهدار و ایهام و سطرهای شورآفرین بیان میشوند:«روزنامه نوشت آزادی همه زشتها جمیله شدند.» شعر نخست «سهگانهی مادر، پدر ، قلب ماهی»، شعر «درونگرا»، «جنگل خیس» و «ساعتات نگاه کن » بیشتر سبک و اسلوب کار طالبی را نشان میدهد: «به ساعتات نگاه می کنی/ زمان بهانه است و منفعل/ که فعل تو تمام چيزهاست/ که آفتاب بچه میرسد/ و مو میان کوچه میرسد که کوچه مسلخ مویزهاست ...» «بگیر در بغل مرا که صبر به کوچه با گلوله میرسد/ شب عظیم کوله میرسد/ سفر برای هر پرندهای کنار خط لوله میرسد/ هنوز نفت پشت میزهاست؟!...» شعرهای طالبی لبريز از حرکت است، ترکيبهای تصویری تشبیهی و استعاری در شعرهای طالبی با زبانی نو ارائه میشوند. موسیقی و ریتم شعرها متناسب با موضوع است و شعرها غالبا پر از تصاویر تازهاند، از این جمله اند:«تشییع خندههای لباش، نگاه سیاه سنگ، شب پلنگ، بغض ناجور یک نئاندرتال، سیاق بندگی دلام، پشت سر آتش، برف سودابه، دارکوب قلب شلوغ، اضطرار مرگ، زن بلور، زن گلایه، گلوی خراش ..» طالبی شاعر ترکيبسازی نیست. شعر او پر از شور و حرکت و تپش حسی عاشقانه است. عاشقانههای طالبی شخصی نیست عمدتا اجتماعی است. در شعرهای طالبی مسائل روانی نیز دیده میشود به خصوص حالات مبهم رؤیای شاعری که نگران حوادث روزگار خويش است. او هرجا را ویران و گله را در محاصره اشرار میبیند: «این گله همچنان تحت محاصره چوپان/ ما سر میز مذاکره/ ما را رها نکن آبادی یله تا استخوان بگو قلاده تر شویم/ سیل آمد و نشست در خانههای ما/ ای داغ سر بزن انبار کاه را/ یک مور عاقلام یا عنکبوت شر فرقی نمیکند هی سادهتر شویم ...»شاعر در خواب و بیداری است و در خواب و بیداری کابوسهای دهشتناک می بیند. زبان طالبی در این حال، رعشهوار و لغزان و چک چک خشمناک و گاهی غم انگیز میشود. از نگاه من، محبوب طالبی میتواند با هرس کردن حشوها و زوائد، افقهای تازهتری را در زبان و نگاهاش دست یابد و جهان جدیدی را در سرودههایش به وجود بیاورد.