غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


بازخوانی یک گزارش تحلیلی

رضا صادقیان- انتشار گزارش «کالبدشناسی ناآرامی‌های شهریور-مهر 1401» از سوی گروه مطالعات ایران در ماه‌نگار راهبردی دیده‌بان امنیت ملی شماره 126 در این برهه از زمان و در روزگاری که بسیاری از چهره‌های سیاسی سکوت اختیار کرده‌اند، برخی از تحلیل‌ها به دیوار سخت واقعیت برخورد کرده و اساتید دانشگاه به دلایل بسیار حرفی برای بیان کردن ندارند، بسیار مهم است.
در بخش نخست این گزارش و پس از بررسی اعتراض‌های سال‌های گذشته و تفاوت آن با دوره جدید آمده است: به نظر می‌رسد ویژگی‌های دوره جدید اعتراض‌ها از این قرارند: کثرت‌گرا، کلان‌گرا، سایبرپایه، غیرنهادینه، فشرده در زمان وقوع اعتراض‌ها، انتشار سریع کنش جمعی، عدم سازمان‌دهی، نبود نقش رهبری، تاکید بر تغییر بنیادین نظام سیاسی، حمایت حداکثری لایه‌ها و گروه‌های مختلف اجتماعی-سیاسی و پشتیبانی حداکثری از سوی مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی در خارج از کشور. نویسندگان این گزارش در ادامه همین فقره می‌نویسند: در دوره جدید، برخلاف قسمت دهه محوری دسته اول، جزر و مدهای اعتراضی در فواصلی دو یا سه ساله تکرار شده‌اند و ممکن است در آینده نزدیک این فواصل به دو تا سه ماه برسد. این امکان در ناآرامی‌های جدید در شهریور و مهرماه ۱۴۰۱ بسیار بارزتر است، زیرا نیروی پیش‌برنده و پیشگام آن نسل جدید یا متولدین نیمه دوم دهه هفتاد و دهه هشتاد شمسی هستند که اکنون آغاز دوره سوژگی خود در عرصه اجتماع را تجربه می‌کنند و مسئله اصلی آن‌ها اشکال نوین سبک زندگی و امکان بازنمایی آن در عرصه عمومی است.
مسئله مهم در فهم پدیده اعتراضات جدید، اکتفا نکردن به یک بخش از جامعه و چیدمان بخش‌های متفاوت و گوناگون از جامعه ایران امروز است. وقتی در همین گزارش آورده می‌شود که اعتراض‌های جدید با «حمایت حداکثری لایه‌ها و گروه‌های مختلف اجتماعی-سیاسی» در حال  ظهور در جامعه است و متذکر می‌گردد که نسبت به این تغییرات اجتماعی مراکزی برای فهم این مسائل و ارایه راه حل عملی وجود ندارد، حکایت متکثر بودن و هم‌افزایی نیروهای متفاوت در اعتراض‌ها را بازتاب می‌دهد و از سویی دیگر برای مرتبه‌ای دیگر نویسندگان در گزارش تکرار می‌کنند که فهم پدیده‌های اجتماعی برای آنکه به مسئله، بحران و ابرچالش تبدیل نشوند نیازمند پاسخ داده شدن از سوی صاحبان قدرت هستند. حل دشواره‌های هیچ جامعه‌ای بدون فهم دقیق و شناخت لایه‌های زیرین جامعه امکان‌پذیر نخواهد شد، به عبارتی مشکلات امروز جامعه ایران ریشه در گذشته نه چندان دور و حتی تاریخی دارد که بدون درک آن شرایط و طی کردن مسیر برای حل معضلات آن راهی دیگر یافت نمی‌شود.
گزارش با تمرکز به خواسته‌های نسل جدید و برداشت آنان از شیوه حکم‌رانی می‌نویسد: این نسل محزون است و احساس می‌کنند در معرض فشار و تبعیض بروکراسی ناکارآمد قرار گرفته است، در عین حال اعتقاد اندکی به ایدئولوژی‌های سیاسی موجود دارد. نسل محزون در دوران کوتاه و گذرای ۱۵ تا ۲۰ سال اخیر شکل گرفته است. آن‌ها شاهد یا تجربه اندکی از معنویت، وجدان عمومی، عدالت اجتماعی یا حتی استقلال ملی دارند که در سال‌های نخست جمهوری اسلامی بخشی از فرهنگ عمومی بود. این گروه نسلی تصورش از حاکمیت نهادی است که گردهم‌آیی موسیقی را لغو کند، دستورالعمل‌های اجباری را وضع و فعالیت‌های فرهنگی و تفریحی را ممنوع می‌کند. 
تا اینجای گزارش نسبتا مشخص است بخشی از جامعه به ساختار قدرت از کدامین دریچه نگاه می‌کند، بنابراین صرف فروکاست اعتراض‌های امروز به لج‌بازی، مشروب خوردن با قمقمه، طرفداران هرزه‌گی، مدافعان فحشا و... نه تنها امکان درک شرایط حال را امکان‌پذیر نخواهد کرد، بلکه بخش‌های دیگر جامعه و خصوصا قشر خاکستری که همچنان به زندگی روزمره می‌پردازند و با اعتراض‌های همراهی نکرده‌اند، را به واکنش وامی‌دارد.

در ادامه فقره فوق این گزارش آمده است: آن‌ها (جوانان) دولت را ناکارآمد و ناتوان در اداره کشور شناخته و این تصویر به واسطه اخبار هر روزه در مورد کمبود آب، زوال اقلیمی، آلودگی هوا و دیگر آسیب‌های اجتماعی همچون اعتیاد، کودکان خیابانی و غیره تقویت شده است. ناآرامی‌های اخیر را بهتر است به عنوان ظهور نسلی فهمید که اعضای آن به طور کامل نسبت به الگوی حکمرانی موجود بیگانه هستند.
نتیجه‌گیری این گزارش از سایر بخش‌های آن مهم‌تر است. تهیه کنندگان در بخش ارایه راه‌کارها سه مسیر را برای حل اعتراضات و رفتن به سوی آرامش در کشور اشاره کرده‌اند، یک: تقویت رویکرد علمی و تخصصی در حوزه شناختی. دو: تشکیل اتاق فکری ارتباط‌گیری با نخبگان. سوم: تکوین دولت سرمایه‌گذار اجتماعی-فرهنگی. 
به نظر می‌رسد رویکرد اول و دوم این راه‌کار به نتیجه مشخصی منجر نشود، چرا که بیش از آنکه به سوی جامعه و تغییرات پیوسته آن دقت کند، در اندیشه تجمیع نخبگان برای حل دشواره‌ها است.
 همچنین در بخش مرتبط با تشکیل اتاق فکری ارتباط‌گیری با نخبگان، این دیدگاه همانند سایر دیدگاه‌هایی است که باور دارند با برگزاری نشست‌های هم‌فکری و هم‌اندیشی امکان فهم مسائل جامعه را پیدا می‌کنند. 
حداقل آن‌که تجربه سال‌های گذشته و حتی امروز در سازمان‌های نزدیک به ساختار دولت و بخش‌های دیگر نشان از آن دارد که حاضرین در این جلسات غرق شده و بعضا سخنان و راه‌کارهایی را درباره مسائل بدیهی به مسئولان امر توصیه می‌کنند که به غیر از تحمیل هزینه با سایر ارکان‌های قدرت، حامل آورده‌ای مفید نیست. البته دور از ذهن نخواهد بود که این نشست‌ها شکل بگیرد و توصیه‌های عملی نیز از سوی حلقه‌های فکری ارایه گردد، اما در پیچ و خم سازمانی از معنا تهی و بعضا به بایگانی راکد ارجاع داده شوند!
 اما راه حل سوم جالب توجه است. نوشته‌اند: مجموعه معضلات جامعه ایرانی نشان می‌دهد نقش بهینه دولت در چارچوب مدیریت اجتماعی اعتراضات خیابانی سرمایه‌گذاری اجتماعی- فرهنگی است. 
به بیان دیگر دولت مطلوب در این زمینه را می‌توان دولت سرمایه‌گذار اجتماعی- فرهنگی دانست. بدیهی است که مدیریت منازعه با غرب و برقراری آرامش در روابط خارجی در راستای رفع تحریم‌ها، مقدمه و پیش‌شرط تکوین چنین دولتی است.
بدیهی است بنیان راه‌حل این فقره از گزارش ریشه در مسئله اقتصاد دارد، چرا که مدیریت منازعه با غرب، برقراری آرامش در روابط خارجی و رفع تحریم‌ها لاجرم فضای تنفس اقتصادی را برای شهروندان ممکن می‌کند، به عبارتی با دست یازیدن به اقتصاد امکان حل برخی دشواره‌های اجتماعی و فرهنگی میسر می‌گردد. 
نکته جالب توجه در این گزارش و با توجه به تاکیدی که روی نسل جوان و خواسته‌های فرهنگی آنان دارد در نهایت امر به این نتیجه می‌رسد که امکان برقراری آرامش در جامعه به غیر از اصلاحات اقتصادی، روابط خارجی و شکل گرفتن یک دولت قوی و کارآمد محقق نخواهد شد.