تأثیر بحرانهای اجتماعی بر خانواده
علی نوری- بحرانهای اجتماعی در شرایطی رخ میدهد که ساختارها و نهادهای اصلی جامعه دچار بیکارکردی یا کژکارکردی شده و نتوانند در ارتباط با هم نیازهای اعضای جامعه را برآورده کنند. به عبارتی؛ جامعه دچار عدم تعادل شده و برآورده نشدن نیازهای مختلف افراد جامعه، آنها را دچار تنش کرده است. در هر جامعهای نهادهای اصلی شامل اقتصاد، خانواده، آموزش، حکومت و دین برآورنده اساسیترین نیازها هستند. در دنیای معاصر و به دلیل گسترش حیرتانگیز وسایل ارتباطی، عامل مهمی به نام روابط بینالملل بر عملکرد نهادهای فوق تأثیر به سزایی دارد.یعنی؛ نمیتوان صرفاً به برنامهریزی داخلی جهت رفع نیازهای یک جامعه اکتفا کرد بلکه معادلات جهانی و روابط بینالملل را باید به عنوان یک عامل تأثیرگذار در تعامل با هر یک از نهادهای فوق به شمار آورد.
واقعیت این است که نظام سیاسی با عملکرد نامناسب در عرصه تعاملات بینالمللی، زمینه بروز بحران اقتصادی را فراهم آورده است. در کنار تحریمها که حاصل نوع عملکرد حکومت در دهههای اخیر است، فساد مالی و اداری گسترده و عدم پایبندی به شایستهسالاری در تصدی مناصب مهم دولتی، سبب ایجاد رکود اقتصادی همراه با تورم ویرانگر شده است. حاصل این وضعیت، فقر و کوچک شدن سفره آحاد مردم، بهویژه در یک دهه اخیر بوده است. بنابراین، بحران امروز جامعه ما، منشأ اقتصادی دارد. شرط اول حل یک بحران، پذیرش آن است؛ باید مسئولان پیش از هر اقدامی بپذیرند که اقتصاد ایران دچار مسأله حاد شده است و عملکرد سایر نهادها مانند خانواده، دین و آموزش را تحتالشعاع قرارداده است. بهتبع شرایط نامناسب اقتصادی، خانوادهها در تأمین نیازهای اساسی خود مانند مسکن، خوراک، پوشاک، مسافرت و ... دچار مشکل شدهاند. حکومت با امکاناتی که در حوزههای مختلف تأمین منابع در اختیار دارد میتواند به توانمندسازی خانوادهها کمک کند. اگر خانواده بیپناه رها شود، بسیاری از کارکردهای اجتماعی و فردی مختل خواهد شد. پیشنهاد این است که حکومت اجازه دهد در وهله اول، حوزه عمومی فعال شود. حوزه عمومی همان عرصه فعالیت سازمانهای مردمنهاد و غیردولتی است که به صورت حرفهای میتوانند به فعالیت در عرصههای مختلف اجتماعی، فرهنگی و آموزشی وارد شوند. حکومت قبول کند هر فرد یا مجموعهای که با دغدغه مشخص در حوزهای خاص فعالیت میکند لزوماً رقیب او یا جاسوس خارجیان نیست.در جوامع امروزی، تنها راه رفع اصولی نیازهای مردم، میدان دادن به سازمانهای مردم نهاد است. خانواده در ایران دیرپاترین و مؤثرترین نهاد اجتماعی است که علاوه بر تولید نسل وظیفه مهم تربیت نسل و آماده کردن نسلهای جدید برای ورود به جامعه را برعهده دارد. حال که خانواده این خدمات را رایگان در اختیار جامعه قرار میدهد، شایسته نیست حکومتی که در این زمینه کمترین کمک ها را در زمینه تحصیل و هزینههای پرورش فرزندان در اختیار خانوادهها قرار میدهد، با ایجاد بحرانهای اقتصادی و اجتماعی، به دشواریهای خانوادهها بیفزاید. اقدام ضروری دیگر، ایجاد شرایط مناسب برای طرح مسائل خانوادهها در یک محیط آزاد و امن است. یعنی از دریچه ذهن اعضای خانواده ها به مسائل آنها بیندیشیم و بپرسیم آنها چه مشکلاتی دارند. شناخت مسائل خانوادهها که زمینهای برای ارائه راهکار مناسب جهت حل آنهاست، نیازمند تعریف سازوکار مشخص جهت گفتوگو با آنهاست. به نظر میرسد ایجاد این سازوکار از طریق دعوت فعالان و متخصصان این حوزه برای فعالیت بدون دغدغه و مستمر به عنوان سازمانهای مردمنهاد عرصه خانواده امکانپذیر است.