مجازستان
دختر رفیقم ۷سالشه معلمشون گفته از جمع خانوادگی نقاشی بکشید بیارید. واسه اینکه نقاشی نکشه برگشته گفته من خانواده ندارم بچه طلاقم، به بابا مامانش کارد میزدی خونشون درنمیاومد ...
(محسن کاظمی)
تو پاییز عکس با پارتنرش میذاره، تو زمستون عکس از اسکی رفتناش میذاره، تو بهار از مسافرتهای خارجیش عکس میذاره، تو تابستون کنار استخر عکس میذاره، بعد میاد واسه ما ناله میکنه. کاش بفهمم تو یکی دقیقا مشکلت چیه
(پامکین)
اون موقع که گفت: آنه! تکرار غریبانهی روزهایت چگونه گذشت، فقط باید میگفت شخمی.
(آلپا)
میگفت غربت که همیشه تو خارج از ایران نیس، یهوقتا گیر میکنی وسط یهسری که همزبونت هستن ولی حرفشونو نمیفهمی، عجیب حس غریب بودن میکنی.
(وایت الف)