غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


تکراری پخش تولیدات رسانه ملی بیش از تازه‌هایش بیننده دارند

شکست تلویزیون از گذشته‌ی خود

همدلی|   صدا و سیما در سال‌های اخیر کوشیده برخی از رفتارهای غول‌های رسانه‌ای جهان را تقلید کند و حداقل در ظاهر نشان دهد برای مخاطب اهمیت قائل است. یکی از این تصمیمات به انتشار نظرسنجی‌های ماهانه و فصلی برمی‌گردد که میزان استقبال و رضایت مخاطبان از برنامه‌های تلویزیونی را روایت می‌کند. البته در حالی که نیمی از فصل پاییز سال 1401 گذشته، هنوز نتیجه جدیدترین نظرسنجی در خصوص برنامه‌های رسانه ملی منتشر نشده است. آخرین باری که سازمان صدا و سیما آمار و ارقام مربوط به نتایج نظرسنجی از مخاطبان را منتشر کرد به نیمه تابستان برمی‌گردد.
در نظرسنجی اول؛ «عصر جدید ۳»، «خندوانه» و «دورهمی» رتبه‌های برتر را به خود اختصاص دادند که با توجه به حوادث اخیر کشور و موضع‌گیری‌های فعال یا منفعلانه مجریان این برنامه‌ها، حالا اثری از آنها نیست. در نظرسنجی دوم هم سریال‌های «برف بی‌صدا می‌بارد»، «مستوران» و «وضعیت زرد» به ترتیب رتبه‌های برتر را تصاحب کردند.
نیمه مردادماه، روابط عمومی رسانه ملی اعلام کرد: «نتایج نظرسنجی مرکز تحقیقات صداوسیما نشان می‌دهد از میان سریال‌های جدید پخش شده در نیمه دوم تیر ۱۴۰۱، سریال «برف بی‌صدا می‌بارد» (فصل دوم) از شبکه سه با ۳۶.۱ درصد مخاطب، پربیننده‌تر از سایر سریال‌ها بوده است. البته این نظرسنجی فقط به آمار مخاطبان بسنده نکرده و فاکتور رضایت را هم در نظر دارد، این سریال رضایت ۸۱.۷ درصدی بینندگان را در حد «زیاد» کسب کرده که نشان از رضایت بالای مخاطبان این سریال از تماشای آن دارد».
همین نظرسنجی نیز در صورت صحت از شکست سنگینی حکایت دارد که البته در فضای غیررقابتی و یکه‌تازی رسانه انحصاری صدا و سیما چندان به چشم نمی‌آید. از یک سو باید به این نکته اشاره کرد که تولیدات پرتعداد تلویزیون که با بودجه عمومی و به اصطلاح بیت‌المال ساخته می‌شود در جذب حتی 30 درصد مخاطب ناکام مانده است. ماجرا وقتی بغرنج‌تر می‌شود که شبکه‌های تلویزیونی ایران به صورت رایگان در اختیار مردم سراسر کشور قرار دارند و تلویزیون‌های موسوم به کابلی مانند «نتفلیکس» و «اچ‌بی‌او» در ازای دریافت پول از کاربران، رکوردهای خیره‌کننده میلیونی در جذب بیننده ثبت می‌کنند.
نکته مهم دیگر اینکه آمار بیننده 30 درصدی برای شبکه‌های بزرگ دنیا، شکستی سهمگین تلقی شده و چنین مجموعه‌ای به طور قطع به آرشیو رفته و برای فصول بعد تمدید نمی‌شود، اما در ایران چنین سریالی پربیننده‌ترین اثر تلویزیون به شمار می‌رود!
در جدیدترین اتفاق، مشخص شده میان تعداد شبکه‌های دورقمی تلویزیون، شبکه‌ای در رتبه دوم و بالاتر از دیگر شبکه‌ها قرار گرفته که صرفا به پخش آثار تکراری پرداخته و در واقع هیچ تولیدی نداشته و فقط به بازپخش آثار قدیمی اختصاص دارد! در شرایطی که نتایج نظرسنجی‌های اخیر رسما رسانه‌ای نشده، گزارش‌های غیررسمی حاکی از رتبه‌بندی شبکه‌ها به صورت «شبکه سه»، «آی فیلم» و «شبکه خبر» است؛ نتایجی که می‌تواند حاوی پیامی جدی برای تلویزیون باشد.
چنانکه ایسنا نوشته استقبال مخاطبان از سریال‌های تکراری که ساعت‌های قابل توجهی از آنتن را به خود اختصاص می‌دهند، از یک سو گذشته‌ نه چندان دور تلویزیون را به رخ می‌کشد و از سویی دیگر، گویای بضاعت فعلی این رسانه است.
در سال‌های اخیر آنچه پس از برنامه‌های برند و پرمخاطبی چون «عصرجدید»، «خندوانه»، «دورهمی» مخاطب را به تلویزیون بند کرده، سریال‌های قدیمی و خاطره‌انگیز به ویژه آثار طنز سال‌های نه چندان دور تلویزیون بود و اکنون در غیاب برنامه‌های محبوب، به نظر می‌رسد سریال‌های تکراری چندبار پخش‌شده، تنها دستاویز تلویزیون برای جذب مخاطب باشد.
البته پخش چندین باره سریال‌های تکراری، روندی است که از سوی برخی مورد تأیید و از سوی خیلی‌ها نیز مورد انتقاد است. منتقدان معتقدند هرچند پخش سریال‌های تکراری به خاطر حس نوستالژیکی که به مخاطب می‌دهد، درصد قابل توجهی از مخاطبان تلویزیون را راضی و خشنود می‌کند اما این روند نباید تا جایی پیش برود که مخاطب، سریال‌های تکراری را به تولیدات جدید تلویزیون ترجیح دهد و تلویزیون نیز با تکیه بر آثار محبوب قدیمی‌اش از زیر بار ساخت آثار جدید مخاطب‌پسند شانه خالی کند.
تلویزیون در مقطعی زیر سایه هنرمندان مجرب و کارکشته در حوزه‌های مختلف، یکه‌تاز رسانه‌ها بود و در همه خانه‌ها حرف اول را می‌زد اما در حال حاضر نه تنها رسانه‌های جدید و رنگارنگ عرصه را بر تلویزیون تنگ کرده‌اند بلکه خود این رسانه نیز با اتخاذ سیاست‌هایی قابل تأمل، فضا را برای پیشروی این رسانه‌ها بازتر کرده است.
به طور مثال بازپخش چندین باره سریال‌هایی مانند «مختارنامه» و «افسانه جومونگ» دستمایه شوخی کاربران فضای مجازی بوده و تصاویر و ویدئوهای طنزآمیز بسیار زیادی از آنها ساخته و پخش شده است. مدیران صداوسیما و برخی از هنرمندان، مشکلات مالی و کمبود بودجه را یکی از مهمترین عوامل از دست رفتن مخاطبان تلویزیون در سال‌های اخیر دانسته‌اند اما با این وجود بسیاری از هنرمندان و سریال‌سازان نیز سیاست‌های تلویزیون از جمله محدودیت‌ها و نظارت‌های زیادی که بر آثار تولیدی اعمال می‌شود را عامل مهم فاصله مخاطبان از تلویزیون می‌دانند. به طور مثال دیگر نه در عرصه طنز خبری از مهران مدیری و رضا عطاران است و نه در عرصه جدی، کارگردان‌هایی مثل حسن فتحی و محمدرضا هنرمند حاضر به همکاری با صداوسیما هستند؛ در چنین شرایطی چند نام محدود مانند بهرنگ توفیقی برای تلویزیون مانده‌اند که با استفاده از داستان‌ها و بازیگرانی مشابه، مدام روایتی را تکرار می‌کند.
علیرضا خمسه، بازیگر مجموعه‌های «هتل پیاده‌رو»، «دارا و ندار» و «مرد هزارچهره» درباره سریال‌های سال‌های اخیر تلویزیون می‌گوید: «به نظرم سریال‌هایی که در سال‌های قبل بازی می‌کردم نسبت به الان پرمحتواتر بود. در حال حاضر اغلب کارهایی که می‌بینیم، نمی‌دانم به خاطر نظارت شدیدی است که روی محتوای کارها اعمال می‌شود و یا مسئله دیگر اما متأسفانه از کیفیت خالی شده‌اند. یکی از مهمترین ویژگی‌های هر کار کمدی این است که رویکرد انتقادی داشته باشد. اگر این رویکرد را از کمدی بگیریم، در واقع لطیفه‌گویی و کار کم‌ارزشی می‌شود که اسمش کمدی واقعی نیست. کمدی واقعی حتما باید نگاه‌های اجتماعی و رویکرد انتقادی داشته باشد که متأسفانه الان تلویزیون این رویکرد را خیلی نمی‌پسندد، به همین علت است که کارهای کمدی‌اش دچار ضعف محتوایی شده‌اند».
او درباره اینکه چرا سریالی مثل «پایتخت» پس از سال‌ها باز هم مخاطب دارد؟ خاطرنشان می‌کند: «پایتخت شخصیت‌های دوست‌داشتنی داشت. متأسفانه رویکرد انتقادی نسبت به رفتارهای اجتماعی، خانوادگی و فردی در سریال‌های حال حاضر طنز وجود ندارد و عرصه کمدی‌سازی از حضور آدم‌های باتجربه و خوش‌فکر خالی شده است. ما در کارهایی که در تلویزیون می‌بینیم، کمتر نام‌های صاحب تجربه را پیدا می‌کنیم و باید بگردیم تا ببینیم نویسنده و کارگردان کیست. مردم واقعا گناه دارند، از کار روزمره و مسائل مختلف خسته به منزل می‌آیند و حالا می‌خواهند پای تلویزیون بنشینند تا خستگی‌شان رفع شود ولی کارهای قابل توجهی به آن‌ها ارائه نمی‌شود. در حقیقت با تماشای سریال‌های قدیمی یک نوع گذشته‌گرایی برایشان به وجود می‌آید که به نظرم این گذشته‌گرایی، نشان از افول تولیدات صداوسیماست».
در سال‌های اخیر تلویزیون به شکلی افراطی به سمت ساخت سریال‌هایی با محورهای سیاسی و امنیتی رفته که از آن جمله می‌توان به «گاندو»، «خانه امن» و «سرجوخه» اشاره کرد. سید جواد هاشمی، بازیگر و کارگردانی که منتسب به جریان نزدیک به مدیران صداوسیما شناخته می‌شود، با تأکید بر اینکه «من به عنوان فرزند صداوسیما باید این توصیه و انتقاد را داشته باشم، چون بقیه که این کار را نمی‌کنند»، در توضیح انتقاد خود می‌گوید: «تلویزیون تا وقتی مدیران سیاسی و مدیران غیرهنری داشته باشد که چندان فضاهای فرهنگی-هنری را درک نمی‌کنند، دچار معضل و مشکل خواهد بود».
او با تقسیم سریال‌های تلویزیونی به سه گروه تاریخی، اجتماعی و سیاسی توضیح می‌دهد: «دسته اول سریال‌های تاریخی‌اند که اغلب فاخر هستند. دسته دوم سریال‌های اجتماعی که می‌توانند همه گونه‌های موضوعی را در خود جای دهند و سوم سریال‌های سیاسی؛ به نظر می‌آید تلویزیون در حال حاضر غرق در ساخت سریال‌های سیاسی شده و این اصلا شایسته مردم نیست. مردم ما به اندازه کافی سیاسی هستند، پس بهتر است حول محور موضوعات اجتماعی، سریال ساخته شود. اگر قرار است به تلویزیون پول تزریق شود و باز هم به سمت ساخت سریال‌های سیاسی برود، به نظر من، بیننده آنچنانی نخواهد داشت. مردم بیشتر به دنبال مفاهیم اخلاقی و اجتماعی هستند».