غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


نیما چگونه شعر فارسی را نو کرد؟

از سرزنش‌های عالیه‌خانم تا انقلاب در ادبیات ایران

 همدلی - علی اسفندیاری که به نیما یوشیج شاعر در بین مردم شهرت دارد، پایه‌گذار سبک نوینی در شعر و ادبیات فارسی است و او را پدر شعر نو فارسی می‌نامند. او در ۲۱آبان سال ۱۲۷۶ در یوش مازندران به دنیا آمد و بعد از سال‌ها به یکی از شعرای معروف ایرانی تبدیل شد. او که برای ادامه تحصیل به تهران آمده بود در مدرسه فرانسویان مشغول به درس خواندن شد و با توجه به فضای آن روز کشور که حال و هوای مشروطه را داشت خیلی زود با سیاست و احوال اجتماعی دوران خودش آشنا شد و با علاقه‌ای که به نظام وفا؛ معلم ادبیاتش داشت دل به کار شاعری داد و او هم نیما را در این راه تشویق کرد و یاری داد. شاعر بیقرار و متفاوت آن روزگار اگر چه در ابتدای کار به شیوه قدما و همعصرانش شعر گفتن را با کلاسیکسرایی آغاز کرد اما خیلی زود از این شیوه دست کشید و راهی نو را در شعر برگزید که در نهایت منجر به انقلاب در سنت دیرینه و قدرتمند شعر فارسی شد. نیما که همه توان و وقتش را وسواس‌گونه صرف کار شاعری کرده بود با این حال در زندگی اما کمیتش لنگ بود و همین سبب شده بود با عالیه خانم، همسرش که همراه و پشتیبانش در اداره امور خانه و بیرون از خانه بود به مشکل بخورد و عالیه او را سرزنش می‌کرد که زندگیاش را تعطیل کرده و به شاعری که هیچ درآمدی ندارد، پرداخته است. نیما اما با این همه و با توجه به هجمه‌هایی که از طرف طرفداران متعصب شعر فارسی و فضلا و ادبای شناخته شده به او می‌شد به دلیل ایمانی که در خودش سراغ داشت و توانایی انجام این کار بزرگ، از پا ننشست. جان شیدای او باعث موفقیت در این راه شد و به همین واسطه جمعی از جوانان نوجوی آن سال‌ها به اشعار او علاقمند شدند و باب مراوده با او را -که بد قلق و دیرجوش بود- باز کردند و همان جوانان شدند پیشگامان شعر مدرن فارسی. 
او با مجموعه افسانه که مانیفست شعر نو فارسی بود در فضای راکد شعر ایران، انقلابی به پا کرد و آگاهانه تمام بنیادها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید. شعر نو عنوانی بود که خود نیما بر هنر خویش نهاده بود. تمام جریان‌های اصلی شعر معاصر فارسی وامدار این انقلاب و تحولی هستند که نیما نوآور آن بود. ادامه کار شاعر انقلابی با دو شعر «ققنوس» و «غراب» آغاز شد و او این دو شعر را در مجله‌ی «موسیقی» منتشر کرد. همچنین شعرهایی مثل «صدای چنگ»، «قو»، «شمع کرجی» و «فضای بیچون» و آثاری چون «گل مهتاب»، «ققنوس»، «مرغ غم»، «پریان»، «عنکبوت رنگ» و «خنده سرد» در نشریه‌های مختلفی چاپ شد. شعر نوی نیما به تاکید خودش بیش از همه درد مردم را بازگو می‌کرد و به زندگی آن‌ها می‌پرداخت. می‌شود به جرات گفت که تفاوت اصلی شعر نو با کلاسیک همین پرداختن به جزئیات زندگی مردم و از زبان آنها حرف زدن است، موضوعی که در شعر کلاسیک به شکل جزییاش غایب بود و حتی کلیاتی ازین دست هم فقط به موضوعات ازلی و ابدی مثل مرگ و عشق و امثال اشاره داشتند. نیما شعر را به قول اغلب دوستدارانش از آسمان به زمین آورد و با در دسترس‌ترین اشیا و مصالح اشعارش را در قالبی نو به جامعه ارایه کرد. زندگی تقریبا آشفته او گواهی بر این ادعاست و او راهی را که با تلاش بسیار از ابتدا ساخته بود به شاگردان مشتاقش که او را می‌پرستیدند، سپرد.