تحریمهای با معنی
رضا صادقیان - شروع اعتراضها و ادامه یافتن آن باعث شده اهمیت احیای برجام از منظر طرفهای آمریکا و اروپا در حاشیه قرار بگیرد و به جای تمرکز روی متن توافق به سوی وضع تحریمهای بیشتر گام برداشتهاند. بازتاب این رفتار را در بیانیه هفت کشور صنعتی جهان نیز شاهد هستیم.
آقای مرندی، مشاور تیم مذاکره کننده هستهای در آخرین مصاحبه خود با یک رسانهی روسی درباره وضعیت جدید تحریمها گفته است:« آمریکا در حال حاضر سیاست فشار حداکثری را علیه ایران اعمال کرده است، بنابراین وضع تحریمهای جدید بیمعنی خواهد بود.» احتمالا ایشان یادشان هست که در سالهای پس از 1388 و اوج فروش نفت ایران و اطمینانبخشی قاطع ریاست جمهوری وقت مبنی بر اینکه «تحریمها بیاثر است» اما پس از شش ماه و با جهش قیمت دلار و تورم به صورت خیلی مشخص متوجه شدند تحریمها نه تنها اثرگذار خواهد بود، بلکه جان دولت برای انجام فعالیتهای جاری را میگیرد و سفره مردم را بیش از همیشه کوچک خواهد کرد. همان دولت از صدر تا ذیل بعدها متوجه شد هیچ تحریم و قطعنامهای کاغذپاره نیست، بلکه در جای خود بسیار کاغذ بااهمیتی هم خواهد بود.
برخلاف باور آقایان مرندی، جلیلی، برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و...که در همین این سالها بر طبل خنثی بودن تحریمها کوبیدهاند اعمال تحریمها در حوزههای مختلف کشور اثر داشته و دارد. برای درک این مسئله کافی است به نمودارهای اقتصادی در بخشهای مختلف نگاه کنیم. مثلا؛ به نمودار فروش نفت ایران پس از سالهای 1392 بهبعد و خصوصا در زمان امضای تفاهمنامه برجام نگاه کنید؛ میزان صادرات نفت کشور در بازه زمانی کوتاه از 600 هزار بشکه در روز به بیش از دو میلیون بشکه نفت رسید، درآمدهای ارزی کشور با کمترین مشکل به دست بانک مرکزی میرسید. نمودار قیمت دلار از خرداد 1392 تا 1397 گواه این مدعاست، سالهایی که به دلیل فروش نفت و پاسخ دادن به تقاضای ارزی در بازار شاهد رشد قیمت دلار و کاهش ارزش پول ملی نبودهایم. این همه پس از خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریمهای جدید از دست رفت.
طی همین چند روز گذشته و پس از شروع اعتراضها قیمت دلار به بیش از 36 هزار تومان رسیده است، این همه یعنی فقر بیشتر در خانواده ایرانی، خانوادهای که طی یکسال گذشته تورم کمرشکن را از سر گذرانده است و بیم آن میرود که با موج جدید گرانیهای افسار گسیخته نیز روبهرو شود.
مشکل اصلی دولت سیزدهم و تیم مذاکرهکننده هستهای به باور آنان درباره شرایط و زمان ارتباط مستقیم پیدا میکند. آنان فکر میکنند زمان برای خودشان و و طرفهای مذاکره کننده اروپایی و آمریکا تا رسیدن به نتیجه دلخواه متوقف شده است، آنقدر زمان ایستایی دارد که بتوانند با آسودگی تمام امتیازهای بیشتر و بیشتر را (به دلیل دلهره از نقدهای احتمالی دوستان سابقشان) از طرفهای غربی بگیرند و به اصطلاح دست پر به کشور برگردند، اما در دنیای واقعی چنین اتفاقی نخواهد افتاد. همان اندازه که زمستان سرد اروپا از راه نرسید و...
وقتی رابرت مالی در طول جلسه غیررسمی شورای امنیت سازمان ملل پشت سر رئیس جلسه مینشیند و ناچار میشود با صدای تحریمکنندگان ایران و مدافعان همیشگی اعمال محدودیتها همراهی کند، حکایت از تغییر شرایط است.