غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


خودمردم‌پنداری؛ از براندازان تا جناح‌های داخلی

علی کامرانی- متاسفانه این روزها در کشور هر گروه و دسته‌ای خودشان را نماینده مردم دانسته و از زبان مردم و به‌عنوان سخنگوی آنان اظهار نظر می‌کنند وتحلیل ارائه می‌دهند. برخی چهره‌های مدعی هواداری از نظام که ادعا دارند افراد کف خیابان دراقلیت و تعدادی اندکی هستند. این گروه بیشتر «مردم» را همفکر، همراه وحامی خود می‌شمارند. براندازان نه تنها اکثریت، بلکه همه مردم را برانداز و همفکر خود می‌خوانند و حتی برخی از نیروهای دانشگاهی و کنش‌گران سیاسی ـ اجتماعی نیز تحت تاثیر آنان معتقدند که مردم اصلاح هم عبور کرده و فقط به نبودن حکومت می‌اندیشند و همه هم براندازند.  
در سمتی دیگر مدعیان اصلاح‌طلبی هستند که هرگز عملکرد اصلاح‌طلبانه نداشتند و فرصت‌طلبانی در پی منفعت هستند. این گروه نیز «مردم» را پیاده‌نظام سیاسی خود می دانند. این گروه در چند سال اخیر راه رسیدن به قدرت و ثروت را در معامله سیاسی با حاکمیت میی دیدند  که البته چندسالی است نیز در این مسیر شکست خورده اند؛ زیرا حاکمیت به آنان توجهی نکرده است 
به هرحال هرکسی از ظن خودش مردم را همراه و همفکر خودش می‌داند و به نفع خود، روی حضور مردم مانور می‌دهد. درحالی‌که یک تحقیق میدانی جامعه شناختی ساده و یک انتخابات با معیارهای قانونی به راحتی نشان می‌دهد که اکثریت مردم  چه می‌خواهند و از کدام گروه حمایت خواهند کرد و اصولا از گروه‌های موجود حمایت می‌کنند؟ 
مردم ایران نیز همچون تمام مردم جهان، مواضع‌شان نسبت به نظام حاکم متفاوت است. عده ای به هر دلیل فکری، اعتقادی یا از منفعت، طرفدار نظام حاکم‌اند.
عده‌ای منتقد نظام هستند اما به براندازی معتقد نیستند. و عده‌ای نیز اصولا براندازهستند؛ چه کسانی که در دو دهه اخیز به این نتیجه رسیده‌اند و چه کسانی که از اوایل دهه ۶۰ مخالف اصل نظام وحتی برخی‌ به طور بنیادی‌تری مخالف حکومت دینی بوده‌اند.
در این میان عده‌ای نیز خواهان اصلاحات ساختاری هستند. عجیب این که به‌نظر می‌رسد، هواداران کنونی نظام و برخی نهادهای متنفذ در نظام بیشتر با این گروه مخالفت می‌کنند. این دسته که در میان‌شان چهره‌هایی شجاع، استوار، نجیب و پاک‌دست هستند که به آنچه می‌گویند باور قلبی داشته و پشت سخن و رفتارشان اندیشه‌ای به درازنای تاریخ معاصر از مشروطیت تاکنون وجود دارد، و نشان داده اند که اهل معامله و وادادگی نیستند. این دسته کنش‌گرانی باشهامت هستند که سلاح‌شان گفتمان اصیلی است که نهال آن در مشروطه غرس گردید و در جنبش ملی شدن نفت و انقلاب ۵۷ وخرداد ۷۶ و خرداد ۸۸ آبیاری گردید. کسانی که بدون تردید می‌توانند الگویی برای مدعیان اصلاح‌طلبی باشند که تا نشان دهند که شهامت اخلاقی، لازمه فعالیت وکنش‌گری سیاسی ـ اجتماعی است و اگر این عنصر در میانه نباشد، بهتر آن است که از این صحنه دشوار کنار بکشند.