چرا ساخت فیلم و سریال برای کودک افول کردهاست؟
نسلهای خاطرهساز، نسلهای بیخاطره
همدلی| ستاره قاسمی - بچههای متولد دهه 50 و 60 شمسی شاید بیشترین سهم را از خاطرات تلویزیونی و سینمایی بردهاند. پیشتر تلویزیون، کالایی اشرافی به شمار میرفت و در هر خانهای پیدا نمیشد. خانوادهها در خانه یکی از همسایهها جمع میشدند و صبر میکردند لامپ تصویر تلویزیونهای کُمُدی، کمکم نقطه مرکزی را به تصویری بزرگ تبدیل کند. در دهه 50 و 60 تلویزیون عمومیت پیدا کرد و اقشار متوسط و حتی ضعیف نیز توان خریدش را یافتند، بدین ترتیب هم تولیدات روز دنیا دوبله و پخش شد و هم موجی از کارگردانهای جوان و باتجربه دست به کار شدند و آثاری درخشان خلق کردند. در این میان سینمای کودک نیز جایگاهی ویژه داشت و سریالها و فیلمهایی با حضور بازیگران برجسته و ستارههای سینما و تلویزیون ساخته شد که بعد از گذشت دههها همچنان در زمره آثار ماندگار قرار دارد، ولی در سالهای اخیر بهویژه دهه 90 شمسی، سینمای کودک بهشدت افول کرده و به ندرت میتوان اثری را مثال زد که در ارتباط با مخاطب مخصوص به خود توفیق یافته باشد.
آثار کودکانه با مفاهیم بزرگ
در دهههای گذشته مجموعههایی از تلویزیون پخش میشد که هم داستان جذابی داشت و مخاطب را با خود همراه میکرد و هم مفاهیم اخلاقی را در قالب قصههای کودکانه به کودکان انتقال میداد. موارد بسیاری را میتوان ذکر کرد. نمونههای کارتونی، عروسکی و سینمایی مثل «هادی و هدی»، «کلاهقرمزی»، «قصههای تابهتا»، «دزد عروسکها»، «الو الو من جوجوام» و «گربه آوازخوان»؛ تنها تعدادی از آثار درخشان تلویزیونی و سینمایی در حوزه کودک هستند.
هر کدام از این آثار، اسامی بزرگی پشت و جلوی دوربین داشتند. «کلاهقرمزی» که شاید موفقترین شخصیت عروسکی در تاریخ تلویزیون ایران محسوب شود توسط ایرج طهماسب و حمید جبلی خلق شد؛ دو چهرهای که هم تحصیلات آکادمیک و هم تجربه سالها حضور روی صحنه تئاتر و همچنین پرده سینما و قاب تلویزیون را داشتند. «قصههای تابهتا» با محوریت عروسکی به نام «زیزیگولو» نیز به دست مرضیه برومند، یکی از چهرههای شاخص سینمای کودک جان گرفت و به محبوبیتی فراوان دست یافت.
فیلم سینمایی «دزد عروسکها» هم چهرهای به نام محمدرضا هنرمند را در قامت کارگردان در رأس کار میدید که تجربههای موفقی در سینما تلویزیون؛ چه پیش و چه پس از این اثر داشته است. اتفاقاً سینماگرانی مانند ابوالحسن داوودی، کامبوزیا پرتوی و محمدرضا هنرمند، فعالیتهای جدی و پررنگی در سینما برای مخاطب بزرگسال داشتند و در دورهای تصمیم گرفتند اثری نیز در سینمای کودک بسازند؛ همین موضوع سبب حضور بازیگران معروفی مانند اکبر عبدی و آزیتا حاجیان در فیلمهایی مثل «سفر جادویی» و «دزد عروسکها» شد که نقشهای خاطرهانگیز و ماندگاری مانند دو شخصیت «گنجو» و «عجوزه پیر» را رقم زد.
وقتی اسکورسیزی، فیلم کودکانه ساخت
این اتفاق در سینمای هالیوود نیز رخ داده است. به طور مثال مارتین اسکورسیزی، کارگردان برجسته و صاحبسبک سینمای آمریکا در آستانه 70 سالگی، فیلمی به نام «هوگو» درباره پسر بچهای تنها ساخت که رکورددار نامزدی و دریافت جایزه در هشتاد و چهارمین دوره مراسم اسکار لقب گرفت. «هوگو» در ۱۱ رشته نامزد شد و همراه با فیلم «آرتیست» ۵ جایزه دریافت کرد. نکته مهم اینجاست که کارنامه اسکورسیزی سرشار از فیلمهای گانگستری با تصویری عریان از خشونت و همچنین آزادی مطلق برای بیان دیالوگهایی شامل توهین و ناسزا بوده و ساخت فیلمی در ژانر کودک از سوی او عجیب به نظر میرسد.
اسکورسیزی در این ژانر هم درخشید، ولی کارگردانهای ایرانی به دلایل مختلفی در ۲۰ سال گذشته کمتر به سمت ژانر کودک رفته و ترجیح دادهاند آثاری با گیشه تضمینشده یا صرفاً مخاطب بزرگسال بسازند. البته در گذشته سینماگرانی در ایران نیز بودند که برای هر دو گروه سنی، فیلمهایی ارزشمند و قابل تحسین ساختند. امیر نادری، کارگردان بزرگی که فیلمهای ماندگاری مانند «خداخافظ رفیق»، «تنگنا» و «تنگسیر» را در کارنامه داشت، در این میان شاهکاری مانند «سازدهنی» با شخصیت بهیادماندنی «امیرو» را ساخت و در ادامه نیز با آثاری مثل «دونده» توجه جهان را به سینمای ایران جلب کرد.
بحران سوژه و خلاقیت
به نظر میرسد فقر سوژه و خلاقیت در کنار ترس سینماگران و افت فروش سالانه سینمای ایران، مهمترین دلایل افول و کاهش تولید آثار در ژانر کودک باشد. البته در گذشته فیلمهایی برای این گروه سنی ساخته شده که در جمع پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران جای گرفته است. «کلاهقرمزی و پسرخاله» در سال ۱۳۷۳ به فروش 418 میلیون تومان رسید. این اثر با در نظر گرفتن تورم، سومین فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران محسوب میشود و با تبدیل به قیمتهای سال 1400، رقم شگفتانگیز 50 میلیارد تومان را به دست میدهد.
فیلم «دینامیت» که سال گذشته اکران شده و فیلم «انفرادی» که در سال جاری روی پرده رفته و دو فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران محسوب میشوند، بعد از گذشت نزدیک به دو دهه از ساخت «کلاهقرمزی و پسرخاله» به رقم فروش ۵۸ و ۵۷ میلیارد تومان رسیدهاند، این در حالی است که قیمت بلیت سینما در سال ۱۳۷۳ تنها ۵۰ تومان بوده و در حال حاضر ۴۵ هزار تومان قیمت دارد، یعنی قیمت بلیت سینما رشد 900 برابری داشته و فیلم «کلاهقرمزی و پسرخاله» با بلیت ۵۰ تومانی به چنین رکوردی دست یافت.
در سالهای اخیر چهرههایی مانند طهماسب، عطای تلویزیون و سینما را به لقایش بخشیدهاند و راهی شبکه نمایش خانگی شدهاند تا با دستی بازتر و ممیزیها و سانسورهای کمتر به تولید آثار در ژانر کودک ادامه دهند. مرضیه برومند نیز بعد از سالها و خلق جاودانههایی مثل «مدرسه موشها» و «خونه مادربزرگه» با اثری به نام «شهرک کلیله و دمنه» برگشته که هرچند با ممیزیها و سنگاندازیهایی روبرو شده، اما در مجموع او و طهماسب به دو دلیل عمده نتوانستهاند نظر بخش قابل توجهی از کودکان نسل جدید را جلب کنند.
«مهمونی» اثر جدید طهماسب مانند مجموعههای نوروزی «کلاهقرمزی» در دهه 90، بزرگسالان را مخاطب قرار داده و در واقع از عروسکها برای بیان معضلات اجتماعی بهره برده است؛ پیامهایی که شاید برای کودک قابل درک نباشد. دوم اینکه آنها دیگر جوان نیستند و به نظر میرسد در برقراری ارتباط با نسل جدید به مشکلات جدی برخورد کردهاند؛ نسلی که تفاوتهایی عمیق و بنیادین با نسلهای گذشته دارد. سال ۱۳۹۸ معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده از تغییر نسل به فاصله زمانی هر ۵ سال خبر داد، در حالی که قبلاً هر ۳۰ سال یکبار نسل تغییر میکرد.
در سالهای اخیر سینماگران انگشتشماری مانند حسین قناعت، امیر داسارگر و سید جواد هاشمی به تولید آثار سینمایی در ژانر کودک پرداختهاند. به طور مثال فیلم «منطقه پرواز ممنوع» در سال ۹۸ با استقبال نسبی روبرو شد یا سهگانه «پیشونیسفید» به کارگردانی سید جواد هاشمی توانست تا حدی مورد توجه کودکان قرار بگیرد، اما همین کارگردان مردادماه سال جاری در اظهارنظری اعلام کرد: «برای زنده شدن جسد سینمای کودک باید اتفاقهایی تازه رخ دهد».