غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


68 سال پس از مرتضی کیوان؛

چگونه یک منتقد ادبی اعدام شد؟

 مرتضی کیوان، متولد سال ۱۳۰۰ در اصفهان، شاعر، منتقد ادبی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی، همسر پوری سلطانی و پایه‌گذار انجمن ادبی شمع سوخته بوده است. کیوان پس از کودتای ۲۸مرداد درحالی که سه ‌نظامی حزب توده را در خانه خود پنهان کرده بود، دستگیر شد و در ۲۷مهرماه ۱۳۳۳، یعنی ۶۸سال پیش، در زندان قصر تهران تیرباران شد که احمد شاملو در سوگ او می‌نویسد: «سال بد/ سال بد/سال اشک/سال شک/ سال روزهای دراز و استقامت‌های کم/سالی که غرور گدایی کرد/سال پست/سال درد/سال عزا/سال اشک پوری/ سال خون مرتضا.»
سیدمحمد طباطبایی که پیش‌تر کتابی با عنوان «هفت نامه به مرتضی کیوان» منتشر کرده است، درباره این چهره که گفته می‌شود با وجود سن کم خود، بر روند ادبیات معاصر ایران تاثیر داشته است، می‌گوید:«به باور من مرتضی کیوان برخلاف آنچه که در جامعه معرفی شده، بیش از آن‌که فعال سیاسی باشد (چون با این عنوان در سال ۱۳۳۳ در دولت پهلوی دوم اعدام می‌شود)، یک چهره ادبی است. اگر به زندگی او نگاه کنیم، بیش از آن‌که فعالیت سیاسی داشته باشد، فعالیت ادبی داشته، البته حتما گرایش سیاسی داشته است. مثلا به «سایه» (امیرهوشنگ ابتهاج) ، «توده‌ای» می‌گفتند اما خود او می‌گوید، هیچ‌گاه عضو حزب توده نبودم اما تفکرات آن‌ها را  قبول دارم. در نگاه من، مرتضی کیوان ، همین است. نمی‌شود گفت فعال سیاسی بوده است.»
طباطبایی در ادامه درباره زندگی‌نامه کیوان به صورت مختصر بیان می‌کند:«مرتضی کیوان در اصفهان زاده می‌شود و رشد می‌کند. در ۱۶سالگی پدرش را از دست می‌دهد و سرپرستی خانواده‌اش را برعهده می‌گیرد. بعد هم در ساختار دولتی مشغول به کار می‌شود و به همدان می‌رود. همان‌جا به خاطر نوشته‌هایش دچار  مشکل شده و دستگیر می‌شود، مدتی را هم در زندان می‌گذراند. هرچند این زمان، بلندمدت نبوده اما تنهایی به او سخت می‌گذرد؛ زیرا مرتضی کیوان آدم تنهایی نبوده و همیشه از تنهایی بیزار بوده است. کیوان بعد به تهران می‌آید. آن‌زمان  گعده‌ معروف‌شان را داشتند که مرتضی کیوان، سایه، احمد شاملو، سیاوش کسرایی و پوری سلطانی پایه‌های اصلی این‌ جمع بودند. کیوان نامه نوشتن را دوست داشت و حتی شعرهای شاملو در قالب نامه نقد می‌کرد و به او می‌داد. آخرین نامه‌اش را سه ساعت قبل از اعدام به پوری سلطانی می‌نویسد. او در آن نامه که سه ساعت قبل از اعدام و هنگام آماده شدن برای مرگ نوشته، چنان محکم و استوار بوده که حتی یک خط‌خوردگی ندارد. او در این نامه می‌نویسد: «زن عزیزم! یادت باشد که عمو تیغ‌تیغی تو، راه را تا به آخر طی کرد.»  پوری می‌گوید این جمله باعث شد که من استوار باشم و پایمردی کنم. به نظرم نامه آخر او می‌تواند بهترین نامه کیوان باشد. زندگی او با پوری سلطانی بیش از چهار ماه طول نکشید و همسرش تا سال‌های پایانی عمرش هر سال با جمعی از دوستان کیوان یاد او را گرامی می‌داشت.»