فوبیای سوریه شدن ایران بی مورد است
محمدرضا چمننژادیان- در سالهای اخیر همواره یکی از مواردی که همواره برای مقابله با معترضان به وضعیت موجود استفاده میشد احتمال «سوری شدن ایران» و تجزیه کشور در صورت اقدام به اعتراض بوده است. در هفتههای اخیر پس از بروز ناآرامیها این موضع بیشتر از قبل تکرار شد. از جمله اخیر حجهالاسلام شهریاری دبیر مجمع تقریب مذاهب در مصاحبه ای این گونه سخن گفتند:« ورود ارتش و کشتار شهروندان موجب شد تا بخشی از ارتش سوریه در مقابل بخش دیگری از ارتش قرار گیرد و به کمک کشورهای سرسپرده منطقه و گروههای تکفیری، جنگ داخلی در این کشور را پدید آوردند. در سال ۲۰۱۵ با ۵۱۱ هزار کشته و ۱۲ میلیون آواره از جمعیت ۱۸ میلیونی این کشور مواجه شدیم و به این ترتیب دو سوم مردم سوریه را آواره کردند.» حال که یک مقام رسمی آماری از کشته شدن و مهاجرت دو سوم ملت سوریه در اثر شرایط پیش آمده داده و آن را نتیجهی تظاهرات و اغتشاشات ملت در سوریه قلمداد کرد تا به زعم خود تلنگری به ملت ایران و معترضان زده باشد، چند نکته ضروری به نظر میرسد:
اولاً: جامعهی ایرانی مسلمان و هوشیار همواره وقایع تاریخی، طمعورزی به جایگاه برجستهی ایران و حساسیت به نیات پلید مرتجعین را مدنظر داشته و دارند.
ثانیاً: از طیف ایشان و کسانی که همواره اعتراض را به سوری شدن ایران وصل میکنند، سئوال میشود چرا ملت ایران در هشت سال شرایط دشوار جنگ تحمیلی (به غیر اندک گروهکهای خائن) علاوه بر اینکه مهاجرت معناداری به خارج از کشور نداشتهاند، به نوعی مهاجرپذیرهم بودهاند؟
ثالثاً: ایشان میدانند با این آمار مهاجرت دوسوم یعنی اکثریت قاطع ملت سوریه، با زبان بیزبانی از حکومت تکحزبی دمشق مشروعیتزدایی کردند؟
و حال چرا دست اندرکاران و متولیانی که در ایران عامل اصلی وضع موجودند، مرتب برای توجیه رفتارهای ناصواب و ناکارآمدیها دست به دامن شبیهسازیهایی با چنین عواقبت شومی برای ایرانیان میشوند، تا به زعم خود تحرکات مطالبهگرایانهی بخشهای مختلف جامعه و اعتراضات مکرر به شرایط زندگی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نادیده گرفته شوند. این گروه معمولا تلاش دارند، تا اقشار جامعه و فرزندان ایرانی را نسبت به سرنوشت شومی که حاصل غیبتانها از صحنه سیاسی است، بترسانند و البته بجای پاسخگویی و تلاش عملی برای بهبهود وضعیت، به طور مرتب ملت را به فرداهای بیسرانجام حواله میدهند. از همین رو به توجیهگران وضعیت موجود با کارت سوریسازی ایران توصیه می شود که ابتدا یک سوزن به خود بزنند و چند جوالدوز هم به دیگران و از جمله جوانان و نوجوانان سرخوردهی کشور. چرا که شرایط پیش آمده معلول عدم درک مقتضیات مدرن حکمرانی، مقاومت افراطیون وبی توجهی مسئولان به مطالبات بر زمین مانده مردم است.در چند دهه اخیر پس از انقلاب هر از چندگاهی اعتراضاتی برای دیده شدن و شنیده شدن مطالبات مردم و عصیان علیه شیوههای حکومتداری که مردم را صغیر میدانست، برپا شد که متاسفانه بدون دیده و شنیدن شدن فریادها و حل مسایل مطرح شده وصرفا با «جمع شدن» توسط قوه قهریه پاسخ داده شد و مانند استخوان لای زخم باقی ماند.خلاصه اینکه فرزندان ایران را نباید تنها با فوبیای سوری شدن ایران، وادار به سکوت کنند. آسیبشناسی وضعیت سوریه همراه با اقدامات عملی عاجل و باورپذیر برای اصلاح حکمرانی و مشارکت ملت می تواند آغاز خوبی برای یک وضعیت تازه باشد. زیرا از عوامل اصلی ویرانی سوریه، علاوه بر نیات پلید تاریخی سلطهگران و صهیونیستها درباره آن سرزمین، وجود یک نظام متصلب تکحزبی بوده است، که شرایط موج سواری دیگرانی مانند سلفیها، تکفیریها و داعش را فراهم آورده بود. اما اینجا سرزمین ایران است با اقوامی متحد، ادیانی ابراهیمی و فرهنگ و تمدنی غنی و کهن به قدمت تاریخ. هویت ایرانی مسلمان و ظرفیت بالای آن بود، که قدرت جذب و هضم مغولان وحشی خونریز را داشته است. فرهنگ اسلام را پدیرفت و اعراب نامتمدن مسلمان ان روزگار را با بخشی از داشتههای فرهنگی خود همراه کرد و از این منظر فراهم اوردن شرایط سوریه شدن ایران، از جانب ملت منتفی است.