غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


وقتی ملاقلی‌پور می‌خواست با آرپی‌جی بزند توی مخ مدیر شبکه

سالن نمایش تازه تأسیس سازمان سینمایی سوره در مراسمی با حضور خانواده زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور و برخی سینماگران با پاسداشت این هنرمند فقید، به نام او نام‌گذاری شد.به نقل از روابط عمومی سازمان سینمایی سوره، مراسم افتتاحیه سالن سینمایی زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور که به پاس یک عمر‌ مجاهدت در عرصه فرهنگ و هنر به نام او نهاده شده، در سازمان سینمایی سوره برگزار شد.در این مراسم همسر و فرزندان زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور، محمدمهدی دادمان رئیس حوزه هنری، حمیدرضا جعفریان رئیس سازمان سینمایی سوره و سینماگرانی از جمله سید ضیاء هاشمی، حبیب والی‌نژاد، منوچهر محمدی، محمدحسین فرحبخش، بهروز افخمی، امیررضا مافی، محمد ساسان، سجاد نوروزی، سیدعلی طباطبایی‌نژاد و... حضور داشتند.پس از رونمایی از تندیس سالن و افتتاح آن، هادی فیروزمندی مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی سوره ضمن خیر مقدم به خانواده زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور و مهمانان حاضر در این مراسم گفت: در ساختمان جدید سازمان سینمایی سوره که در سال جاری آن را راه‌اندازی کردیم، تصمیم گرفتیم سالن نمایش سینمایی آن را به رسم دیگر سالن‌های حوزه هنری به نام یکی از پیشکسوتان و بزرگان سینمای انقلاب که میراث اصلی حوزه هنری هستند، نام‌گذاری کنیم و چه کسی بهتر از رسول ملاقلی‌پور، هنرمندی از نسل اول فیلمسازان حوزه هنری.حمیدرضا جعفریان رئیس سازمان سینمایی سوره هم در سخنانی کوتاه گفت: امیدوارم سالنی که به نام زنده‌یاد استاد رسول ملاقلی‌پور مزین شده، بیش از پیش باعث ماندگاری نام و یاد او شود. نسل ما رسول ملاقلی‌پور را بیشتر از روی آثارش می‌شناسد و توفیق همنشینی با ایشان را نداشته، اما تک‌تک آثار او برایمان خاطره ساخته است که می‌تواند چراغ راهی باشد.در ادامه کلیپی با محوریت مرور کارنامه زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور پخش شد و پس از آن دختر این سینماگر فقید گفت: با وجود آن‌که نزدیک ۱۶ سال از فوت پدرم می‌گذرد، اما یاد او که ستون زندگی‌مان بود، همیشه با ماست و حضورش را در هر لحظه کنار خود حس می‌کنیم. از عوامل برگزارکننده این مراسم تشکر می‌کنم و امیدوارم برای تمام کسانی که حق بزرگی بر گردن هنر و سینمای دفاع مقدس داشتند و دارند، این اتفاق رخ بدهد.در ادامه همسر زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور نیز در سخنانی کوتاه تصریح کرد: همسر من شاید تحصیلات آکادمیک نداشت، اما خلاقیتی داشت که باعث شد آثار ماندگاری تولید و بسیاری را در مسیر فیلمسازی هدایت کند.منوچهر محمدی، تهیه‌کننده سینما که با در فیلم سینمایی «میم مثل مادر» با ملاقلی‌پور همکار بوده، دیگر سخنران این مراسم بود که گفت: بابت حسن سلیقه دوستانی که سالن سازمان سینمایی سوره را به نام زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور مزین کردند، تشکر می‌کنم. یکی از ویژگی‌های رسول، یکی بودن قلب و زبانش بود.او ادامه داد: قصد دارم یک خاطره از او تعریف کنم که شاید درس عبرتی برای مدیران فرهنگی باشد. رسول ملاقلی‌پور جزو نسل اول سینماگران حوزه هنری‌ بود و کارش را با عکاسی شروع کرد، اما به فیلمسازی بسیار علاقه داشت. البته آن زمان کسی در حوزه هنری به او اعتماد نمی‌کرد و امکاناتی از جمله دوربین در اختیارش نمی‌گذاشت. خودش تعریف می‌کرد که یک شب شیشه انبار تجهیزات حوزه را می‌شکند، دوربین را برمی‌دارد و به جبهه می‌رود.این تهیه‌کننده سینما تأکید کرد: پس از این اتفاق بود که افراد باورشان شد او فیلمساز است. ناگفته نماند که ما در کل، چند فیلمساز مانند رسول ملاقلی‌پور داریم‌ که به صورت غریزی با کار آشنا هستند و سینما، تصویر و تأثیر آن روی مخاطب را می‌شناسند.محمدی با بیان اینکه رسول ملاقلی‌پور اساسا فرد بی‌قرار، اما شیرینی بود و در اوچ پختگی از میان ما رفت، تصریح کرد: ما برای ساخت فیلم «عصر روز دهم» باید به شهر کربلا سفر می‌کردیم‌. در مسیر از کنار قبرستان وادی‌السلام که معماری عجیب و غریبی دارد، گذشتیم. همان شب زمانی که قصد کردیم برای زیارت به حرم برویم، متوجه شدیم رسول ملاقلی‌پور با دوربین برای فیلمبرداری به قبرستان رفته بود و او را دستگیر کرده‌اند!سید ضیاء هاشمی، تهیه‌کننده سینما آخرین سخنران این مراسم بود که عنوان کرد: من، بهروز افخمی و رسول ملاقلی‌پور خاطرات زیاد و عجیبی با یکدیگر داریم. یکی از خاطراتی که از او به یاد دارم این است که آن زمان یک سریال از شبکه یک تلویزیون پخش می‌شد و مهدی هاشمی در آن بازی می‌کرد. رسول ملاقلی‌پور که با آن مخالف بود، پس از تماشای سریال با مدیر وقت شبکه یک تماس گرفت و گفت از دفتر آیت‌الله گیلانی تماس می‌گیرد و با او به گونه‌ای صحبت کرد که سریال را تعطیل کند‌. به یاد دارم در پایان مکالمه‌شان گفت من اگر شما را ببینم با آر‌پی‌جی می‌زنم توی مخ‌تون! ما از این دست خاطرات زیاد داریم. او به گونه‌ای دلنشین، خاطرات را تعریف می‌کرد که همه مجاب و همراه می‌شدند.