غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


مجازستان

 ‏به مردی که یک پایش را از دست داده، گفتنِ اینکه کسانی هستند که هر دو پایشان را از دست داده‌اند تسلی دادن نیست، بلکه دست انداختنش است. در درجه‌ معینی از درماندگی و بیچارگی، دیگر هر مقایسه‌‌ای معنایش را از دست می‌دهد.
(آرتور کوستلر)
 به ته چاه که می‌رسی، آروم آروم می‌فهمی که قرار نیست کسی واست طناب بندازه، دیگه کم کم منتظر معجزه نمی‌شینی، باید آستیناتو بالا بزنی خودت خودتو نجات بدی. ولی وقتی رسیدی بالا تو دست بقیه رو بگیر. زندگی همه‌جورش سخته ولی تنهایی چند برابر سخت‌تره. (لئون)
 هر چقدر با آدم‌های سرد دست و پا بزنی, ته تهش خودتم یکی از اونها خواهی شد. اگر می‌خوای مهر رو درونت زنده نگه داری، باید رو آدمایی که دوستت دارن تمرکز کنی. (یه تران بی هکسره)
 درست مثل نفس‌هایی که لابلای واژه‌ها به هنگام حرف زدن می‌کشیم، آسایش زندگی در فواصل بین رنج‌هاست، که عموما متوجه آن‌ها نیستیم. (Rendazh)