غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


نگاهی به کتاب‌ «افسانه تسبيح ملک مهر و گردنبند ملک جمشید» نوشته یسرا کیارشی

تمرکز روی موقعیت‌های تاریخی

فیض شریفی (منتقد و پژوهشگر ادبیات)

در رمانس قطور ۶۰۰صفحهای «افسانه تسبيح ملک مهر و گردنبند ملک جمشید» نوشته یسرا کیارشی این، نویسنده با زاويه دید دوم شخص استارت میخورد: «وقتی خسته از جبر روزگار و ناکامی‌ها نزد مادر بزرگ رفتم، او که ناراحتیام را دید، گفت: فرزندم در انجام هرکاری مراقب باش که شیطان ترا نفریبد و بدان دنیا پر از شگفتی است و روزگار سرانجام به‌ خوش قلبی انسان‌ها پاسخ میدهد؛ آن گونه‌ که به خواجه‌ لطيف و رئوف پاداش داد ...» یکی از گرایشهای ادبی و فرهنگی دوران ما تمرکز روی موقعیت تاریخی است. در این رویکرد نگره تاریخی، افسانه‌ای و اسطورهای نه به‌عنوان پس‌زمينه متن که جزء جداییناپذیر آن تلقی میشود. در ایران تا امروز کار چندانی صورت نگرفته است. در ادبيات ایران، ما رمانس‌های امیرارسلان و سمک عیار را داشتهایم که به نثر پرداخته شده‌اند. رمانس داستانی است قهرمانی که از آتمسفرها، عناصر و شخصیت‌های افسانهای سخن می‌گوید، به زبانی غالبا فاخر و مطنطن چيزهايی را به روایت میآورد که هرگز اتفاق نیفتاده و شاید هرگز اتفاق نیفتد. یسرا کیارشی از تسبیحی میگويد به نام ملک مهر که همه دانه‌های آن از مرواريد ناب است. این تسبیح در ایام خاص به مکه‌ آورده می‌شود. کسی به نام مشتاق که از سرزمین عجایب آمده بود تسبیح ملک مهر را به خواجه لطيف می‌دهد که آن را به عنوان هدیه به دخترش بدهد. مشتاق تسبیح را میدهد و درجا غیبش میزند و به قصر ملک جمشید می‌رود.
پلات این رمانس بیشتر حول دو قهرمان و شخصیت متمرکز میشود، قهرمان‌ها عمق و ژرفا و پیچیدگی ندارند ولی اعمال و حرکات خارق‌العاده از آن‌ها سر میزند و مرز میان آدمهای خوب و بد بسیار قاطع تصویر میشود. پلات این داستان هم روی عمليات غیرواقعی و هیجانانگیز زوم میکند. رمانس یسرا کیارشی سرشار از حوادث نامحتمل و غیرقابل‌باور است‌ و در عین حال خیالانگیز و لذتبخش‌ است. تفاوت این رمانس با حماسه‌‌های شاهنامه در این است که حماسه شرح و توضیح بنیادهای اساطیری و ملی است اما رمانس کیارشی ساخته و پرداخته ذهن فرهیخته نویسنده است. قهرمان‌های رمانس کیارشی شکست نمی‌خورند. نویسنده در همان مقدمه‌ کتاب هم می‌گوید که خواجه لطيف و رئوف مزد خوشقلبی خود را دریافت می‌کنند ولی قهرمان‌های حماسی گاهی مثل سهراب و اسفندیار شکست میخورند. رمانهای تاريخی هم از عناصر اغراق‌آمیز و کنشهای شورآفرین زیاد استفاده میکنند. از این جایگاه رمانس از تاریخ برتر است. چون رمانس افسانه تسبیح مثل تاریخ آموزشگر حقیقت است و هم چون قصه‌، زاينده‌ی امید و سرخوشی و پیروزی است.