تحلیل یک وضعیت اجتماعی از نگاه کارشناسان
دلایل شیوع برخی اختلالات روانی در کشور
همدلی| گزارشهای ملی از وضعیت سلامت روان و شیوع اختلالات روانپزشکی در کشور، حاکی از رشد آمارهاست. نتایج دو گزارش ملی و کشوری در پایان دهه ۷۰ و پایان دهه ۸۰ نشان میدهد که به فاصله ۱۰ سال، میزان شیوع اختلالات روانپزشکی در ایران تا چه حد افزایش یافته است. طبق گزارش ملی شاخصهای سلامت در ایران، در سال ۱۳۷۸ میزان شیوع اختلالات روانپزشکی در کشور و در جمعیت بالای ۱۵ سال، ۲۱ درصد بوده در حالی که به استناد نتایج پیمایش ملی سلامت روان، در سال ۱۳۸۹، حدود ۲۳.۶ درصد از جمعیت ۱۵ تا ۶۴ ساله کشور دچار یکی از انواع اختلالات روانپزشکی بودهاند. معاون فنی دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت نیز روز گذشته در مصاحبهای از افزایش افزایش شیوع اختلالات روانپزشکی به ۲۹ درصد خبر داده است.
بر اساس پیمایش ملی سلامت روان در سال ۱۳۹۰ آمار اختلالات روانپزشکی ۲۳.۶ درصد گزارش شد؛ پس از آن در سال ۱۳۹۹ هم پیمایش دیگری انجام شد که بررسیها صورت گرفت ولی نتایج آخرین پیمایش ملی هنوز استخراج نشده است ولی به احتمال زیاد تا آخر سال جاری نتایج منتشر خواهد شد. دکتر علی اسدی، معاون فنی دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت در این باره گفت:«آمار برخی اختلالات شایع روانپزشکی(مجموع اختلالات افسردگی، مجموع اختلالات اضطرابی و...) بعد از شیوع کرونا به حدود ۲۹ درصد رسیده است؛ در واقع این روندی است که در همه جای دنیا پس از شیوع همهگیری رخ داده است و کشور ما هم مطابق این قاعده پیش رفته است. آمار نهایی بر اساس استاندارد جهانی که شامل مجموع اختلالات روانپزشکی در کل کشور است نیز به زودی منتشر خواهد شد.»
تاثیرات دنبالهدار همهگیری کرونا در سالهای آتی
اسدی با تاکید بر تاثیرات مستقیم کرونا بر سلامت روان جوامع، تصریح کرد:«به قطع تاثیرات بیشتر این همهگیری، تازه از این به بعد مشخص خواهد شد. کرونا طی حدود دو سال و نیم گذشته در همه جوامع تاثیرات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و... زیادی به دنبال داشته است که سبب میشود آسیبهای روانی و اجتماعی پس از کرونا در آینده نیز بیشتر شود. به دلیل محدودیتهای صورت گرفته زمینه مشکلات فرهنگی و اقتصادی، شکاف طبقاتی، فقر، مرگ و میر افراد و سوگهای پیچیده به دنبال از دست دادن افراد خانواده و... به وجود آمد که سبب میشود عوارض و آسیبهای پسا کرونا تا سالها بعد هم ادامه یابد.»
او درباره آخرین اخبار از قانون سلامت روان، تصریح کرد:«این قانونی است که بیش از ۱۵ سال از آغازِ کار تدوین آن میگذرد. در حال حاضر لایحه سلامت روان پس از بررسیهای کارشناسی توسط حوزههای مختلف جامعهشناسی، حقوقی، روانپزشکی، روانشناسی و... از طریق وزارت بهداشت برای بررسیهای بیشتر کمیسیونهای مختلف حقوقی به مجلس و دولت ارسال شده است تا تصویب نهایی صورت گیرد اما، هنوز تصمیمنهایی گرفته نشده است. در بررسی نهایی ممکن است قانون پذیرفته شود اما این امکان هم وجود دارد که ایراداتی به آن وارد شود و برای اصلاح مجدد، عودت داده شود.»
اسدی درباره میزان موفقیت بیمهها برای پوشش داروها و خدمات روانپزشکی، بیان کرد:«داروهای روانپزشکی مانند تمام داروها شامل حال بیمه میشود و تمام کسانی که بیمه باشند میتوانند خدمات دارویی خود را بر اساس فرانشیز بیمهای دریافت کنند. برخی خدمات روانپزشکی نظیر رواندرمانی، خانواده درمانی، اخذ تستها و... در شبکههای بهداشتی توسط بیمههای پایه پوشش داده میشود اما مشکل ما با بیمههای تکمیلی است که هنوز پوششی برای این دست خدمات قائل نیستند. در بخش خصوصی نیز بیمههای پایه خیلی از خدماتی که در مراکز دولتی تحت پوشش است را، پوشش نمیدهند.»
اهمیت مُد، بیش از سلامت روان
یکی از مهمترین ضعفها به طور کلی در حوزه سلامت این است که سطح سواد سلامت جامعه نسبت به خیلی چیزها پایینتر است و این در حالی است که افراد آگاهی خود درباره آرایش، مُد، فضای مجازی و... را افزایش دادهاند اما از سلامت غافل شدهاند. این در حالی است که سواد سلامت روان در کنار سواد کلی سلامت بازهم در جمعیت عمومی پایینتر است و به همین دلیل بسیاری از افراد شاید متوجه نشوند مشکلی که دارند یک اختلال روانپزشکی نظیر وسواس، افسردگی یا ... است و خیلی وقتها هم قبول نمیکنند مشکلی دارند و از این رو برای دریافت خدمات یا کمتر به مراکز ما مراجعه میکنند یا به طور کلی مراجعه نمیکنند.
کاهش سرمایه اجتماعی اختلالات روانی را افزایش میدهد
جامعهشناسان، سرمایه اجتماعی را زیربنای توسعه کشورها و جوامع و موثر در سلامت اجتماعی جامعه میدانند. آزادیهای سیاسی و اجتماعی، مشارکت سیاسی داوطلبانه شهروندان در جوامعی که برای هویت مستقل انسانی، ارزش و اعتبار واقعی و به دور از شعار قائل هستند، فعالیت آزادانه تشکلهای صنفی و مدنی، روابط سالم شهروندان با ساختار قدرت، ساختار قدرت پویا و انتخابی و پاک از فساد اداری و دولتی، توجه دولتها به منافع عمومی ملتها و برآورده کردن مطالبات عموم اقشار جامعه، کاهش تبعیضهای طبقاتی، مذهبی و فرقهای و آیینی، ایجاد رفاه و برابری برای تمام اقشار جامعه به نحوی که به کاهش فقر و ظلم طبقاتی منجر شود، تقویت هنجارها و ارزشهای انسانی و غیر تحمیلی، برقراری دموکراسی در عرصه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و احترام به حقوق شهروندی انسانها، همگی در تقویت سرمایه اجتماعی یک جامعه تاثیر دارد که در نهایت به توسعه جامعه منجر خواهد شد.
اینکه سرنوشت مردمی که با چالش بیماری روان دست و پنجه نرم میکنند به کدام مسیر ختم خواهد شد پاسخ صریح و سریع ندارد، اما یک فرض را میتوان به استناد مطالعات اجتماعی و بررسیهای روانشناختی مطرح کرد و اینکه چالش اختلال روانی در هر جامعه، یک روی آشکار و یک روی پنهان دارد. روی آشکار شیوع اختلال روان، همین تصاویری است که هر روز در سطح جامعه شاهد هستیم؛ اما روی پنهان، آسیبهایی به مراتب شدیدتر و عمیقتر است که شاید آشناترین آن، مزمن شدن اختلالات روانی در جامعه در قالب بیماری روانی است و خطر جدی این است که افراد جامعه، ندانند که از مرحله «اختلال» عبور کرده و وارد فاز بیماری شدهاند.