غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


اصلا حواس‌تان هست؟

عباس مدحجی: وقت تنگ است و دل تنگ‌تر. روزها از پی هم می‌گذرند و هر روز بیشتر متوجه می‌شویم ایرانی که در صداوسیما می‌بینیم چقدر تفاوت دارد با ایرانی که در جامعه و خیابان دیده می‌شود. این یعنی اینکه دقیقا همین الان (وحتی خیلی قبل‌تر) به رسانه‌های آزاد و مستقل و متعهد داخلی نیاز بوده و هست. عدم برآورد همین نیازِ واضح بود که طبق آمارها، رسانه‌های خارجی گوی مرجعیت خبری را برای مردم کشور خصوصا در این روزها از رسانه‌های داخلی ربوده‌اند و تبدیل به قهرمان بلامنازع خبری شدند. اخباری که برای ما رسانه‌های داخلی درسترس‌تر و ملموس‌تر است، به‌علت حساسیت‌های غلط و قوانین اشتباه تبدیل به اخبار دست اول رسانه‌های خارجی می‌شوند با دقیقا برآیندی که می‌خواهند.نشنیدن سوالات، اعتراضات، واگویه‌ها و چالش‌های نسل‌های بعد از انقلاب تبدیل به یک عادت سیستماتیک و رو به تصاعد شد و امروز شاهد نسلی هستیم که اسماً چهار نسل از انقلاب فاصله دارد و واقعاً شاید چهل نسل. این نشنیدن‌ها و ندیدن‌ها آنقدر ادامه یافته که امروز عصیان این نوجوانان و جوانان (که دست کم بخشی از ‌معترضین هستند) برای متولیان تعجب‌آور شود. این نسل لجوجِ سرتق و بعضا آگاه و بعضا احساساتی پاسخ سئوالات، ابهامات و مطالباتش را می‌خواهد. الان که بخش اعظمی از زمین بازی هنوز دست شماست باید باورش کنید و پاسخگویش باشید. یک بُعد علت شرمندگی رسانه‌های داخلی به‌جز قطعی اینترنت‌، همین عقب‌ماندگی ارادی در پوشش اخبار واقعی و منصفانه کف جامعه است که حاصل نگاه ناقص و ناقض حاکمیت به جریان رسانه‌ای است. رسانه‌ای که آزاد نباشد عملا رسانه نیست، مصداقش هم میزان اعتماد مردم به همین صداوسیماست. این‌هاست که در کنار تمام نواقص و کمبودها حال و روزمان را بدتر می‌کند و به ناکجاها می‌رساندمان. این‌هاست که ما رسانه‌ای‌ها را شرمنده مردم و شغل‌مان می‌کند. این‌هاست که ما سربازان خط مقدم خبر و رسانه را خلع سلاح و گنگ و گیج می‌کند. اصلا حواس‌تان هست به کجا رساندید‌مان؟ به‌جایی رساندید‌مان که برای دسترسی حداقلی به چند پیام‌رسان باید چندین فیلترشکن نصب کرده باشیم و دائم سرورهای اجنبی‌شان را التماس کنیم تا از اینترنت ملی‌مان قطع امید نکنند و «دیسکانکت» نشوند. به‌جایی رساندید‌مان که یک استوری چندثانیه‌ای کارداشیان‌ها و امثال‌شان که مهم‌ترین هنرشان، حجم اندام‌هایشان است برای بخشی از جامعه الگو و شاخص شود و چهره‌های واقعی و شاخص جامعه خودمان – که می‌توانند در بحران‌ها به درد کشور بخورند - مجبور به سکوت شوند. کار را به جایی رساندید که رجوی‌ها و سلطنتی‌ها برایمان دم از دموکراسی و حقوق مردم بزنند و بخشی از سیاستمداران داخل کشور توان اظهار نظر نداشته باشند. به‌جایی رساندید‌مان که برای گردش آزاد اطلاعات و برخورداری همه اقشار از حق بیان نظر، رسانه از خارج کشور قرض بگیریم و سکوت اجباری رسانه‌هایمان را به سوگ بنشینیم. کار به‌جایی رسیده است که نسل جدیدمان هیچ‌گونه ذهنیتی نسبت به آنچه در گذشته می‌اندیشیدیم و قبول داشتیم، ندارد و کلا زبان مشترکی با ما برایش نمانده جز شجاعت و جسارت خاک‌خورده پدران‌شان. الان یک فیلترینگ ساده‌ی اینستاگرام بیش از تحریم‌های خارجی می‌تواند به کسب و کار مردم ضربه بزند و مایوس‌شان کند.کمی که به عقب‌تر برویم می‌توان بهتر دید که کار به جایی رسیده است آن‌قدر پشت مقدسات مفسدین سنگر گرفتند که جرات نکنیم به یکی که واقعا منادی مقدسات است، اعتماد کنیم.در همین موضوع حجاب کار به‌جایی رسیده‌است که حتی محجبه ها هم نگرانند که حجاب‌شان امری اجباری، دولتی وحکومتی تعبیر شود، نه انتخابی از سر آگاهی و ارادت به دین.
دو‌دستگی ایجاد شده کار را به‌جایی رسانده که دوگانگی حتی در تیم‌های ملی‌مان هم رخنه کند و مجبور شویم کناره‌گیری یکی فرزندان‌مان از تیمش را لای بقیه خبرها لاپوشانی کنیم. در غیاب برخی تدابیر کار به جایی رسیده که رسانه‌های خارجی بیشتر از داخلی‌ها فریاد اتحاد اقوام برای آبادانی ایران سرمی‌دهند. برخی چنان عرصه را تنگ کرده‌اند که از صحبت‌های مطهری، طالقانی و بهشتی هم میتوانند بوی مخالفت استشمام کنند و چشم غره بروند.  ما اهالی رسانه را به‌جایی رسانده‌اید که مجبور شویم آلبوم خاطرات جنگ و ایستادگی جوانان‌مان بعد از جنگ از پلاسکو تا متروپل و از سیل تا زلزله را مرور کنیم تا مبادا شما و ما یادمان برود که ما همان‌هاییم. دقیقا همان‌ها که وقت ناخوشی پیدای‌مان می‌شود؛ بی‌جیره و مواجب و دوربین و تبلیغ. ما همان‌هاییم.